شناسهٔ خبر: 75232113 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ابنا | لینک خبر

گفت‌وگوی خواندنی ابنا با حجت‌الاسلام »ابوالفضل صبوری« مبلّغ عرصه بین‌الملل در کشور نامیبیا

یک مبلّغ بین المللی گفت: بنده خیلی از طلاب با انگیزه و با اخلاص را می‌بینم که به علت ندیدن آموزش‌های لازم بازدهی مطلوبی را ندارند. یکی از لازمه‌های یک مبلغ بین‌الملل، تسلط بر قرآن است.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ حجت الاسلام و المسلمین «ابوالفضل صبوری» از جمله مبلغان موفق عرصه بین‌الملل است که چند سالی است در کشور نامیبیا به تبلیغ می پردازد.

خبرنگار ابنا درباره تجربیات، چالش‌ها و بایسته‌های تبلیغ و مبلّغ بین‌الملل با ایشان گفت‌وگو کرده است. متن کامل گفت‌وگوی خبرنگار ابنا با حجت‌الاسلام صبوری به شرح زیر است:

ابنا: در ابتدا خودتان را معرفی کنید و آخرین وضعیت تبلیغی نامیبیا را تشریح بفرمایید.

بنده ابوالفضل صبوری هستم، دانشجوی سابق دانشگاه امام صادق علیه السلام، سابقه فعالیت در لهستان و نیوزلند داشته‌ام و چند سال است که به عنوان نماینده مجمع جهانی اهل بیت(ع) در نامیبیا تبلیغ می‌کنم.

همان طور که میدانید اولین مسجد در نامیبیا را ایران به نام مسجد قبا ساخته است. تاکنون 9 بار در برنامه زنده تلویزیونی حضور داشته ام که در تاریخ نامیبیا سابقه نداشته است. نکته جالب‌تر این که هر 9 بار به عنوان نماینده کل مسلمانان نه فقط شیعه در تلویزیون حاضر شده‌ام. این کشور غالبا مردم مسیحی متدین دارد و روز یکشنبه‌ها مخصوص عبادت است، همه به کلیسا می‌روند و خیلی از صحنه‌هایی که در اروپا دیده می‌شود در اینجا مشاهده نمی‌کنید.

از نکات جالب که شاید در تاریخ رخ نداده باشد این است که یک روز یکشنبه در ایام اوایل کرونا که تمام کلیساها بسته بود و همه از آنتن تلویزیون منتظر خواندن دعای یکشنبه مسیحیت بودند، از من دعوت شد تا به عنوان روحانی شیعه، دعای روز یکشنبه را بخوانم و صحبتی کوتاه داشته باشم. بنده هم ترجمه‌ی دعای هفتم صحیفه سجادیه را خواندم.

ما توانستیم به صورت ماهانه گفت‌وگوی بین ادیان را با جوانان بومی همان منطقه که مسیحی هستند و دغدغه صلح را دارند، راه بیندازیم که تاکنون حدود 57 کنفرانس برگزار شده است.

بنده از همان ابتدا معتقد بودم باید با هم همکاری داشته باشیم و از رقابت و دشمنی بپرهیزیم. در همان ایام کشیشی در منطقه، خیلی اهل مطالعه بود و زیاد با بنده بحث می‌کرد و بنده هم اشکالاتی را مطرح می‌کردم. ایشان بعدها به آفریقای جنوبی رفت و در تماسی به بنده گفت: من به اشکالات شما فکر کردم، حق با شماست و دیگر مسیحی نیستم.

از اتفاقات خوبی که در انجا رخ داد این بود که اهل سنت و حتی وهابیت، شاید اعتقاداتشان را به کلی عوض نکردند ولی معتقد شدند که همه باید اتحاد اسلامی داشته باشیم. معارفی که بنده روی آن مانور می‌دهم زیاد بوی شیعه‌گری نمی‌دهد. لذا بیشتر مفاهیم اسلامی را دنبال می‌کنم تا تغییر نگاه برای آن‌ها ایجاد شود. اخیرا در نماز جمعه‌ای که اکثرا اهل سنت هستند، مطرح کردم که قرآن شیعه و سنی را مطرح نمی‌کند، حرف از قاعدین و مجاهدین می‌زند و از ما می‌خواهد که از مجاهدین باشیم.

