به گزارش خبرگزاری حوزه، آمارهای منتشر شده مربوط به چهار سال اخیر گواه آن است که ازدواج در کشور نهتنها کمتر شده بلکه متأسفانه دیرتر هم صورت میگیرد.
به طور مشخص باید گفت که بین سالهای ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۳، متوسط سن ازدواج مردان از ۲۹٫۸ به ۳۰٫۵ سال و زنان از ۲۷٫۳ به ۲۸٫۱ رسیده و این در حالی است که ازدواجهای ثبتشده بیش از ۱۲ درصد کاهش را نسبت به مدت مشابه نشان می دهد.
کارشناسان معتقدند که این تغییر در کنار اُفت نرخ باروری به کمتر از ۱٫۷ فرزند، ساختار جمعیتی ایران را با تهدید و چالش جدی مواجه ساخته است.
افزایش تجرد قطعی؛ زمینه ساز پیری جمعیت
نرجس شکرزاده، پژوهشگر حوزه علمیه خواهران معتقد است در بازهی زمانی کوتاهمدت، این وضعیت به بیثباتی روابط و افزایش تجرد قطعی در جامعه منجر می شود، ضمن آن که در بلندمدت شاهد پیری جمعیت و کوچکشدن نهاد خانواده، به عنوان پایهی اصلی اجتماع خواهیم بود.
وی در ادامه با اشاره به برخی آمارها گفت: طبق سیاستهای کلی جمعیت و نیز با عنایت به اسناد بالادستی، نرخ ازدواج در سن متعارف (۱۸–۳۵ سال)، روند منفی نسبت به دهه های پیش داشته ضمن آن که به جهت مشکلات اقتصادی و فرهنگی، رغبت کمتری از سوی برخی جوانان برای تشکیل خانواده وجود دارد که همه این ها باید به درستی مورد تحلیل و ارزیابی کارشناسانه قرار گیرد.
سهم علتها در کاهش آمار ازدواج
این بانوی پژوهشگر همچنین بیان داشت: چندی پیش نتایج یک پژوهش علمی را مطالعه میکردم که در آن درباره سهم علتها در کاهش ازدواج به پنج دسته اصلی اشاره شده بود؛
نخست ناظر به مقولات اقتصادی که در این زمینه به عواملی چون ناپایداری درآمد، ناامنی شغلی و گرانی مسکن به عنوان بزرگترین مانع تشکیل خانواده اشاره شده بود.
همچنین در بحث فرهنگی–اجتماعی، مورادی چون تورم انتظارات، تجملات و تغییر نگرش به ازدواج اعم از گرایش به فردگرایی و تأخیر در ازدواج مورد توجه قرار گرفته بود.
در بحث نهادی و قانونی به نبود هماهنگی میان دستگاهها، اجرای ناقص قانون حمایت از خانواده و بروکراسی در ارایه تسهیلات ازدواج اشارده شده بود. همچنین در مقوله فردی وروانشناختی به این نکته اشاره شده بود که ترس از تعهد، شکستهای عاطفی و ضعف مهارتهای ارتباطی از جمله موانع به شمار می رود.
در نهایت هم در بحث عامل جمعیتی و ساختاری، عواملی چون کاهش جمعیت در سن ازدواج، مهاجرت جوانان و تغییر ترکیب جنسیتی گروه سنی ۲۰–۳۴ سال مورد توجه قرار گرفته بود.
افزایش جمعیت؛ الزامی برای رشد و توسعه کشورها
حجتالاسلام والمسلمین علی ابوترابی، عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) نیز با اشاره به برخی از مهم ترین بایسته ها و الزامات در مسیر افزایش جمعیت و به تبع آن تشویق جوانان به امر ازدواج گفت: امروزه، دیگر هیچ کشوری رسماً در راستای کاهش جمعیت سرمایهگذاری نمیکند و هیچ برنامهای در این زمینه در کشورهای در حال توسعه وجود ندارد. شاید سیاستهای کاهش جمعیت مربوط به دهههای گذشته بوده باشند، به عنوان مثال، اندونزی برای دورهای کوتاه وارد بحث کاهش جمعیت شد، اما بلافاصله سیاست اصلی خود را تغییر داد، چرا که این رویکرد را نوعی کاستی در دانش توسعه تلقی کرد.
