به گزارش گروه رسانهای شرق،
«کار از کبودیهای همیشگی روی بدنش گذشته بود. ضربات مهلک به سر و صورت همراه با شکستگیهای عمیق، او را به تخت بیمارستان کشاند. ترس از جان خودش و فرزندانش، چارهای جز پناهبردن به خانههای امن برایش نگذاشته بود».
این تنها یکی از روایتهای پنهان در دل خانههای امن است؛ طبق گفته مسئولان این مراکز طی سالهای اخیر خشونتهای خانگی با افزایش چشمگیری روبهرو شده که بخشی از آن منتهی به قتل زنان و دختران میشود. با اینکه آمار دقیقی از تعداد زنکشی و خشونتهای خانگی در کشور وجود ندارد، اما اخبار رسانهها نشان میدهد که بین ۴۵ تا حدودِ ۶۲ زن طی چهار تا شش ماهِ اول سال ۱۴۰۴ به دست مردان خانواده کشته شدهاند. طبق همین اخبار تنها در نیمه اول مهرماه ۱۰ زن توسط مردان خانواده به قتل رسیدند. تازهترین آن قتل «راحله سیاوشی»، ورزشکار اهل «نهاوند» از توابع استان همدان توسط همسرش است که دهم مهر با بهکارگیری سلاح سرد به قتل رسید، در همان روز خبر قتل «شهلا کریمیانی» شهروند اهل مهاباد رسانهای شد که بعد از ۱۵ روز ناپدیدشدن جنازهاش پیدا شد، او توسط برادر همسر و همسرش به قتل رسیده بود. چهارشنبه هفدهم مهر هم «روژان زارعی»، دختر ۱۷ سالهای از منطقه دیواندره توسط مادر و برادرش با ضربات چاقو روانه بیمارستان شد؛ حال او وخیم گزارش شده است. معاون امور زنان و خانواده رئیسجمهور در خردادماه اعلام کرده بود «میزان خشونت و همسرآزاری بین زنان ۳۰ برابر مردان است که هنوز آمار آن محرمانه نگهداری میشود». این در حالی است که جدا از نواقص قانونی و بلاتکلیفی لایحه حمایت از حقوق زنان، خانههای امن برای حمایت از زنان قربانی نه به اندازه کافی وجود دارند و نه زنان از وجود آنها اطلاع دارند؛ خانههایی که با محدودیتهای فراوان طی سالهای گذشته در بیصداترین حالت ممکن فعالیت کردهاند. حالا رئیس مرکز فوریتهای اجتماعی، پیشگیری از آسیبها و بازتوانی اعتیاد بهزیستی برای «شرق» توضیح میدهد که در حال حاضر ۲۸ خانه امن در ۲۵ استان داریم که با وجود افزایش خشونتهای خانگی نیاز به تأسیس خانههای بیشتر وجود دارد.
افزایش خشونت خانگی
زهرا افتخارزاده، مؤسس خانه امن آتنا است. او در گفتوگو با «شرق» از روند افزایش خشونت خانگی در ایران، فقدان آمار رسمی و چالشهای فعالیت در حوزه حمایت از زنان خشونتدیده میگوید. به گفته او، تجربه میدانی نشان میدهد که در سالهای اخیر میزان بروز و گزارش این نوع خشونتها رشد چشمگیری داشته است: «ما با افزایش خشونت خانگی مواجهایم، اما نبود آمار علمی و ملی باعث شده تصویر دقیقی از واقعیت نداشته باشیم. هیچ نهاد رسمی در ایران مسئولیت جمعآوری دادههای دقیق در این زمینه را بر عهده نگرفته و پژوهشهای گستردهای هم انجام نشده است. تا وقتی سیاستگذاری ملی و بودجه مشخصی وجود نداشته باشد، نمیتوان تصویری واقعی از خشونت خانگی بهدست آورد». او معتقد است، بخشی از تصوری که از افزایش خشونت شکل گرفته، به گسترش فضای مجازی و افزایش آگاهی عمومی بازمیگردد: «شاید بخش زیادی از آنچه امروز بهعنوان افزایش خشونت خانگی میبینیم، ناشی از دیدهشدن بیشتر آن است. فضای مجازی به زنان امکان داده تا روایتهایشان را بیان کنند. در گذشته هم خشونت وجود داشت، اما کمتر دربارهاش حرف زده میشد یا اصلا بهعنوان خشونت شناخته نمیشد». افتخارزاده تأکید میکند که آشناشدن زنان با حقوق خودشان، عامل مهمی در آشکارشدن خشونت است: «وقتی زنی از حق خودش خبر ندارد، انفعال نشان میدهد و ما فکر میکنیم خشونت کمتری وجود دارد. اما حالا که زنان آگاهتر شدهاند و مطالبه میکنند، بنابراین واکنش نشان میدهند و خشونت آشکارتر دیده میشود».