ابنا: آماری از مسلمانان و شیعیان این کشور دارید؟

دولت آمار یک درصدی از مسلمانان بیان می‌کند؛ یعنی 20 هزار نفر. ولی طبق آماری که بر آن شاهد هم داریم حداقل 50 هزار مسلمان در این کشور حضور دارند که حدود 1500 نفر از آنان در کل کشور شیعه هستند.

جمعیت شیعیان غالبا نامیبیایی، لبنانی و پاکستانی هستند و افراد داخل سفارت فقط ایرانی هستند.

ابنا: جهت‌گیری‌های دولت نامیبیا در قبال فعالیت‌های تبلیغی شما به چه صورت است؟

نامیبیا به کشوری آزاد معروف است. در مقابل زمانی که لهستان بودم با محدودیت مواجه بودیم و در آنجا تبلیغ ممنوع بود؛ ولی در این کشور از این لحاظ مشکلی نداریم. تاکنون ما با مشکل خاصی مواجه نشدیم.

ما شاید تنها مسجد در دنیا باشیم که جمعیتی با حدود 70 درصد اهل سنت به امام جماعت شیعی اقتدا می‌کنند. یعنی ما در عمل، فعالیت تقریبی را ثابت کردیم. به طور مثال با ایجاد یک سری تغییرات، بدون اینکه نمازمان اشکالی شرعی پیدا کند، می‌توانیم نماز را با اهل سنت بخوانیم. برای نمونه به جای مهر حصیر می‌گذاریم. اگر صوت خطبه‌های من را گوش کنید هیچ چیزی از معارف و روایات اهل‌بیت(ع) کم نمی‌گذاریم ولی حساسیت هم ایجاد نمی‌کنیم.

از طرف دیگر، چون شیعیان متهم به کنار گذاشتن قرآن هستند بنده موضوع خطبه نماز جمعه خود را تقوا در قرآن انتخاب کردم ولی وقتی به آیات مرتبط به اهل بیت(ع) می‌رسیم بحث را به گونه‌ای دو طرفه جلو می‌برم که خود مخاطب به نتیجه مطلوب برسد. من خودم را به عنوان محقق مطرح می‌کنم و اجازه فکر به مخاطب می‌دهم.

مسئله مهم دیگر این است که خیلی از مسلمانان اساساً خط‌کشی و گرایش خاصی نه به شیعه و نه به اهل سنت ندارند؛ به صورت تقلیدی کلیات دین اسلام را پذیرفته‌اند. حتی کسی را داریم که خود را شیعه می‌داند اما دست بسته نماز می‌خواند. یا شیعه داریم دست باز نماز می‌خواند ولی مهر نمی‌گذارد. لذا ما به گونه‌ای عمل می‌کنیم که خود مخاطب به نتیجه برسد.

ابنا: با فعالان شیعی در نزدیک موقعیت مکانی خود ارتباط دارید؟

جنوب ما آفریقای جنوبی است، شرق بوتسوانا است، بالاتر هم زامبیا و آنگولا که نزدیک ماست.

آنجا هم مبلغین حضور دارند. در زامبیا مبلغ جوان و با انگیزه‌ای حضور دارد که از فعالیت‌های ما ایده می‌گیرد. در آفریقای جنوبی هم دوستان ما در جامعه المصطفی حضور دارند.

یکی از بزرگترین ایرادات فعالیت‌های ما نبود نگاه، نقشه و راهبرد بلند مدت است که باید توسط ارگان‌های تبلیغ بین‌الملل انجام شود.

از مشکلات برنامه کوتاه مدت این است که مردم و مسئولین، مبلّغ را جدی نمی‌گیرند و ارتباط قوی با او ندارند. وقتی ارتباط، برنامه بلند مدت شد، فکر و ایده‌ها برای حل مشکلات قابلیت اجرا پیدا می‌کند.

ابنا: از فعالیت‌های عرصه‌ی رسانه و مجازی خود در نامیبیا بفرمایید.

