شناسهٔ خبر: 75206684 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه اطلاعات | لینک خبر

[بهرام امیر احمدیان] آیا جنگ سوم جهانی نزدیک است؟

‍تئوریسین‌های روسی این اندیشه خطرناک را گسترش داده‌اند که فروپاشی شوروی از نظر حقوق بین‌الملل یک اشتباه بوده و روسیه می‌تواند دوباره جمهوری‌های سابق شوروی را به خود ملحق کند و اتحاد شوروی را دوباره برقرار سازد.

صاحب‌خبر -

بهرام امیراحمدیان - روزنامه اطلاعات: جنگ از نبود عقلانیت است (الوین تافلر در کتاب «جنگ و ضد جنگ»). در اروپا، با طولانی شدن جنگ روسیه علیه اوکراین و سازش‌ناپذیری روسیه برای آتش‌بس، مذاکره و قرارداد صلح، دامنه‌ی جنگ گسترده خواهد شد. اروپا برای جلوگیری از پیشروی روسیه در بخش‌های دیگر اروپا به تکاپو افتاده است. افزایش هزینه‌های نظامی ناتو از ۲درصد تولید ناخالص داخلی سالانه به ۵درصد، نشانه‌ی عزم ایالات متحده و اروپا برای آماده شدن در جنگی ناخواسته علیه ولادیمیر پوتین است که هر آن امکان باز کردن جبهه‌ای دیگر، به‌ویژه در بخش‌های شمال غربی روسیه در فنلاند و نیز دریای بالتیک در جمهوری‌های کوچک شوروی سابق (استونی، لیتوانی و لتونی) از اعضای پیمان ناتو را دارد.

اینکه روسیه جرأت یا توان ایجاد جبهه‌ جنگ دیگری را داشته باشد، برای روس‌ها از نظر ایدئولوژیکی مشروعیت پیدا کرده است، به‌ویژه آن ‌که تئوریسین‌های روسی این اندیشه خطرناک را گسترش داده‌اند که فروپاشی شوروی از نظر حقوق بین‌الملل یک اشتباه بوده و روسیه می‌تواند دوباره جمهوری‌های سابق شوروی را به خود ملحق کند و اتحاد شوروی را دوباره برقرار سازد. در همین زمینه، الحاق غیرقانونی شبه‌جزیره‌ی کریمه به فدراسیون روسیه (۲۰۱۴)، تهاجم نظامی گسترده به خاک اوکراین و اشغال بخش شرقی این کشور در ساحل دریای آزوف (از سال ۲۰۲۲)، به‌عنوان مبارزه با جدایی‌طلبی تلقی می‌شود که اوکراین از خاک روسیه تصاحب کرده است.

این نگرش با اندیشه‌ «نو اوراسیاگرایی» محافل فلسفی و سیاسی روسیه مطابقت دارد که در صدد ایجاد و تقویت «جهان روسی» هستند و می‌خواهند به روسیه که خود به اندازه‌ ایالات متحده آمریکا و کانادا مساحت دارد، وسعت سرزمینی بیشتری بدهند؛ در حالی‌که روسیه، به‌ویژه بخش آسیایی آن که سه‌چهارم خاک این کشور را تشکیل می‌دهد، تراکم جمعیت ناچیزی دارد.

گفته می‌شود که چند سال قبل، پوتین در یک برنامه‌ تلویزیونی که برای دانش‌آموزان ترتیب داده شده بود، وارد صحنه می‌شود و از یک دانش‌آموز می‌پرسد که مرزهای روسیه کدامند؟ و دانش‌آموز به شرح مرزها می‌پردازد. پوتین می‌گوید: «نه. مرزهای روسیه محدود نیستند». این نوع تفکرات در روسیه، آینده‌ی جهان را با تهدیدی جدی مواجه می‌کنند و اندیشه‌ی «فضای حیاتی» را به ذهن متبادر می‌سازند.

یکی از معروف‌ترین جغرافی‌دانان سیاسی آلمان به نام فردریک راتزل (۱۸۴۴–۱۹۰۴) نخستین بار مفهوم فضای حیاتی را مطرح کرد. بنا به عقیده‌ او، دولت ارگانیسمی است که با قوانین طبیعی مطابقت دارد و مجبور به رشد و گسترش به قلمروهای جدید است تا منابع مورد نیاز برای بقا را تضمین کند. او ادعا می‌کرد که دولت به زیستگاه نیاز دارد. دولت‌ها باید رشد کنند؛ آن‌ها تنها زمانی می‌توانند پیشرفت کنند که به قلمرو بیشتری دست یابند. مرزها موقتی هستند و اگر دولت محدود شود، خواهد مرد.

