شناسهٔ خبر: 75190096 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: فرارو | لینک خبر

حاکمیت باید تکلیف کاسبان تحریم را روشن کند/ سودش را شیخ نشین‌ها و صرافیهای هرات می‌برند

مسأله آنجاست که دولت و حاکمیت در این مرحله باید تکلیف اینها را روشن کند وگرنه همین جماعت که غالباً برای رد گم کردن و ناشناخته ماندن (و شاید ترساندن) از اسم رمز مافیا استفاده می‌کنند، ضرباتی مهلک به جامعه، دولت و کل نظام خواهند زد.

صاحب‌خبر -
تبلیغات

 سید مسعود رضوی در  روزنامه اطلاعات نوشت: تحریم یک روش پلید و بسیار پیچیده برای قدرتهای بین‌المللی است که از طریق آن، نوعی جنگ غیرعلنی و نهان را به ملت‌ها و کشورهای مخالف یا متخاصم تحمیل می‌کنند. در این شرایط، ملت‌ها هستند که بار سنگین کمبودها و نتایج پیش بینی ناپذیر سیاست فشار اقتصادی و انزوای بین‌المللی و سیاسی را به دوش می‌کشند و سالهای دراز باید با تبعات آن دست به گریبان باشند. تحریم مانند جنگ، یک بلای خانمانسوز است و اگر کسی از نعمت و مزایای تحریم سخن بگوید یا نادان است، یا دروغگو و فریبکار، یا ریاکاری صاحب منافع و کاسب تحریم که دستش در کاسۀ اجنبی از یک سو، و در سفرۀ مردم و بیت‌المال از سوی دیگر به ناروا دراز شده است. 

در واقع مدافع تحریم همان جنگ طلب است. درحالی که عقلای عالم صلح را شایستۀ حیات آدمی و شکوفایی جوامع انسانی می‌دانند، اما گروههای اقلیت زیاده طلب و طمعکار و نژادپرست و مستبد و امثالهم، حفظ سود و قدرت را در تداوم خشونت و جنگ می‌پندارند. بنابر این جنگ و تحریم دو روی یک سکه است و اجتناب از آن یک امر عقلانی است، همچون اجتناب از زلزله و سیل و آتش‌سوزی و طاعون و کرونا، که در شرایط ناگزیر، می‌باید توسط متخصصان مدیریت شود و صاحبان تجربه و علم راه چاره و مهار آن را بیابند. 

ایرانِ گرامی و ملت بزرگوار و شریفّ میهن ما، سال‌ها و بلکه دهه‌هاست درگیر این بلیه شده‌اند. در فاصله دو جنگ مهیب هشت‌ساله و دوازده روزه، ملت ایران به انواع روش‌ها درگیر این مصیبت بوده و جز اندک مدتی، مدام باید در نبردی پنهان هم شرکت می‌کرده و از فروپاشی خود و خانواده و عزیزانش محافظت می‌کرده است. 

در پایان یک دوره مهم از درآمدزایی نفتی که بودجه‌های چشمگیر و ناباورانه‌ای به خزانه کشور سرازیر شد، رئیس دولت نهم و دهم نه تنها آن سرمایه را مستحیل کرد و آن فرصت ملی را سوزاند، که تیر جفای نهادهای رسمی بین‌المللی، به ویژه سازمان ملل متحد را هم به سوی ایران معطوف داشت و در نهایت دولت و کشور گرامی ما را با رای اکثریت اعضای شورای امنیت و بدون وتوی دوستان همپیمان ما در شرق، ذیل فصل هفت منشور سازمان ملل متحد، درگیر تحریم رسمی و الزام‌آور بین‌المللی نمود. امری که اخیرا با فعال شدن مکانیسم ماشه، یک بار دیگر و در شرایط سختی که پس از جنگ دوازده روزه با امریکا و رژیم صهیونیستی اسرائیل داشتیم، مجددا سایه شوم خود را بر این مرز و بوم افکنده است. 

در مورد تحریم از چند دیدگاه می‌توان سخن گفت: 

اول – از دید تحریم کنندگان: آمریکا به واسطه شرکای اروپایی برای تحت فشار قرار دادن ایران و وادار ساختن نظام و دولت به تسلیم در برابر درخواستهای این کشور و شریک نامشروعش در منطقه، تحریم‌ها را جنبه بین‌المللی بخشیده و به تایید شورای امنیت سازمان ملل رسانده است. 

دولت ترامپ که یک بار در کنار نتانیاهو، در میانه مذاکرات با ویتکاف، به ایران شبیخون زده و تأسیسات مهم هسته‌ای ایران را بمباران کرده است، ممکن است دوباره در منطقه درگیر شود و از این جهت، به شدت به پشتوانه‌ای همچون قرار دادن ایران در ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد نیاز دارد. علاوه بر این، خروج یکجانبه آمریکا از برجام و پاره کردن یک معاهده بسیار مهم بین‌المللی توسط شخص دونالد ترامپ، مشروعیت و وجاهتی برای هرگونه مدعای این کشور علیه ایران باقی نمی‌گذاشت. 