اگر فعالیت مجازی نمی‌بود من باید خیلی قبل‌تر از نامیبیا می‌رفتم. به این معنا که برخلاف ظرفیت‌های فعالیت‌های حضوری که در نیوزلند بود؛ در نامیبیا این فضاها نیست ولی من به واسطه فعالیت در فیسبوک، یوتیوب و اینستاگرام، انگیزه ادامه فعالیت پیدا کردم. اما عمده فعالیت مجازی در نامیبیا فیسبوک و اینستاگرام است.

بنده ابتدا در اینستاگرام صفحه انگلیسی داشتم ولی بعدا با توجه به استقبال شدید ایرانی‌ها و دغدغه تبلیغ بین‌الملل،  اقدام به فعالیت فارسی در اینستاگرام گرفتم. همچنین در تلگرام خاطراتم را ثبت کردم که اگر کسی خواست با یک جستجوی ساده تمام ویژگی‌های نامیبیا را به دست بیاورد.

ما بیش از 100 کلیپ تولید و منتشر کرده‌ایم که این کار، به نوعی ادغام بین انجیل و قرآن است. یعنی داستان از انجیل است و محتوا از قرآن کریم، که مخاطب از این تولیدات استفاده می‌کند. منبع این تولیدات کتابی است که خودم نوشتم و تمام کارهای تولید، تدوین و بارگذاری را خودم و خانواده‌ام انجام می‌دهیم.

ابنا: به نظر شما مهم‌ترین خدمتی که نهادها می‌توانند در این عرصه انجام دهند، چیست؟

اولویت اصلی این است که افراد مستعد بومی را به ایران ارسال کنیم تا بعد از آموزش، مورد استفاده قرار گیرند. این کار نیازمند نگاه هدفمند و راهبردی است. به طور مثال از من بخواهند هر سال فقط 3 نفر مستعد را پیدا کنم تا با برنامه‌ی از قبل طراحی شده، به ایران بروند و آموزش ببینند. کاری که عربستان هر سال با ظرفیت حدود 10 نفر در حال اجرای آن است.

بنده نحوه فعالیت وهابیت، مسیحیان و خاصه بهاییت را بررسی می‌کنم و برایم جالب است چگونه روی مخاطب به خوبی اثر می‌گذارند. اگر ما امکانات و برنامه آن‌ها را داشتیم می‌توانستیم اسلام را کامل‌تر، شیرین‌تر و عقلانی‌تر برای مردم جا بندازیم.

ابنا: شاخصه‌های یک راهبرد بلندمدت و ایده‌آل چیست؟

به نظر بنده مهم‌ترین ایراد تبلیغ بین‌الملل خاصه در ایران، نبود راهبرد بلند مدت است که خیلی مهم‌تر از نبود امکانات مالی و بودجه‌ای است.

ما مبلغین را مانند یک فرد اداری برای مدت کوتاهی به یک کشور اعزام می‌کنیم ولی من مشاهده کردم که مبلغ یهودی از 20 سالگی وارد نامیبیا شده بود و الان 65 سالش شده است.  

مبلغان موفق مانند آقای موسوی لاری، زکزاکی و دیگران، کسانی هستند که در همان محل تا زمان مرگ یا شهادت باقی مانده‌اند. اما متاسفانه مبلغین ما به طور کوتاه مدت به کشورهای زیادی مراجعه می‌کنند و به نوعی برای خود سابقه تبلیغ به دست میاورند و بعدا به مسئولیتی دست می‌یابند.

پس اولین مسئله‌ای که باید فرهنگ آن جا بیفتد این است که مبلّغ بین‌الملل جهانگرد نیست و تا زمانی که فرد در حال جواب گرفتن است باید در آن محل بماند و زمانی که مو و ریش مبلغی سفید می‌شود، موقع جواب گرفتنش است. بنابراین مبلغ باید بداند که قرار است پیامبر یک امت باشد.

از سوی دیگر، هر مبلغ را با توجه به توانایی‌هایش به صورت آزمایشی، یک ساله به کشورهای مقصد بفرستند و بعد از او بخواهند که نقشه و طرح خود را برای تبلیغ در آن کشور ارائه دهد. لذا با توجه به عملکرد او، اقدام به نوشتن و تصویب راهبرد شود. مادامی که مبلّغ در آن کشور بازدهی دارد باید در آنجا بماند.