با وجود این وسعت، چرا باید روسیه به خاک اوکراین تجاوز کند، بخش‌هایی از خاک جمهوری گرجستان را اشغال کند و در داخل خاک مولداوی یک منطقه نظامی (ترانسنیستریا) را در اختیار داشته باشد؟روسیه برای توسعه مناطق آسیایی خود در سیبری نیاز به سرمایه‌گذاری و بهبود زیرساخت‌ها دارد و بودجه‌ هنگفتی که از فروش نفت و گاز دارد، به‌جای صرف شدن در زیرساخت‌ها، برای جنگی بی‌حاصل و تجاوزکارانه هزینه می‌شود.

اسرائیل نیز از نظریه راتزل پیروی می‌کند و خود را یک موجود زنده‌ نیازمند توسعه‌ فضای حیاتی با اشغال سرزمین‌های فلسطینیان و بخش‌هایی از سوریه معرفی می‌کند. این رویدادها در دوره‌ای اتفاق می‌افتد که سازمان ملل و نهاد اصلی آن، شورای امنیت، در پایین‌ترین سطح از قدرت خود قرار دارند و ایالات متحده با پشتیبانی از رژیم اشغالگر اسرائیل، به ایران حمله نظامی کرده‌اند. به سخنی دیگر، دو عضو دائم شورای امنیت (روسیه و آمریکا) خود متجاوز به حقوق و تمامیت ارضی کشورهای دیگر هستند .

رژه نظامی چین در سوم ماه سپتامبر ۲۰۲۵و نمایش سلاح‌های مدرنی که چین تولید کرده است، نشان از آمادگی برای رویارویی با ایالات متحده دارد که در حوزه‌ دریای چین جنوبی از متحدان خود در برابر زیاده‌خواهی‌های چین در تقسیم آب‌های این دریا پشتیبانی می‌کند. 

سیاست‌های ایالات متحده در تقویت بنیه‌ دفاعی تایوان و احتمال تسخیر این جزیره از سوی چین، هشدارهایی درباره‌ امکان درگیری نظامی چین و ایالات متحده را افزایش می‌دهد. تقویت قدرت نظامی ژاپن در منطقه و نیز کره‌ جنوبی از سوی متحدان ایالات متحده در همسایگی شمال شرقی چین، این کشور را ناگزیر به اتحاد با روسیه و کره‌ی شمالی (هر دو دارای سلاح‌های هسته‌ای) در جنگ علیه پیشروی ناتو در شرق اروپا کرده است.

آشکارترین تهدید نظامی چین علیه ایالات متحده

ویکتور گائو، معاون رئیس مرکز چین و حقوق‌دان برجسته و نزدیک به رئیس‌جمهور چین، در یک سخنرانی عملاً ایالات متحده را به پاسخی سخت تهدید کرد. وی اظهار داشت:

«اگر آمریکا به جنگ با چین علاقه دارد، ما نیز آماده جنگ هستیم. اگر قصد نابود کردن چین را دارید، نابود و محو خواهید شد. اگر یک جنگ هسته‌ای علیه چین آغاز کنید، چین نیز با سلاح هسته‌ای شما را نابود خواهد کرد. این موضوع را جدی بگیرید. سیاست چین روشن است: اولین شلیک با چین نخواهد بود، اما چین اجازه‌ شلیک دوم را نخواهد داد».

«هیچ کشوری در پیرامون چین قدرت نظامی چین را ندارد. وقتی بحث قدرت نظامی مطرح می‌شود، قدرت نظامی چین تنها با یک کشور قابل مقایسه است: ایالات متحده‌ی آمریکا».«ما هرگز اجازه نمی‌دهیم که آمریکا علیه چین جنگی آغاز کند؛ خواه یک جنگ کلاسیک باشد، یا هسته‌ای. مگر اینکه آمریکا دنبال نابود کردن خود باشد».

«اگر رژه‌ نظامی ما در تاریخ ۳سپتامبر ۲۰۲۵را تماشا کردید، یکی از موشک‌هایی که چین به نمایش گذاشت، با نام ۶۱شناخته می‌شود. چرا؟ 

چون این موشک توانایی حمل ۶۰کلاهک هسته‌ای و یک بمب هیدروژنی را دارد. در حال حاضر اجازه بدهید از شما بپرسم که به نظر شما تنها کشور دارنده‌ بمب هیدروژنی کدام است؟ این موشک بالستیک قاره‌پیما می‌تواند هر نقطه‌ای از دنیا را مورد هدف قرار دهد و در کمتر از ۲۰دقیقه، هر نقطه‌ای از دنیا را با خاک یکسان کند، بدون آن‌که کسی بتواند موشک چین را در هوا متوقف کند».

