شناسهٔ خبر: 75222272 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: طرفداری | لینک خبر

ضرورت وجود عدالت و کمال مطلق نهایی برای انسان در صورت وجود خدای کامل :

صاحب‌خبر -

 

منظور معاد دینی نیست 

در اینجا می‌خوایم از ضرورت اینکه یک خدای قادر و دانا و عادل و حکیم و .. دارای تمام صفات کمالی که قبلاً اثبات شد وجود چی رو نتیجه بگیریم ؟

https://www.tarafdari.com/node/2673439

https://www.tarafdari.com/node/2673440

 

۱_ عدالت نهایی :

چون خدا انسان رو مختار خلق کرده و امکان اعمال خوب و بد داره در مجموع زندگی انسان باید عملکردش شایسته‌ سنجی بشه و بعد پایان سلسله زندگی در یک جای خوب و بد قرار بگیره 

هر کسی خوب بود بهشت ابدی هر کسی بد بود تقاص کارشو پس بده (با هر میزان بودن در جهنم)

۲_کمال نهایی :

چون انسان بی نهایت طلب هست از خالق هم انتظار می‌ره نهایتا انسان رو به همون کمال دلخواه و مطلق خودش برسونه چون خیر خواه هست پس باید جایی باشه که انسان زندگی ابدی داره و به کمالش میرسه 

۳_همراهی سلسله آگاهی :

اینکه چرا در هر مرحله‌  زندگی باید آگاهی همراه انسان باشه مثلا‌ در اسلامی عالم زر و عالم ماده و عالم برزخ و عالم  قیامت و عالم  بهشت جهنم هست . این مراحل ولی با یک آگاهی کنترل شده 

 

 

 

اسمشو میخواید بزارید معاد یا هر چیز دیگه ای . اما فرقش با معاد دینی اینه

۱_اینجا بیشتر اخلاق و عملکرد هر شخص در زندگی در اولویت خواهد بود ️

یعنی ضرر زدن به بقیه بد است و سود رسوندن به بقیه خوب است چیزی شبیه قانون زرین 

۲_جهنم‌ ابدی در کار نخواهد بود ️

 

 

 

براهین اثبات وجود عدالت / کمال نهایی (معاد)

در صورت وجود خدای کامل 

 

 

برهان فطرت (جاودان‌طلبی ذاتی)🟢

۱_ انسان ذاتاً میل و عشق به جاودانگی دارد و از نابودی متنفر است.

۲_این میل، در فطرت انسان قرار داده شده و کار خداوند بیهوده و باطل نیست.

۳_اگر این میل ذاتی به جاودانگی برآورده نشود، معنایش این است که این میل بیهوده بوده که با حکمت خدا سازگار نیست.

۴_جهان فعلی شایستگی جاودانگی ندارد چون مادی و فانی است.

۵_پس باید عالمی جاودانه و محفوظ از نابودی وجود داشته باشد که انسان در آن میل ذاتی خود را تحقق بخشد.

 

 

برهان خیر مطلق و نهایت کمال 🟢

۱_ خیر مطلق یعنی رساندن مخلوق به عالی ترین درجه کمال 

۲_انسان بی نهایت طلب و مختار است 

۳_پس اگر خدا خیر مطلق و عادل است باید انسان را امتحان کند و طبق عملکردش به او نسبت به بی نهایت طلبی اش پاداش دهد 

یعنی نه داداش بی دلیل نه عدم دادن پاداش 

 

 

برهان حکمت (هدفمندی خلقت)🟢

۱_خداوند کار عبث انجام نمی‌دهد و همه چیز را با حکمت و هدف آفریده است.

۲_اگر زندگی انسان محدود به دنیا باشد، با توجه به نابودی دنیا، هدفی دائمی و کامل برای انسان وجود نخواهد داشت.

۳_این به معنی بیهوده بودن خلقت انسان است که با حکمت خدا ناسازگار است.

۴_پس باید جهانی دیگر وجود داشته باشد تا هدف نهایی خلقت انسان تحقق یابد.

 

 

برهان عدالت🟢

۱_خداوند عادل است و نظام عالم بر اساس عدالت بنا شده.

۲_انسان مختار است و در دنیا کارهای خوب و بد انجام می‌دهد.

۳_به‌طور کامل نه پاداش نیکوکاران در دنیا داده می‌شود نه جزای بدکاران؛ دنیا ظرفیت اجرای عدل کامل را ندارد.

۴_پس باید جهانی دیگر باشد که عدالت کامل در آن اجرا شود و پرونده اعمال همه بسته شود.

 

برهان رحمت و خیرخواهی مطلق🟢

۱_خداوند خیرخواه مطلق است و همواره بهترین سرنوشت ممکن را برای مخلوقاتش می‌خواهد.

۲_بهترین سرنوشت برای انسان، رسیدن به شادی پایدار و کمال حقیقی است، نه رنج بی‌پایان یا نابودی.

۳_دنیا نمی‌تواند این شادی و کمال پایدار را تأمین کند چون ناپایدار و محدود است.

۴_پس باید عالمی کامل‌تر باشد که خیر نهایی و سعادت جاودان را محقق

 

کند.