ابنا: درباره نحوه حضورتان در عرصه تبلیغ بین‌الملل بفرمایید.

من زمان ورود به حوزه، ادعا و انگیزه زیادی داشتم و برای ایجاد تحول وارد حوزه شدم. برای تعلیم نیز هر کتابی را مناسب سرفصل‌های درسی خود نمی‌دانستم و همیشه دنبال بهترین کتاب می‌گشتم. برای مثال در فقه، لمعه را برای خود کافی نمی‌دانستم و کتاب آقای مغنیه را پیدا کردم و برای آن استادی پیدا کردم. سال 84 درس خارج را با برنامه و تسلط قبلی شروع کردم و طوری سر درس می‌رفتم که تمام مطالب را بلد بودم و با اشکال سر درس حاضر می‌شدم. 10 سال هم با برنامه‌ریزی دقیق و تفکر سر درس تفسیر آیت الله جوادی حفظه الله حاضر شدم. محور فعالیت‌های علمی بنده هم قرآن به صورت تخصصی بود و از درس آیت الله معرفت نیز استفاده کردم.

هر گاه مبلغین مطرح از تبلیغ بین‌الملل حرف می‌زد او را در دلم سرزنش می‌کردم که چه دلیلی دارد مبلغ از سفرهای خارجی خودش بگوید؟ در حالی که باید اول ایران را درست کرد. تا اینکه سال 90 به درس می‌رفتم یکی از اساتید به بنده گفت که دفتر تبلیغات آزمون زبان انگلیسی دارد، بیا با هم مباحثه کنیم. او به نوعی به من فهماند که بیا با من زبان کار کن. من هم حرف ایشان را زمین نینداختم، قبول کردم و روز آزمون در کمال تعجب ایشان نیامد و بنده در امتحان شرکت کردم و قبول شدم.

از مرکز آزمون برای انجام مصاحبه با من تماس گرفتند و من چون کنجکاو بودم، در مصاحبه شفاهی شرکت کردم. اتفاقا در مقابلم آقای موسوی مبلّغ آمریکا بود. به بنده گفت ما میخواهیم شما را به آمریکا بفرستیم. می‌روید؟ من گفتم: نه نمی‌روم. گفتم اگر سیستان باشد، می‌روم چون ضرورت دارد ولی در آمریکا ضرورتی نمی‌بینم. مصاحبه تمام شد. بعدها فهمیدم ایشان از این جواب و به نوعی تکلیف‌گرایی من خوشش آمده است. از این رو، من را توجیه کرد که فعالیت و تبلیغ بین‌الملل تا چه حد ضرورت دارد.

چندی بعد یک روزه 3 روزه گذاشتند و من که هنوز انگیزه‌ای برای تبلیغ بین‌الملل نداشتم فقط در اردو برای تفریح و کنجکاوی شرکت کردم. آنجا کلیپی از حضرت آقا مشاهده کردم که ایشان تا حد زیادی به ضرورت تبلیغ بین‌الملل اشاره کردند و حتی جایی (نقل به مضمون) فرمودند: «تمام کارهای تبلیغی خوب است ولی برای تبلیغ بین‌الملل به قدری اهمیت قائل هستم که حاضرم برای آن پول بپردازم.» و در جای دیگر ضرب‌المثل چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است، را نقد کردند و فرمودند: «اصلا تبلیغ مرز ندارد.» آنجا بود که برای من انگیزه اولیه در حال شکل‌گیری بود ولی تصمیم جدی نداشتم. چون در قم روال آرامی پیدا کرده بودم، همسرم در حرم خادم شده بود، از جامعه الزهرا (س) نیز فارغ التحصیل شده بود و بچه‌ها به مدرسه می‌رفتند.

در آن اردو حدود 40 نفر بودیم که از بین آن‌ها حدود 3 نفر از جمله من، نسبت به تبلیغ بین‌الملل نقد داشتیم. بعدا از آن 40 نفر سازمان فرهنگ مصاحبه گرفت که 7 نفر قبول شدند که یکی از آنها بنده بودم و از بین آن هفت نفر اولین نفر با بنده تماس گرفتند. به من اطلاع دادند که برای دهه اول محرم یعنی حدود 20 روز به لهستان بروم. من قبول کردم، آنجا بود که دیدم مخاطب تا چه حدی به محتوای دینی تشنه است و به دقت مباحث را دنبال می‌کند. این شد که عزم من در این عرصه کمی جدی‌تر شد.