او در ادامه بر نقش مشکلات اقتصادی و فشارهای روانی جامعه بهعنوان عوامل تشدیدکننده خشونت خانگی تأکید میکند و میگوید نبود قوانین بازدارنده مهمترین عامل تداوم این چرخه است: «وقتی قانون مجازات تناسبی با جرم ندارد، خشونتورزان میبینند که مجازات چندانی در انتظارشان نیست. در بسیاری از موارد، احکام صادرشده از سوی دستگاه قضائی نهتنها بازدارنده نیست بلکه به نوعی مشوق مجرم است. پدر رومینا اشرفی نمونهای از این ذهنیت است؛ کسی که آگاهانه گفت اگر دخترش را بکشد، نهایتا ۱۰ سال به زندان میرود».
خانه امن آتنا در شش سال گذشته به یکی از مراکز فعال و مستقل در حمایت از زنان خشونتدیده تبدیل شده است. به گفته افتخارزاده، بیش از ۴۵ درصد از زنانی که به این مرکز پناه آوردهاند، پس از طی فرایندهای مشاوره، آموزش و درمان توانستهاند بدون تکرار خشونت به زندگی مشترک بازگردند: «هدف ما این است که زنان از وضعیت بحران عبور کنند، استقلال مالی پیدا کنند و بتوانند بدون ترس از تکرار خشونت به زندگی عادی برگردند. فعالیت این مرکز فقط به مداخله در بحران محدود نیست، بلکه شامل پیگیری قضائی، مشاوره پس از خروج و ارتباط مستمر با خانوادههاست».
بخش مهمی از گفتوگوی این فعال حوزه زنان به روایتهای واقعی از زنان نجاتیافته اختصاص دارد؛ زنانی که هریک قربانی نوعی از خشونت خانگی بودهاند و اکنون با حمایت خانه امن توانستهاند مسیر تازهای در زندگی آغاز کنند.