 

 

برهان کمال‌طلبی انسان (برآمده از صفات خالق)🟢

۱_خدای کامل، مخلوقاتی متناسب با صفاتش خلق می‌کند؛ انسانی که ظرفیت بی‌نهایت‌طلبی دارد، نمونه‌ای از این است.

۲_بی‌نهایت‌طلبی فقط با رسیدن به کمال بی‌نهایت آرام می‌گیرد.

۳_دنیا این ظرفیت را ندارد چون محدود است.

۴_پس مقتضای کمال خدا این است که برای انسان محیط و شرایطی فراهم کند که در آن به کمال بی‌نهایت برسد.

 

 

 

برهان تناسب صفات الهی با نظام آفرینش🟢

۱_قدرت، علم، رحمت، عدالت و حکمت، صفات مطلق‌اند و باید آثار آن‌ها نیز کامل باشد.

۲_اگر زندگی انسان تنها همین دنیا بود، هیچ‌کدام از این صفات در نسبت نهایی با مخلوق مختار، به‌طور کامل ظهور نمی‌یافت.

۳_پس باید عالمی وجود داشته باشد که تمام این صفات به شکل کامل در آن متجلی شود — همان عالم پاداش، کمال و استمرار آگاهی.

 

 

 

 

براهینی اثبات استمرار آگاهی و نفی تناسخ

حتی اگر زندگی در دنیا های متعدد باشد

 

 

 

برهان استمرار آگاهی و نفی تناسخ ناقص🟢

1_خدا حکیم است و شخصیت و آگاهی انسان را بی‌دلیل از بین نمی‌برد.

2_از بین بردن حافظه و آگاهی یعنی نابود کردن هویت اصلی انسان.

3_تناسخ بدون حفظ آگاهی، با میل انسان به کمال نهایی و عدالت کامل سازگار نیست.

4_پس نظام نهایی باید استمرار کامل آگاهی را حفظ کند تا مسیر عدالت و کمال کامل شود.

 

 

برهان عدالت 🟢 

1_اگر تناسخ بدون حافظه یا آگاهی پیوسته باشد، انسان جدید هیچ آگاهی از اعمال گذشته نخواهد داشت و تجربه مجازات یا پاداش برای او تبدیل به امری بی‌ربط می‌شود؛ این نقض عدالت است.

۲_عدالت کامل می‌طلبد که یک «شخصیت پیوسته» با یادآوری و درک مسیر قبلی، نتیجه اعمال خود را ببیند.

۳_پس استمرار آگاهی شرط هر نظام پاداش/جزا است، و نظامی که این را حذف کند (مثل تناسخ بدون حافظه) ناعادلانه است.

 

برهان حکمت و هدفمندی🟢

فرض: خداوند حکیم است و آفرینش و تدبیرش هدفمند است

۱_اگر چرخه تولد و مرگ مکرر بدون حفظ آگاهی باشد، تجربه‌ها و دانسته‌های گذشته عملاً از بین می‌رود و شخص باید دوباره از صفر شروع کند، یعنی بسیاری از تلاش‌ها و نتایج قبلی بیهوده می‌شوند.

۲_این تکرار بی‌نتیجه و بی‌هدف با حکمت خدا ناسازگار است.

۳_استمرار آگاهی، باعث پیوستگی در یادگیری و رشد (به سمت کمال نهایی) می‌شود و این با حکمت خدا سازگار است.

 

 

برهان کمال‌طلبی انسان🟢

۱_انسان فطرتاً بی‌نهایت‌طلب است و رشدش باید بر پایه تجربیات و آگاهی گذشته برای رسیدن به کمال نهایی باشد.

۲_اگر حافظه پاک شود، فرد به جای ادامه مسیر، هر بار از نقطه صفر شروع می‌کند؛ این یعنی میل فطری به کمال هرگز به نتیجه نمی‌رسد.

۳_خدای کامل و خیرخواه چنین مانعی برای کمال‌طلبی بشر نمی‌گذارد؛ پس استمرار آگاهی ضرورت دارد.

 

 

 

برهان هویت شخصی🟢

۱_هویت واقعی انسان ترکیبی از «روح + آگاهی + حافظه و تجربه» است.

۲_از بین بردن حافظه یعنی از بین بردن بخشی اساسی از هویت؛ چنین انسانی دیگر همان فرد پیشین نیست و عملاً موجود جدیدی خلق شده است.

۳_اگر نتیجه اعمال قرار است به «عاملِ همان اعمال» برسد، باید هویت او حفظ شود.

۴_پس تداوم هویت و آگاهی شرط لازم برای نظام عادلانه و حکیمانه است.

 

 

برهان رحمت و مسئولیت🟢

۱_رحمت الهی ایجاب می‌کند که انسان در مسیر تکاملش بتواند از اشتباهات گذشته بیاموزد.

۲_یادگیری از گذشته بدون حفظ آگاهی و حافظه ممکن نیست.

۳_اگر حافظه پاک شود، فرد نه مسئول عمل گذشته‌اش است و نه می‌تواند از آن درس بگیرد؛ این با رحمت و تربیت الهی سازگار نیست.

۴_استمرار آگاهی ابزار رحمت و تربیت حقیقی است.

 

 

پایان .