سال بعد سفارت لهستان درخواست داد که سخنران قبلی بیاید. من سال دومی که در لهستان حضور پیدا کردم، تمرکزم بر تبلیغ بیشتر بود. به یکی از دانشگاه‌ها مراجعه کردم و در دانشکده شرق‌شناسی سر کلاس اسلام‌شناسی حضور پیدا کردم. جالب بود که استاد اسلام‌شناسی لائیک بود. آنجا دیگر تصمیم من بر ضرورت تبلیغ صحیح بین‌الملل جدی‌تر شد. نکته جالب این بود که در همان ایام، سفارت عراق به من اعلام کرد که تاجران عراقی قصد دارند حسینیه‌ای در لهستان بخرند و مجوزهای لازم را گرفته اند. فقط دنبال یک مبلغ می‌گشتند و دوست داشتند من در آنجا ماندگار شوم.

آنجا شنیدم مجموعه‌ای از مسیحیان جلساتی دارند و من از طریق یک ایرانی که  نمی‌دانست من آخوند هستم، درخواست حضور در این جلسه را دادم. روزی که به آنجا رفتیم شاهد بودم که همه حاضران شیک و کراواتیِ جلسه، به سمت من آمدند و من را تحویل گرفتند. به دوستم تبریک گفتند و تشویقش کردند.

بعد از مراسم کتاب‌های مختلف تبلیغی‌شان با بهترین چاپ‌ها به من هدیه دادند. در آنجا یک مرد مسلمان، قصد ازدواج با یک خانم غیر مسلمان را داشت. به من گفت: بیا با خانم من صحبت کن. من به طور اتفاقی قرآن را باز کردم و آیه «و من یعمل مثقال ذره خیرا یره» آمد. لذا در مورد عدالت در دنیا و آخرت صحبت کردم. آن خانم گفت: من همیشه به این مسایل فکر می‌کردم که سختی‌هایی که در دنیا کشیده‌ام، چه ثمری دارد؟ شما همه مسایل من را جواب دادید، و مسلمان شد. خودم عقد آن دو را خواندم. آن خانم در زمان عقد به گفت: می‌شود مهریه من محبت این آقا باشد تا از من جدا نشود؟ من به او گفتم: برخلاف فرهنگ غربی که زن و شوهر به راحتی از هم فاصله می‌گیرند، در اسلام باید به هم وفادار باشند و فقط به همدیگر فکر کنند.

ابنا: در حال معرفی امتیازات نگاه بلند مدت به تبلیغ بودید.

بله، یکی از مطالب مهم در تبلیغ بین‌الملل، برنامه بلندمدت برای مبلغین است. چون مبلغ دیگر به فکر دارایی‌های خود در کشور مبدا نیست و تمام برنامه‌های اقتصادی خود را به کشور مقصد منتقل می‌کند. این خود عاملی برای افزایش تمرکز یک مبلغ می‌باشد.

شاید شنیدنی باشد که 6 ماه آخر هر مبلغ یا سفیر در خارج کشور، دغدغه‌های مدیریت دارایی‌هایش در آن کشور است که اگر برای بلند مدت یا همیشه در آنجا ماندگار بود، مسئله‌ای برایش پیش نمی‌آمد. از دیگر امتیازات نگاه بلند مدت به تبلیغ این است که اگر مبلغ در همان کشور فرزندانی به دنیا بیاورد، عملا یک فرزند بومی که احتمالا در آینده از مبلغین دینی خواهد بود، در آن کشور متولد شده است و خیلی از نیازهای آینده را در آن کشور تامین خواهد کرد.

از دیگر نیازهای مهم، نظارت به روز می‌باشد. یعنی باید از فرآیند گزارش کاغذی بیرون بیاییم و مسئولان بالادستی به صورت دقیق، اقدامات مبلغ را رصد کنند. این کار انگیزه‌ای برای مبلغین جوان‌تر خواهد بود و افت پیدا نخواهند کرد.