تروئیکای اروپایی که با فقر مشروعیت و هراس از روسیه خود را ناچار از خدمتگزاری به ایالات متحده و سالار تازه و پر ادعای این کشور می‌بینند، به اشاره ترامپ برنامه اسنپ بک را پیش برده و طی چند پرده به سرانجام رساندند. از ابتدا روشن بود که این کار را خواهند کرد. دیپلمات‌ها و تصمیم‌گیران عالی رتبه ایران نباید خود را اسیر بازی فرصت سوزانه تروئیکا می‌کردند زیرا هر گفتگویی با آن‌ها، پا نهادن در دام امریکای ترامپ بود بی‌آنکه هزینه‌ای به آن دولت قانون‌شکن و بی‌رسمیهای آن وارد آید. 

دوم – از نگاه دولت و نظام ایران: سیاستگران در جمهوری اسلامی ایران در دولت و دستگاه دیپلماسی و شورای امنیت ملی و فراتر از آن، یعنی رهبر انقلاب، گزینه تسلیم در مقابل زورگویی آمریکا و وانهادن امکانات دفاعی کشور به این دشمنان و متحدانشان را نمی‌پذیرند. بی‌گمان طرحی برای خاورمیانه و ایران با عاملیت اسرائیل در میان است و تحریم بر مبنای قرار دادن ایران بند ۷ منشور سازمان ملل یکی از مراحل این طرح شوم است. 

برای مقابله با هر دشمن یا هر طرح و برنامه‌ای که منافع و امنیت ایران را به خطر اندازد، بدون تردید انسجام ملی و جلب نظر اکثریت مردم لازم و بلکه حیاتی است. هیچ نظامی نمی‌تواند بدون تکیه بر درون، با دشمنان قدرتمند خارجی بجنگد و پیروز شود. ایران مزایای بسیار دارد و مهمترین مزیت نیروی انسانی فوق‌العاده و علاقمند و دانشورز و کاردان است. امری که هیچ کشور دیگری در خاور میانه از آن برخوردار نیست. افزون بر آن، انسجام و یکپارچگی اقوام ایرانی در حفظ میهن و نگهداری آرامش داخلی و اجتناب از خشونت و امید اصلاح و پیشرفت را باید جدی گرفت و تکیه گاهی برای نظام و دولت قلمداد کرد. 

در میان حکومتگران و سیاست ورزان ایران دو دیدگاه دربارۀ تحریم وجود دارد، اندکی تحریم را اجتناب ناپذیر اما فرصت مناسب برای نزدیک شدن به شرق و در صورت لزوم درافتادن با غرب و آمریکا می‌دانند. گروه دوم معتقدند که ما باید با تأنی از این مرحله عبور کنیم تا به تعامل موزون با کل جهان قانونمند و مشروع برسیم. اصل موازنه مثبت یا منفی در سیاست برای ایران همواره سود بیشتری داشته و استقلال کشور و حاکمیت را ضمانت کرده است. ضمن آنکه از دخالت و فشار بیگانه کاسته و دست ما را برای انتخاب شرکا و بازارهای متنوع باز خواهد کرد. 

سوم – کاسبان تحریم: سومین دسته از عاملان مؤثر در امر تحریم، کاسبان داخلی و خارجی هستند. بخش کوچکی از این گروه در داخل قرار دارند که دلال نفت و طلا و خواربار و کالاهای خانگی و ارز و اتومبیل خارجی و هزارها وسیله قاچاق دیگر می‌باشند. این واسطه‌ها گلوی مردم را گرفته و شبکه‌ای چنان قدرتمند دارند که دولت و دستگاه بوروکراسی و دیوانسالاری و گاهی تفتیش هم نمی‌تواند سر نخ و طنابی از آن‌ها نشان دهد. چه رسد به آن که افشا کند و رشته را پاره و فساد را از میان بردارد! 

باری، مسأله آنجاست که دولت و حاکمیت در این مرحله باید تکلیف اینها را روشن کند وگرنه همین جماعت که غالباً برای رد گم کردن و ناشناخته ماندن (و شاید ترساندن) از اسم رمز مافیا استفاده می‌کنند، ضرباتی مهلک به جامعه، دولت و کل نظام خواهند زد. 

اما در ورای این شبکه داخلی، سود کلانی به بازار پول و کالای امارات و شیخ نشین‌های جنوبی، و نیز عراق و حتی صرافیهای هرات می‌رسد. ترکیه نیز منفعت کلانی برده و اخیراً هم با انسداد میلیاردها دلار ارز و طلا و ملک و داراییهای قانونی و ثبت شده ایرانیان، در توافق با دولت ترامپ، ضربه سختی به ما زده و افزون بر سودهای سابق که از تحریم می‌برد، مشغول مکیدن خون ایرانیان شده است. درباره نقش جدید و ویژه دولت اردوغان و مخاطرات آن برای ایران و منطقه، در کارویژه آنکارا برای ناتو طی یادداشت دیگری سخن گفته خواهد شد. 

چهارم – مردم ایران: سخن به درازا کشید. آنکه باید رنج تحریم را تحمل کند و در برابر دشمن بایستد و آنکه لاجرم نسلهای پیاپی تاوان کمبود و فشار و ناداری و ضعف و عواقب تحریم را تجمل می‌کند ملت است. دولت و کل نظام نباید این موضوع را تقلیل دهد یا نادیده بگیرد یا حتی کوچک و حقیر نشان دهد. نه، تحریم یک جنگ تمام عیار است و شاید مقدمه‌ای برای ایستادگی ملی و آنکه می‌گوید تحریم اخیر فرقی با تحریمهای قبل ندارد،  نمی‌داند که مردم تا چه اندازه می‌فهمند و می‌دانند.

تبلیغات

برچسب‌ها: