گردش مالی بازار تولیدات فکری و فرهنگی کودک و نوجوان در ایران حدود ۴۰۰ میلیون دلار است، اما متأسفانه فقط یک سوم این بازار در اختیار تولید کنندههای داخلی است. قاچاق محصولات فرهنگی؛ چالش بزرگ بازار داخلی است.
به گزارش ایران، قاچاق علاوه بر مشکلات اقتصادی، تبعات فرهنگی هم به همراه دارد. چه این موضوع را بپذیریم و چه نپذیریم این روزها عروسک زشت لبوبو و بسیاری از اسباب بازیهای وارداتی در دستان کودکان کشورمان خودنمایی میکند.
روز گذشته فعالان حوزه کودک در اولین رویداد ملی «جهان کودک» به همت بنیاد کودک و خانواده طلوع و با حمایت و همراهی کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان، صندوق پژوهش و فناوری خلاق، معاونت ریاست جمهوری و گروه کودکان و نوجوانان سالم با هدف شناسایی، حمایت و سرمایهگذاری روی محصولات و خدمات شایسته کودک و خانواده دور هم جمع شدند. این رویداد فرصتی برای تعامل فعالان، نوآوران و سرمایهگذاران حوزه کودک بود تا طرحهای آماده ورود به بازار، مسیر رشد و توسعه خود را با سرعت بیشتری طی کنند.
حوزه طراحی اسباببازی هنوز به سطح استاندارد لازم نرسیده و نیازمند حمایت نظام حکمرانی و توجه جدی دستگاههای مسئول است. حامد تأملی، فعال حوزه کودک و نماینده هیأت داوری رویداد ملی جهان کودک، با بیان این مطلب گفت: «تا وقتی محصولی در بازار داخلی مورد پسند عموم نباشد، در بازار خارجی نیز صادرات موفق نخواهد بود.»
براساس گفته این فعال حوزه کودک طبق آمارهای مبادی رسمی امسال ۵۰ میلیون دلار واردات محصولات فرهنگی مرتبط با کودک به ثبت رسیده است و حتی در سال گذشته آمار ۳۲ میلیونی هم مطرح شده است. اما این آمارها چندان دقیق نیست.
تأملی در تشریح این اختلاف آمارها گفت: «اختلاف نظرهایی بین آن چیزی که در بازار وجود دارد و آماری که منعکس میشود وجود دارد. این تناقض به دلیل کدهای مختلفی است که محصولات از گمرک دریافت میکنند. گاهی خود اسباب بازی وارد کشور میشود و از گمرک کد میگیرد و گاهی بعضی از مواد، ابزار و قطعات به کشور وارد میشود و اسباب بازی در کشور خودمان مونتاژ میشود.»
به گفته این فعال حوزه کودک تصور این است که نیمی از اسباببازیهایی که در بازار وجود دارد قاچاق است و این یک تهدید جدی است، چون در قاچاق هیچ نظارت جدی و ارزیابی بر محصولات وجود ندارد، بنابراین ممکن است محصولات بدون کیفیت و فاقد استانداردهای لازم در بازار موجود باشد.
او بحث فرهنگ و محتوا را یکی دیگر از آسیبهای قاچاق محصولات مرتبط با کودکان ذکر کرد و گفت: «برخی از محصولات ممکن است در تعارض فرهنگی با ارزشها و فرهنگ کشورمان باشد.»
اگر دارا و سارا بودند
دارا و سارا عروسکهای ایرانی بودند که در دهه ۷۰ به همت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به عنوان اولین تجربه بزرگ تولید اسباببازی ایرانی برای مقابله با عروسکهای غربی ساخته شدند، قرار بود این عروسکها در ایران ساخته شود تا به مرور زمان متناسب با فرهنگ ایرانی شاهد تولید اسباب بازی باشیم و البته صنعت بسیار پردرآمد اسباببازیسازی در ایران شکل بگیرد.
اما مرور زمان این عروسکها را نیز همچون بسیاری از کالاها، فقط در لفظ ملی کرد و دارا و سارا نه تنها عروسک ملی نشدند، بلکه امروز کودکان حتی چهره آنها را هم به خاطر نمیآورند.
تأملی در پاسخ به این سؤال که چرا پروژه دارا و سارا موفق نبود و به سرانجام نرسید گفت: «از نظر من دارا و سارا لزوماً یک پروژه شکست خورده نیست. اگر به آمارهای فروش آنها در سالهای دهه ۷۰ نگاهی بیندازید این دو عروسک در آن سالها فروش خوبی داشتند. اما تولید آنها از جنس فعالیتهایی بود که نیاز به تداوم دارند. تولید این عروسکها باید ادامه پیدا میکرد. در دهه ۷۰ هنوز این همه تولید کننده در حوزه کودک نبود اگر در حوزه نشر کودک هم به این سالها مراجعه کنید، میبینید نشر کودک در آن دهه در چه جایگاهی بوده کافی است بخش کودک نمایشگاه کتاب را با دهه ۷۰ مقایسه کنید.
امروز توجه به محصولات مرتبط با کودک با دهه ۷۰ قابل مقایسه نیست. دارا و سارا زمانی تولید شدند که فناوریهای مناسبی در این عرصه نداشتیم. تولید کنندهها مانند تولیدکنندههای امروز نبودند؛ کیفیت کار پایینتر بوده است. در این دوران کانون پرورش فکری کودکان به عنوان یک بخش حاکمیتی به این حوزه ورود کرد اما در بخش خصوصی کسی نبود تا به رشد و تعالی محصول کمک کند.»
به اعتقاد این فعال حوزه کودک بخش حاکمیتی باید وارد عرصه تولید محصولات کودکان شود و تسهیلگر باشد تا بخش خصوصی هم حضور پیدا کند و بتواند در بازار به بلوغ خوبی برسد. او با بیان اینکه اگر دارا و سارا توسعه پیدا میکرد امروز میتوانستیم یک عروسک داشته باشیم، گفت: «مدعی نیستیم اگر دارا و سارا بودند، میتوانستند با باربی رقابت جدی داشته باشند اما میتوانستند سهمی از بازار داشته باشند. بسیاری از اوقات در کشورهای دیگر هم که عروسکی تولید میشود کل بازار عروسک کشورهای دیگر را تصاحب نمیکنند اما به هر حال سهمی از بازار دارند و میتوانند اثرگذاری خودشان را در حوزه تربیت کودک داشته باشند و بتوانند خودشان را در آینده ارتقا بدهند. این یک زنجیره است، زنجیرهای که باید با این زیستبوم شکل بگیرد و ارتقا پیدا کند.»
تأملی تأکید کرد: «عرصه فرهنگ نیاز به برنامههای کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت دارد و اثر آن را سالها بعد میتوانیم ببینیم، همین گامهای کوچک به حرکتَهای بزرگ در آینده منجر میشود.»