بهرام امیراحمدیان - روزنامه اطلاعات: جنگ از نبود عقلانیت است (الوین تافلر در کتاب «جنگ و ضد جنگ»). در اروپا، با طولانی شدن جنگ روسیه علیه اوکراین و سازش‌ناپذیری روسیه برای آتش‌بس، مذاکره و قرارداد صلح، دامنه‌ی جنگ گسترده خواهد شد. اروپا برای جلوگیری از پیشروی روسیه در بخش‌های دیگر اروپا به تکاپو افتاده است. افزایش هزینه‌های نظامی ناتو از ۲درصد تولید ناخالص داخلی سالانه به ۵درصد، نشانه‌ی عزم ایالات متحده و اروپا برای آماده شدن در جنگی ناخواسته علیه ولادیمیر پوتین است که هر آن امکان باز کردن جبهه‌ای دیگر، به‌ویژه در بخش‌های شمال غربی روسیه در فنلاند و نیز دریای بالتیک در جمهوری‌های کوچک شوروی سابق (استونی، لیتوانی و لتونی) از اعضای پیمان ناتو را دارد.

اینکه روسیه جرأت یا توان ایجاد جبهه‌ جنگ دیگری را داشته باشد، برای روس‌ها از نظر ایدئولوژیکی مشروعیت پیدا کرده است، به‌ویژه آن ‌که تئوریسین‌های روسی این اندیشه خطرناک را گسترش داده‌اند که فروپاشی شوروی از نظر حقوق بین‌الملل یک اشتباه بوده و روسیه می‌تواند دوباره جمهوری‌های سابق شوروی را به خود ملحق کند و اتحاد شوروی را دوباره برقرار سازد. در همین زمینه، الحاق غیرقانونی شبه‌جزیره‌ی کریمه به فدراسیون روسیه (۲۰۱۴)، تهاجم نظامی گسترده به خاک اوکراین و اشغال بخش شرقی این کشور در ساحل دریای آزوف (از سال ۲۰۲۲)، به‌عنوان مبارزه با جدایی‌طلبی تلقی می‌شود که اوکراین از خاک روسیه تصاحب کرده است.

این نگرش با اندیشه‌ «نو اوراسیاگرایی» محافل فلسفی و سیاسی روسیه مطابقت دارد که در صدد ایجاد و تقویت «جهان روسی» هستند و می‌خواهند به روسیه که خود به اندازه‌ ایالات متحده آمریکا و کانادا مساحت دارد، وسعت سرزمینی بیشتری بدهند؛ در حالی‌که روسیه، به‌ویژه بخش آسیایی آن که سه‌چهارم خاک این کشور را تشکیل می‌دهد، تراکم جمعیت ناچیزی دارد.

گفته می‌شود که چند سال قبل، پوتین در یک برنامه‌ تلویزیونی که برای دانش‌آموزان ترتیب داده شده بود، وارد صحنه می‌شود و از یک دانش‌آموز می‌پرسد که مرزهای روسیه کدامند؟ و دانش‌آموز به شرح مرزها می‌پردازد. پوتین می‌گوید: «نه. مرزهای روسیه محدود نیستند». این نوع تفکرات در روسیه، آینده‌ی جهان را با تهدیدی جدی مواجه می‌کنند و اندیشه‌ی «فضای حیاتی» را به ذهن متبادر می‌سازند.

یکی از معروف‌ترین جغرافی‌دانان سیاسی آلمان به نام فردریک راتزل (۱۸۴۴–۱۹۰۴) نخستین بار مفهوم فضای حیاتی را مطرح کرد. بنا به عقیده‌ او، دولت ارگانیسمی است که با قوانین طبیعی مطابقت دارد و مجبور به رشد و گسترش به قلمروهای جدید است تا منابع مورد نیاز برای بقا را تضمین کند. او ادعا می‌کرد که دولت به زیستگاه نیاز دارد. دولت‌ها باید رشد کنند؛ آن‌ها تنها زمانی می‌توانند پیشرفت کنند که به قلمرو بیشتری دست یابند. مرزها موقتی هستند و اگر دولت محدود شود، خواهد مرد.