در میان این روایتها، ماجرای زنی که از سوءقصد پدرش جان سالم به در برده، یا دختر 12سالهای که قربانی تجاوز پدرش شده بود، از دردناکترین آنهاست. افتخارزاده میگوید: «در پرونده دختر ۱۲ ساله که مورد تجاوز پدر بود، با وجود آزمایش دیانای نوزاد به دنیا آمده از این خشونت، دادگاه ابتدا به پدر، حکم برائت داد چون چهار شاهد عینی وجود نداشت. ما ماهها پیگیری کردیم تا در تجدیدنظر حکم تغییر کرد. این نشان میدهد که قوانین ما با واقعیت اجتماعی همخوانی ندارد». او با اشاره به یکی از پروندههای موفق هم توضیح میدهد: «در یک مورد، مردی که سالها همسرش را مورد ضرب و شتم قرار داده بود، پس از مشاوره و درمان اعتیاد، بهصورت رسمی حق طلاق و حضانت را به همسرش تفویض کرد. حالا دو سال است بدون تکرار خشونت در کنار هم زندگی میکنند. این نمونهها نشان میدهد که تغییر ممکن است، اگر سیستم حمایتی واقعی وجود داشته باشد». هرچند طبق گفتههای مؤسس خانه امن آتنا، این مسیر آسان نبوده است. او حالا از فشارهای امنیتی و محدودیتهای شدید در سالهای اخیر میگوید: «ما در این سالها فقط برای زندهماندن جنگیدهایم. مجبور شدیم فتیلهمان را پایین بکشیم و سکوت کنیم تا درِ خانه امن بسته نشود. اگر صدایمان بلندتر میشد، همان ابتدا اجازه ادامه فعالیت نمیدادند. با همه این فشارها، تنها هدفمان این بود که چند زن در خطر مرگ را زنده نگه داریم». او تأکید میکند که ادامه حیات چنین نهادهایی در ایران بهشدت دشوار شده و توضیح میدهد: «با وجود همه تجربهها، دانش و حمایت مردمی، احساس میکنم ساعت عمر اینجا هم رو به پایان است. اما پشیمان نیستیم، چون در این سالها واقعا جان زنانی را نجات دادیم که هرکدام میتوانستند تیتر یک خبر همسرکشی یا دخترکشی باشند». افتخارزاده بر این باور است که تجربه خانه امن آتنا میتواند بهعنوان یک مدل علمی و اجتماعی برای مقابله با خشونت خانگی در سراسر کشور مورد استفاده قرار گیرد.
خانههای امن در خطر تعطیلی
آگاهی زنان نسبت به حقوق خود در سالهای اخیر نسبت به قبل افزایش پیدا کرده است. با این حال فاطیما باباخانی، مؤسس خانه امن مهر شمسآفرید، در گفتوگویی با «شرق» با اشاره به وضعیت زنان در معرض خشونت و عملکرد خانههای امن غیردولتی، همچون بسیاری دیگر از فعالان این حوزه با اشاره به اینکه آمار رسمی دقیقی در این زمینه وجود ندارد، توضیح میدهد: «به نظر میرسد با افزایش آگاهی عمومی درباره فعالیتهای اورژانس اجتماعی و خانههای امن، دسترسی زنان به نهادهای حمایتی افزایش پیدا کرده است. رسانهها نیز با تقبیح خشونت، تا حدی مشروعیت فرهنگی و خانوادگی خشونت علیه زنان را کاهش دادهاند. در سالهای اخیر شاهدیم که در فضاهای عمومی، از مترو و خیابان تا همسایهها، افراد بیشتری به پلیس یا اورژانس اجتماعی گزارش این شکل خشونتها را میدهند».
باباخانی تأکید میکند: «با این حال، هنوز شاهد زنکشی و جنایت به دلیل ناموس و همچنین خودکشی زنان خانهدار هستیم. پروسههای طلاق و درخواست حضانت فرزند مشترک همچنان با پیچیدگیها و چالشهای جدی روبهروست. خشونتهای اقتصادی، روانی، محدودیت دسترسی به اموال و تهدیدهای مختلف روزانه در زندگی زنان رخ میدهد و حمایت قانونی کافی برای دفاع از حقوق آنان وجود ندارد».
با وجود چالشهای پیشرو در این حوزه درباره وضعیت خانههای امن میگوید: «خانههای امن غیردولتی در سالهای اخیر با مشکلات جدی روبهرو بودهاند. فشار کار زیاد، تهدیدهای مردان خشونتگر، محدودیتهای مالی و سلیقهای رفتارکردن مدیران، بسیاری از این مراکز را با خطر تعطیلی مواجه کرده است. در سه سال اخیر، عملا توجه سازمان بهزیستی به فعالیت خانههای امن غیردولتی به صفر رسیده است. این شرایط، بقا و استمرار فعالیت این خانهها را دشوار کرده و امید به ایجاد شعب جدید را کاهش داده است».