وی همچنین افزود: نکته جالب توجه این که چین، کشوری که به سیاست تکفرزندی شهرت داشت و آن را به قانونی الزامی تبدیل کرده بود، اکنون این سیاست را تغییر داده و بی شک در دهههای آینده با پیامدهای کاهش جمعیت مواجه می شود. عموماً کشورهای غربی برای کشورهایی که بالقوه رقیب آنها خواهند بود همچون کشورهای شرقی، کشورهای مسلمان یا کشورهای در حال توسعه، نسخههای کاهش جمعیت را تجویز میکردند.
وی خاطرنشان کرد: به طور کلی، اندیشمندان کاهش جمعیت را عاملی برای پیشرفت اقتصادی نمیدانند، بلکه آن را معکوس میدانند. البته، افزایش جمعیت علت تامه، تنها عامل یا عامل کافی برای پیشرفت نیست، اما شرط لازم آن به شمار میرود.
جمعیت، زمینه ساز پیشرفت است
استاد حوزه و دانشگاه همچنین با اشاره به این که کاهش چشمگیر جمعیت، به معنای کاهش تعداد این افراد خلاق و نوآور خواهد بود، ابراز داشت: پیشرفت در هر زمینهای طبعاً مستلزم وجود نیروی انسانی کافی است و این نیروی انسانی به واسطه افزایش جمعیت تأمین میشود، ضمن آن که توسعه همهجانبه یک کشور، بهویژه توسعه اقتصادی آن، مستقیماً به جمعیت وابسته است و بسیاری از اقتصاددانان نیز معتقدند که جمعیت، زمینهساز پیشرفت است.
وی تأکید کرد: کاهش جمعیت در کشور ما، ریشه در چندین عامل مختلف دارد؛ یکی از این عوامل، رشد سریع جمعیت در دهههای گذشته بود، به نحوی که به شکل میانگین، هر زن در سالهای ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۸، حدود هفت فرزند داشت. برای کنترل این رشد، برنامههایی برای کاهش نرخ باروری به عدد پنج و سپس چهار در نظر گرفته شد. این برنامه، تا حدی منطقی به نظر میرسید، اما بدون توجه به پیامدهای بلندمدت آن، اجرا شد و نرخ باروری به جای عدد چهار، به حدود ۱.۵ کاهش یافت که واقعاً رقم نگران کننده ای بوده است.
لزوم آگاهیبخشی و اقناع افکار عمومی
حجت الاسلام و المسلمین ابوترابی همچنین گفت: عامل مهم دیگر در این زمینه، کمبود آگاهی و اطلاعات عمومی در حوزه مسائل جمعیتی بوده است چرا که بحثهای علمی و عمومی کافی در مورد مزایا و معایب افزایش یا کاهش جمعیت، صورت نگرفته است و لذا در این زمینه برای ترغیب مردم و نسل جوان به امر ازدواج و فرزندآوری نیازمند آگاهی بخشی و اقناع افکار عمومی هستیم.
روند نگران کننده و یک مطالبه ملی
به هر صورت آنچه بنابر پیشبینیهای جمعیتشناسان حائز اهمیت و در عین حال نگرانکننده است این که ایران عزیزمان به سمت کاهش شدید جمعیت حرکت میکند، به نحوی که با ادامه این روند، رشد جمعیت عملاً به نقطه صفر خواهد رسید!
در حال حاضر، با نرخ تولد سالانه حدود نهصد هزار و نرخ مرگ سیصد و پنجاه هزار نفری، افزایش سالانه حدود پانصد و پنجاه هزار نفر را در میهن داریم. این روند نسبت تا زمانی ادامه مییابد که نرخ تولد و مرگ برابر شود و رشد جمعیت به صفر برسد. پس از آن، رشد منفی جمعیت را تجربه خواهیم کرد.
با این توضیحات آنچه لازم است این که در پرتوی یک مطالبه و تلاش ملی، تلاش کنیم که سرعت این روند خطرناک و نگران کننده کاهش یابد و بر همین اساس، پیامدهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آن را به حداقل برسانیم و حداقل این که با یک سری برنامه های هدفمند از پیری سریع جمعیت جلوگیری به عمل آوریم.
انتهای پیام