به گزارش خبرگزاری حوزه، آیتالله کعبی، عضو هیئت رئیسه مجلس خبرگان رهبری در یادداشتی با عنوان «خودشیفتگی مدیریتی»، تصریح کرد:
خودپسندی در مدیریت یعنی بزرگپنداری خویش در مقام قدرت، توهم بیخطایی و یا کماشتباهی در تصمیمها و بینیازی از مشورت و نصیحت. این صفت، مدیر را از حقیقت جدا و از مردم بیگانه میسازد و بهتدریج مدیر شیفته قدرت میشود.
از ژرفترین هشدارهای مولایمان حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیهالسلام به مالک اشتر در نامه ۵۳ نهجالبلاغه، نهی از خودشیفتگی و ستایشپسندی است:
«وَإِیَّاکَ وَالإِعْجَابَ بِنَفْسِکَ وَالثِّقَةَ بِمَا یُعْجِبُکَ مِنْهَا، وَحُبَّ الإِطْرَاءِ، فَإِنَّ ذَلِکَ مِنْ أَوْثَقِ فُرَصِ الشَّیْطَانِ فِی نَفْسِهِ لِیَمْحَقَ مَا یَکُونُ مِنْ إِحْسَانِ الْمُحْسِنِینَ.»
(نهجالبلاغه، نامه ۵۳)
ترجمه:
بپرهیز از خودپسندی، اعتماد به آنچه از خویش پسندیده میدانی و دوست داشتن ستایش؛ زیرا اینها از قویترین فریبها و فرصتهای نفوذ شیطان در نفس انسان است تا خدمات و نیکیهای نیکوکاران را نابود سازد.
معنای خودپسندی در مدیریت
خودپسندی در مدیریت یعنی بزرگپنداری خویش در مقام قدرت، توهم بیخطایی و یا کماشتباهی در تصمیمها و بینیازی از مشورت و نصیحت. این صفت، مدیر را از حقیقت جدا و از مردم بیگانه میسازد و بهتدریج مدیر شیفته قدرت میشود؛ بهجای نگاه امانتمحور، پست و مقام را فرصت دنیایی و غنیمت تلقی میکند.
از نگاه امام علی(ع)، غرور مدیریتی دروازهی نفوذ شیطان است؛ زیرا مدیر خودشیفته، در ظاهر شایستگی دارد، اما در واقع از صلاحیت لازم برخوردار نیست؛ در ظاهر خادم مردم است، اما در عمل به خود خدمت میکند.
نشانههای خودپسندی در مدیریت
۱. انحصار تصمیمگیری: بیاعتنایی به شورا و کارشناسان، نشانه نخست خودپسندی مدیریتی است. مدیر خودپسند، مشورت را نشانهی ضعف میداند.
۲. توهم هوشمندی مدیریتی: باور به اینکه «من نخبهی مدیریتی هستم و از همه بهتر میفهمم»؛ این روحیه در نظام اداری و اجرایی، سرچشمهی سقوط تدریجی اعتماد عمومی است.
۳. نفی ناصحان و حذف منتقدان: مدیر خودخواه، زبان انتقاد را دشمنی و حسد میپندارد و حلقهای از چاپلوسان را پیرامون خود میپرورد.
۴. خودنمایی در خدمت: نمایش خدمت به مردم برای کسب ستایش، نه برای رضای خدا؛ این نشانه، احسان و خدمت را باطل میکند.
۵. انکار فضل و شایستگی و خدمات دیگران: مدیر خودپسند، هر موفقیتی را به نام خویش مینویسد و نقش دیگران را حذف میکند.
۶. غفلت از توکل و مراقبهی الهی: در ظاهر متدین است، اما در واقع متکی به اختیارات مدیریتی و نفوذ خویش است.
۷. خشم از نقد و رضایت از مدح: او نه از واقعیت، بلکه از تعریف دیگران نیرو میگیرد.
خودپسندی، بیماری اخلاقی
از دیدگاه امام علی(ع)، خودپسندی بیماریای است که نیکیها را میسوزاند و نور عقل را خاموش میسازد. وقتی مدیر از خود راضی شد، دیگر صدای وجدان و نصیحت را نمیشنود. این حالت، آغاز فاصلهگیری از عدالت و مردم است.
درمان خودپسندی در مدیریت
۱. یاد قیامت و حساب الهی: امام علی(ع) در ادامهی نامه، مالک را به یاد آخرت فرا میخواند تا قدرت را امانت بداند نه ملک شخصی.
۲. مشورت با خردمندان و منتقدان صادق: مدیر باتقوا، صدای حق را از هر دهانی میشنود.
۳. عبادت و تواضع در خلوت: سجدهی طولانی، نماز با حضور قلب و محاسبهی نفس، سپر غرور و خودپسندی است.
۴. پرهیز از چاپلوسی و تعریف بیجا: امام فرمود: «بهترین برادر تو کسی است که عیبهایت را به تو هدیه دهد.»
۵. تقویت نیت خالص برای رضای خدا: هر عملی که برای غیر خدا انجام شود، بذر خودپسندی در آن نهفته است.
خودشیفتگی در مدیریت، آفت بزرگ شایستگی مدیریتی و نشانهی غفلت از عبودیت است. قدرت بدون تهذیب، به انحراف میانجامد و عبادت بدون اخلاص، نشانهی ریا و بیماری اخلاقی است.
حکمرانی اخلاقی بر مدار توحید و بندگی خدا و تواضع و فروتنی، مشورت و تقوای مدیریتی، به عدالت نزدیکتر است.
و هر مدیری که دچار آفت خودشیفتگی شود، دیر یا زود از مردم و از خدا جدا میشود و تباهیاش در دنیا و آخرت گریبانش را میگیرد، و سقوط مدیریتیاش حتمی است.
آری، خودپسندی مدیریتی نه نشانهی هوش و اقتدار، بلکه آغاز انحطاط است؛ و تنها عبودیت در برابر خدا، ضامن سلامت در مسیر قدرت و تضمینکنندهی کارآمدی مدیران در حکمرانی بر مدار اخلاق است.
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی:
غفلت نکردن از قضاوت صحیح در مورد خود بهخاطر تمجید مردم:
«چهبسا افرادی که فریب تعریفها و تحسینهایی که مردم از آنان مینمایند میخورند. انسان نباید فریفتهی قضاوتهای مردم دربارهی خودش شده و بهخاطر تسویل نفسانی از قضاوت صحیح در مورد خودش غفلت ورزد، و توجه به این مسئله بالخصوص برای مسئولین حائز اهمیت است.»
۱۳۷۸/۱۰/۲۷
(قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمَالًا (۱۰۳) الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعًا) (سورهی کهف، آیه ۱۰۴)