با اینحال، باباخانی بر اهمیت خانههای امن برای کنترل خشونتها تأکید میکند: «خانههای امن فرصت زندهماندن و بازیابی توان زنان را فراهم میکنند. زنان در این مراکز دوباره عزت نفس خود را پیدا میکنند، مهارتهای زندگی و شغلی میآموزند و با حمایت تیم مشاوره و مددکاری، مسیر بازگشت امن به خانه یا استقلال فردی را طی میکنند. بسیاری از زنان پس از تجربه خانه امن، میتوانند زندگی جدیدی بسازند و در شرایط ایمن به خانواده و جامعه بازگردند». باباخانی از تجربه شخصی خود در این حوزه میگوید: «در سفر به یکی از روستاهای مرزی، از مادر سالخوردهای شنیدم که با روشننگهداشتن تنور خانه، زنان و دختران روستا را گرد هم میآورد و از آنان حمایت میکرد. او میگفت که این تنور هسته دوام و بقای ماست. تا این تنور روشن است، زنها کشته نمیشوند و حتی اگر دختران نتوانند به دانشگاه بروند، اجازه نمیدهیم به زور شوهر داده شوند؛ این روایت میتواند نماد مقاومت و همبستگی زنان در شرایط سخت باشد».
6 استان نیازمند خانههای امن
اخبار رسانهها گواه آن است که با تعداد بالایی از خشونت خانگی و قتل زنان مواجهیم. با این حال طبق گفتههای سلمان حسینی، رئیس مرکز فوریتهای اجتماعی سازمان بهزیستی، در گفتوگو با «شرق»، هماکنون ۲۸ خانه امن در ۲۵ استان فعالیت میکنند. او درباره اهمیت این خانههای امن میگوید: «مدیریت آسیبها، خاص خشونتهای در خانواده نیست، اما درخصوص موارد همسرآزاری مراجعهشده به اورژانس اجتماعی خدمات تخصصی با رویکرد خانوادهمحور توانسته کمک مؤثری در حفظ بنیان خانواده داشته باشد». براساس اعلام رئیس مرکز فوریتهای اجتماعی سازمان بهزیستی، شش استان نیاز به راهاندازی خانههای امن دارند: «البته تا ایجاد امکانات لازم در حال حاضر خدمات تخصصی به افراد نیازمند خدمات در این استانها از طریق مراکز اورژانس اجتماعی صورت میگیرد». حسینی در بخش دیگر صحبتهایش توضیح میدهد: «با توجه به اینکه اورژانس اجتماعی خدمات تخصصی را به همسران، زنان و مردان تحت خشونت در محیط خانه ارائه میدهد، بسیاری از مراجعان با توجه به نوع و شدت خشونت با دریافت خدمات تخصصی به محیط خانواده برمیگردند. تعدادی از زنان که نیازمند پیگیری و خدمات توانمندسازی، حمایتی، حقوقی و اسکان موقت هستند، به خانه امن ارجاع داده میشوند. البته براساس آمارها، روند ارجاع به مراکز خانه امن در سالهای اخیر کم شده است». به گفته او، با همه اینها، افراد تحت خشونت خانگی، میتوانند از طریق تماس با خط تلفن ۱۲۳ یا مراجعه به مراکز اورژانس اجتماعی، از خدمات مجموعه استفاده کنند.
خانههای امن، نقش حیاتی در حمایت از زنان خشونتدیده دارند، آنها علاوه بر پناهگاه، خدمات روانی، حقوقی و توانمندسازی ارائه میکنند. با این حال، کمبود خانههای امن، محدودیتهای قانونی، فشارهای مالی و تهدیدهای امنیتی فعالیت این مراکز را دشوار کرده است. خانههای امن با حمایتهای واقعی میتوانند چرخه خشونت را کند کرده و جان زنان آسیبدیده را نجات دهند اما تا زمانی که سیاستگذاری اصولی وجود نداشته باشد، امیدی به حل مشکلات نیست.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.