فرارو– هانا نوت، کارشناس ارشد حوزه امنیت بین الملل مرکز مطالعات منع گسترش جیمز مارتین و پژوهشگر ارشد برنامه اروپا مرکز مطالعات استراتژیک و بین الملل
به گزارش فرارو به نقل از نشریه فارن افرز، شورش مسلحانهای که گروه «هیئت تحریر الشام» در دسامبر گذشته علیه بشار اسد به راه انداخت، بسیاری از ناظران را به این نتیجه رساند که روزهای حضور روسیه در سوریه رو به پایان است. مسکو دههها با خاندان اسد روابطی نزدیک و استراتژیک داشت و کمتر از یک سال پیش هنوز مناطق تحت کنترل هیئت تحریرالشام را بمباران میکرد.
انعطاف مسکو؛ از بحران جانشینی اسد تا تحکیم پایگاهها در سوریه
وقتی احمد الشرع معروف به ابومحمد الجولانی، زمام دمشق را به دست گرفت، نشریهٔ اکونومیست هشدار داد که حضور نظامی روسیه در سوریه «به مویی نازک بند است». این هشدار در خود روسیه نیز پژواک یافت؛ رسانههای رسمی از «از دست رفتن متحدی کلیدی در خاورمیانه» سخن گفتند و وبلاگنویسان نظامی با لحنی هراسان دربارهٔ آیندهٔ پایگاهها و مواضع مسکو در سوریه قلم زدند.
با این حال، روسیه برخلاف انتظارات توانست پایگاههای کلیدی خود در ساحل سوریه، پایگاه دریایی طرطوس و پایگاه هوایی حمیمیم را نهتنها حفظ، بلکه حضورش را در شمالشرق این کشور نیز تقویت کند. دیپلماتهای روس بیدرنگ با حاکمان تازهٔ دمشق وارد گفتوگو شدند و از این واقعیت بهره گرفتند که سوریها همچنان روسیه را یک قدرت بزرگ میدانند و احمد الشرع نیز مایل است با همهٔ دولتهای خارجی روابط مثبت برقرار کند.
در مقابل، رهبران جدید سوریه نیز لحن سازندهای در قبال مسکو در پیش گرفتند و امید دارند از انرژی، غلات، آرای دوستانه در سازمان ملل و حتی احتمالاً از سلاح روسی بهرهمند شوند. برای دولت احمد الشرع، تعامل با روسیه ابزاری است برای مهار وفاداران سابق اسد، هشدار به غرب که دمشق در صورت لزوم به جای دیگری تکیه خواهد کرد و شاید حتی برای محدود کردن حملات اسرائیل در خاک سوریه باشد.
بازیگران دیگر منطقه نیز مایلاند روسیه حضوری محدود اما مؤثر در سوریه داشته باشد. اسرائیل و ترکیه هر دو چنین محاسبه میکنند که نفوذ مسکو میتواند مانع قدرتگیری بیش از حد دیگری در این میدان شود و نوعی توازن شکننده برقرار کند. در همین حال، «نیروهای دموکراتیک سوریه» (SDF) به رهبری کردها نیز خواهان پشتیبانی روسیهاند تا در صورت عقبنشینی آمریکا یا تلاش دمشق برای سرکوب آرزوی خودمختاریشان، پشتوانهای نیرومند داشته باشند.
امکان حفظ جای پا برای روسیه در سوریه، زنگ خطر را در میان مقامهای اروپایی به صدا درآورده است. بهار گذشته برخی نمایندگان پارلمان اروپا از دولت جدید سوریه خواستند حضور نظامی مسکو را ممنوع کند. با این حال، حتی اگر کرملین بتواند پایگاههای خود را نگه دارد، دیگر بازیگر اصلی در شکلدهی آیندهٔ سوریه نخواهد بود. جنگ اوکراین منابع مالی و نظامی روسیه را فرسوده و جای آن را کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، ترکیه و آمریکا و اروپا خواهند گرفت.
چگونه روسیه نفوذ خود را در سوریه نو بازتعریف میکند؟
روابط روسیه با خاندان اسد به دوران جنگ سرد بازمیگردد؛ زمانی که حافظ اسد جای سوریه را در مدار شوروی تثبیت کرد. بشار اسد که در سال ۲۰۰۰ به قدرت رسید، در آغاز چندان احساس ویژهای نسبت به مسکو نداشت و حتی پیش از سفر به روسیه، به لندن و پاریس رفت؛ اما روابط دوستانه با کرملین را حفظ کرد. یک دهه بعد، در جنگ داخلی، روسیه به سپر او در شورای امنیت تبدیل شد و سپس با مداخلهٔ نظامی مستقیماً برای نجاتش وارد عمل شد.
این مداخله، به مسکو اهرمی بیسابقه در روند جنگ سوریه بخشید. در ۲۰۱۷ پلیس نظامی روسیه در چارچوب مناطق کاهش تنش (با مشارکت ایران و ترکیه) مستقر شد و با تکیه بر حضور نظامی خود، توافقهای تخلیهٔ شورشیان را پیش برد. همین تجربه و شبکهٔ روابط امروز نیز به کار روسیه آمده است. کرملین پایگاههای طرطوس و حمیمیم را گسترش داد و جای پایی در جناح جنوبی ناتو یافت؛ وضعیتی که همهٔ بازیگران را ناچار به هماهنگی با مسکو کرده بود.
اما پس از حملهٔ روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲، کرملین در سوریه گرفتار حواسپرتی و نوعی رضایت از وضع موجود شد. همزمان، حملات اسرائیل به اهداف مرتبط با ایران در خاک سوریه شدت گرفت و روسیه در واکنش، گشتزنیهایش را در نزدیکی جولان اشغالی افزایش داد و برای مهار شورشیان، بمباران ادلب را تشدید کرد؛ اما این اقدامات دیرهنگام بود. در نوامبر ۲۰۲۴ شورشیان حملهای برقآسا را آغاز کردند و مسکو عملاً بشار اسد را به سرنوشت خود واگذاشت.