*چالش‌های تبلیغ بین‌الملل

طولانی شدن صدور و تمدید ویزا یکی از چالش‌های جدی مبلغین است. برای نمونه در نامیبیا یک بار  تمدید ویزای بنده 6 ماه طول کشید. این مشکلات بازدهی یک مبلغ را بسیار کاهش می‌دهد. بحث تربیت و هماهنگی‌های فرزندان بسیار در این عرصه مهم است. به طور مثال زمانی که ما در قم بودیم خیلی دغدغه انتخاب مدرسه خوب برای فرزندانمان داشتیم و کلی می‌گشتیم. ولی الان که به نامیبیا آمده‌ایم گزینه‌ی دیگری نداریم و گاهی مجبور می‌شویم برای فرزندان خود کلاس خصوصی برگزار کنیم یا خودمان اقدام به تأسیس مدرسه کنیم.

*مشکل سفرا!

انرژی‌ای که برخی سفارت‌ها از مبلغین می‌گیرند بیشتر از خود تبلیغ است. این از دغدغه‌های رایجی که من از دوستان زیادی می‌شنوم. طبق قانون شخص سفیر، نفر اول یک کشور در کشور دیگر است و تمامی املاک حتی املاک فرهنگی هم تحت نظر ایشان است. این خود شروع دخالت‌های همه جانبه سفیر در عرصه‌های تبلیغی است. لذا رفع این مشکل، نیازمند راهکارهای قانونی است تا خنثی‌سازی در عرصه فعالیت‌های تبلیغی رخ ندهد.

یکی از ظرفیت‌هایی که در ایران، خاصه در قم وجود دارد حضور شیعیان دیگر کشورها است که مورد کم توجهی قرار می‌گیرند. زمانی که در نیوزلند بودم مقالاتم به زبان انگلیسی را جمع‌آوری و تبدیل به یک کتاب کردم. زمانی که به قم برگشتم برای ویراستاری به خانمی حدود 50 ساله که در خانه‌ای قدیمی در قم ساکن بود دادم. به ایشان تلفنی گفتم فعلا پولی برای ویراستاری ندارم و هرگاه چاپ شد پولش را می‌توانم بپردازم؛ این را که گفتم ایشان دیگر درد دلش باز شد که بنده خیلی اوقات در قم به مراسماتی دعوت می‌شوم ولی حتی پول تاکسی را به من نمی‌دهند؛ در حالی که خودم مشکل مالی دارم ولی نمی‌توانم به کسی بگویم. وی از مشکلات و سختی‌های حضور خود در آمریکا و تیر خوردن فرزندش گفت و کم لطفی‌هایی که در ایران به ایشان شده است.

ابنا: بایسته‌های یک مبلغ بین‌الملل در نگاه شما چیست؟

بنده خیلی از طلاب با انگیزه و با اخلاص را می‌بینم که به علت ندیدن آموزش‌های لازم بازدهی مطلوبی را ندارند. یکی از لازمه‌های یک مبلغ بین‌الملل، تسلط بر قرآن است. تنها شاخصه‌ای که مبلغ در جهان به آن شناخته می‌شود قرآن است چون سوالات مخاطبان، بیشتر حول محور قرآن است.

مدتی پیش عده‌ای از آلمان آمده بودند و چون به زبان انگلیسی تسلط داشتند یکی از آنها پرسید: در صفحه دوم قرآن شما نوشته است: «فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا» خدای ما در مسیحیت بیماری‌ها را شفا می‌دهد ولی خدای شما به مرض می‌افزاید؟ اگر کسی ذوق قرآنی نداشته باشد حتما عقب‌نشینی می‌کند ولی الحمدلله من جواب‌هایی به ایشان دادم و او آرام شد.

در خاطر دارم که زمانی که در نیوزلند بودم یکی از مسلمانان که استعداد دور شدن از دین را داشت، از من پرسید چرا قرآن «منّ و سلوی» را بهتر از «فوم و عدس و بصل» دانسته است؟ مگر همه نعمت‌های الهی نیستند؟ من هم در همان موقعیت پاسخ‌های مرتبط را دادم و ایشان قانع شد. غرض اینکه، مبلغ باید در حد مفسّر بر قرآن مسلط باشد و این اولین و مهم‌ترین گام برای یک مبلغ است.