با وجود این وسعت، چرا باید روسیه به خاک اوکراین تجاوز کند، بخش‌هایی از خاک جمهوری گرجستان را اشغال کند و در داخل خاک مولداوی یک منطقه نظامی (ترانسنیستریا) را در اختیار داشته باشد؟روسیه برای توسعه مناطق آسیایی خود در سیبری نیاز به سرمایه‌گذاری و بهبود زیرساخت‌ها دارد و بودجه‌ هنگفتی که از فروش نفت و گاز دارد، به‌جای صرف شدن در زیرساخت‌ها، برای جنگی بی‌حاصل و تجاوزکارانه هزینه می‌شود.

اسرائیل نیز از نظریه راتزل پیروی می‌کند و خود را یک موجود زنده‌ نیازمند توسعه‌ فضای حیاتی با اشغال سرزمین‌های فلسطینیان و بخش‌هایی از سوریه معرفی می‌کند. این رویدادها در دوره‌ای اتفاق می‌افتد که سازمان ملل و نهاد اصلی آن، شورای امنیت، در پایین‌ترین سطح از قدرت خود قرار دارند و ایالات متحده با پشتیبانی از رژیم اشغالگر اسرائیل، به ایران حمله نظامی کرده‌اند. به سخنی دیگر، دو عضو دائم شورای امنیت (روسیه و آمریکا) خود متجاوز به حقوق و تمامیت ارضی کشورهای دیگر هستند .

رژه نظامی چین در سوم ماه سپتامبر ۲۰۲۵و نمایش سلاح‌های مدرنی که چین تولید کرده است، نشان از آمادگی برای رویارویی با ایالات متحده دارد که در حوزه‌ دریای چین جنوبی از متحدان خود در برابر زیاده‌خواهی‌های چین در تقسیم آب‌های این دریا پشتیبانی می‌کند. 

سیاست‌های ایالات متحده در تقویت بنیه‌ دفاعی تایوان و احتمال تسخیر این جزیره از سوی چین، هشدارهایی درباره‌ امکان درگیری نظامی چین و ایالات متحده را افزایش می‌دهد. تقویت قدرت نظامی ژاپن در منطقه و نیز کره‌ جنوبی از سوی متحدان ایالات متحده در همسایگی شمال شرقی چین، این کشور را ناگزیر به اتحاد با روسیه و کره‌ی شمالی (هر دو دارای سلاح‌های هسته‌ای) در جنگ علیه پیشروی ناتو در شرق اروپا کرده است.

آشکارترین تهدید نظامی چین علیه ایالات متحده

ویکتور گائو، معاون رئیس مرکز چین و حقوق‌دان برجسته و نزدیک به رئیس‌جمهور چین، در یک سخنرانی عملاً ایالات متحده را به پاسخی سخت تهدید کرد. وی اظهار داشت:

«اگر آمریکا به جنگ با چین علاقه دارد، ما نیز آماده جنگ هستیم. اگر قصد نابود کردن چین را دارید، نابود و محو خواهید شد. اگر یک جنگ هسته‌ای علیه چین آغاز کنید، چین نیز با سلاح هسته‌ای شما را نابود خواهد کرد. این موضوع را جدی بگیرید. سیاست چین روشن است: اولین شلیک با چین نخواهد بود، اما چین اجازه‌ شلیک دوم را نخواهد داد».

«هیچ کشوری در پیرامون چین قدرت نظامی چین را ندارد. وقتی بحث قدرت نظامی مطرح می‌شود، قدرت نظامی چین تنها با یک کشور قابل مقایسه است: ایالات متحده‌ی آمریکا».«ما هرگز اجازه نمی‌دهیم که آمریکا علیه چین جنگی آغاز کند؛ خواه یک جنگ کلاسیک باشد، یا هسته‌ای. مگر اینکه آمریکا دنبال نابود کردن خود باشد».

«اگر رژه‌ نظامی ما در تاریخ ۳سپتامبر ۲۰۲۵را تماشا کردید، یکی از موشک‌هایی که چین به نمایش گذاشت، با نام ۶۱شناخته می‌شود. چرا؟ 

چون این موشک توانایی حمل ۶۰کلاهک هسته‌ای و یک بمب هیدروژنی را دارد. در حال حاضر اجازه بدهید از شما بپرسم که به نظر شما تنها کشور دارنده‌ بمب هیدروژنی کدام است؟ این موشک بالستیک قاره‌پیما می‌تواند هر نقطه‌ای از دنیا را مورد هدف قرار دهد و در کمتر از ۲۰دقیقه، هر نقطه‌ای از دنیا را با خاک یکسان کند، بدون آن‌که کسی بتواند موشک چین را در هوا متوقف کند».