بسیاری انتظار داشتند سقوط اسد پایان نفوذ روسیه در سوریه باشد. سخنگوی دولت انتقالی از مسکو خواست حضورش را بازنگری کند، اما کرملین بیدرنگ به دمشق نزدیک شد. رسانههای روسی در یک شب دست از تروریست خواندن «هیئت تحریر الشام» برداشتند و دیپلماتهای روس در ژانویهٔ ۲۰۲۵ از دولت انتقالی بهخاطر «شایستگی» آن ستایش کردند. در همان ماه هیأتی روسی برای مذاکره دربارهٔ وضعیت پایگاههای نظامی، سرمایهگذاری در گاز و بنادر و حتی طرح درخواست غرامت به دمشق رفت. در مقابل، دولت جدید سوریه از روسیه خواست بشار اسد را که به مسکو گریخته تحویل دهد؛ درخواستی که بعید است ولادیمیر پوتین هرگز به آن تن دهد.
پیام سوریه به غرب: ما گزینههای دیگری داریم
طرطوس و حمیمیم امروز به گذرگاههای حیاتی عملیات روسیه در آفریقا تبدیل شدهاند. مسکو بلافاصله پس از سقوط اسد داراییهای دریایی خود را از طرطوس منتقل و هواپیماهایش را در حمیمیم متمرکز کرد تا کنترل کامل بر حضورش داشته باشد. همزمان، کرملین با یادآوری کمکهایی که قادر به ارائهٔ آن است وارد مذاکره شد: ارسال نفت، گازوئیل و گندم در بهار؛ چاپ اسکناسهای جدید سوریه توسط شرکت روسی «گوزناک» که زیر تحریم قرار دارد؛ حمایت احتمالی در شورای امنیت برای لغو تحریمهای رهبران جدید دمشق؛ و شاید در آینده تأمین سلاح برای ارتش سوریه که طی سال گذشته در اثر حملات اسرائیل فرسوده شده است.
بسیاری از سوریها روسیه را بهخاطر بمبارانها دشمن میدانند، اما آن را یک قدرت فرقهگرای مداخلهگر در بافت اجتماعی خود نمیبینند؛ بلکه مسکو را بازیگری عملگرا با سابقهای طولانی در خاورمیانه تلقی میکنند. حاکمان جدید سوریه از همان ابتدا نشان دادند که مایلند روابطی تازه با «دومین قدرت جهان» بسازند. در ژوئیه، هیأتی ۲۰ نفره متشکل از وزرای خارجه و دفاع، رئیس اطلاعات راهی مسکو شد و کمیتهٔ مشترک سوری–روسی برای بازنگری توافقهای دوران اسد و فعالسازی همکاریهای اقتصادی آغاز به کار کرد.
بااینهمه، سوریه همچنان درگیر خشونتهای داخلی، حملات سلفیهای تندرو، درگیری بادیهنشینان با دروزیها و نیز حملات مکرر اسرائیل است. تعامل با مسکو در چنین شرایطی پیامی روشن به غرب دارد: دمشق گزینههای دیگری هم دارد و شاید ولادیمیر پوتین بتواند اسرائیل را کنترل کند.
از نگاه اسرائیل، حضور محدود روسیه ابزاری برای مهار ترکیه و کنترل نسبی تحولات سوریه است و تلآویو ترجیح میدهد این کشور متمرکز و یکپارچه نباشد. ترکیه نیز به دلایل مشابه به مسکو مینگرد؛ از کاهش حملات اسرائیل گرفته تا لغو تحریمهای احمد الشرع، مسلح کردن ارتش سوریه و مقابله با کردها. در این میان، نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) بیش از همه به روسیه امید بستهاند تا در صورت خروج آمریکا، متحد تازهای بیابند. مسکو هماکنون سامانههای پدافندی و جنگ الکترونیک در پایگاه قامشلی مستقر کرده و آن را تقویت نموده است؛ اقدامی که نشان میدهد روسیه خود را میان بازیگران متضاد سوریه جا داده و از این جایگاه برای حفظ نفوذش بهره میبرد.
در آیندهٔ نزدیک، سوریه کشوری تکهتکه و ضعیف باقی خواهد ماند و قدرتهای خارجی برای نفوذ در آن به رقابت ادامه خواهند داد. در چنین صحنهای، روسیه تنها یکی از بازیگران خواهد بود. بااینحال، اگر کرملین بتواند پایگاههای خود را حفظ کند و در عین حال به نیروهای متعارض سود برساند، همین امر خود یک موفقیت بزرگ برایش بهشمار میرود. نفوذ مسکو هرگز به دوران پیش از سقوط اسد بازنخواهد گشت، اما جای پای نظامیای برایش باقی میماند که میتواند بر آن بنا کند و از آن برای پشتیبانی عملیات خود در خاورمیانه و آفریقا بهره گیرد.
غرب نباید حاکمان جدید سوریه را بهخاطر تعامل با روسیه تنبیه کند. شرطی کردن کمک و حمایت به اخراج روسها نتیجهای نخواهد داشت. احمد شرع قصد ندارد کشور را دوباره به مدار مسکو برگرداند و حتی روابط دیپلماتیک با اوکراین را نیز احیا کرده است. در شرایط دشوار کنونی، عاقلانه است که دمشق روسیه را تحریک نکند. بهترین راه برای جلوگیری از سوءاستفاده روسیه از خاک سوریه در آینده، ساختن روابطی سازنده با دمشق امروز است.