*ضرورت مخاطب شناسی

دومین گام، تسلط مبلغ بر مباحث ادیان است و باید در حد لازم از دین طرف مقابل اطلاع داشته باشد.

گام دیگر مخاطب‌شناسی است که بسیار ضروری است. برای نمونه من در خارج از کشور به این نتیجه رسیدم که ذهنیت غالب مخاطبین به دین خاصی گرایش ندارد. اگر این را بدانیم به اشتباه اقدام به خنثی‌سازی ادیان جلوی مخاطبین نمی‌کنیم. من اگر با یک یهودی مجادله کنم، مخاطب عام به جای اینکه یکی از ما را انتخاب کند، گزینه هیچکدام را انتخاب خواهد کرد. یعنی بی‌دینی می‌شود.

مهم این است که پیام به درد مخاطب بخورد. برای نمونه، در نوع نگاه به مساله حجاب در داخل و خارج کشور، دیدگاه‌ها متفاوت است؛ از این رو لازم است مخاطب‌شناسی دقیقی درباره این موضوع داشته باشیم و بعد ورود کنیم.

یکی از نقاط ضعف بزرگ ما مخاطب‌شناسی جهانی است؛ به این معنا که ما قبل از حضور در یک کشور، باید تمام فرصت‌ها و تهدیدها را شناسایی کرده و در اختیار مبلغ بگذاریم. این کار نیاز به تلاش گسترده با حمایت‌های دولتی است که جای خالی آن به خوبی احساس می‌شود.

یکی از نکات مهم این است که بدانیم تمام کشورهای جهان از یکدیگر اثر می‌پذیرند. برای نمونه، اگر یک بانوی ایرانی بداند یک دختر خارجی برای رسیدن و داشتن حجاب چه سختی‌های را متحمل می‌شود و چقدر برای داشتن حجاب می‌جنگد، قطعا قدر حجاب خود را بیشتر خواهد دانست.

*فرصتی به نام حضور توریست‌ها در ایران

خیلی از طلاب علاقه‌مند به فعالیت عرصه بین‌الملل را که مشاهده می‌کنم، می‌بینم که برای سفر خارجی عجله دارند؛ در صورتی که فرصت‌های تبلیغ بین‌الملل بسیاری در داخل فراوان در حال هدر رفتن است. چندین سال قبل با عده‌ای از فارغ التحصیلان جامعه المرتضی جمع شدیم و فرصت‌های پیش رو را بررسی کردیم. در گام اول در کاشان که شهری توریست‌پذیر است، حاضر شدیم و شاهد بودیم خارجی‌ها به سمت ما می‌آیند و از ما استقبال زیادی می‌شد. ما خیلی علاقه داشتیم کتاب‌هایی در اختیار آنها بگذاریم ولی متاسقانه حمایت‌ها بسیار کم بود.

پس حرف من با علاقه‌مندان حضور در عرصه بین‌الملل این است که تنها روش تبلیغ بین‌الملل، حضور در خارج از کشور نیست بلکه گام‌های ابتدایی و البته مهم، در داخل کشور موجود است. مثل نوشتن کتاب‌ها یا جزوات با توجه به نیاز خارج از کشور تا بعدها ترجمه شود.

به نظرم مهمتر از کادرسازی، آینده پژوهی است و در این عرصه واقعا عقب هستیم. به این معنا که تا ندانیم به سمت کجا می‌رویم، نمی‌توانیم کادر ایده‌آل تربیت کنیم.

اگر دقیق بخواهم بگویم، باید بدانیم به روز بودن هم عقب‌ماندگی محسوب می‌شود؛ بلکه شما باید بدانید مخاطب به چه سمتی می‌رود و برای آینده برنامه داشته باشید. برخی از این حرف‌ها را شهید مطهری در سال 1342 شمسی زده است و ما هنوز در این عرصه عقب هستیم.

ابنا: ممنون و متشکرم از اینکه این فرصت را در اختیار ما گذاشتید.

...........................................
پایان پیام/ 167