تصمیم دولت ترامپ برای ارائهٔ وام ۲۰ میلیارد دلاری به آرژانتین در سال ۲۰۲۵ برای تثبیت پزوی متزلزل، نمونهای برجسته از تضادها و دوروییهای سیاست خارجی مبتنی بر شعار "اول آمریکا" بود. این اقدام، یک ژست سخاوتمندانهٔ اقتصادی نبود، بلکه یک بازی پیچیدهٔ ژئوپلیتیک و ایدئولوژیک بود که منافع شخصی و سیاسی دولت ترامپ را بر شفافیت اقتصادی و حتی منافع کوتاهمدت کشاورزان آمریکایی ترجیح میداد.
۱. نقاب ایدئولوژی و شکست "شوک درمانی" میلی
عمق این دورویی با بررسی وضعیت خاویر میلی، رئیسجمهور آرژانتین، آشکار میشود. میلی که یک اقتصاددان لیبرترین با شهرت یک «شومن» است، با وعدهٔ دلارزدایی کامل و اجرای یک «شوک درمانی» رادیکال برای نجات آرژانتین از رکود و تورم ۲۱۱ درصدی، به قدرت رسید. شعارها و سبک رفتاری او (که یادآور ترامپ بود) حمایت جناح راست افراطی آمریکا را جلب کرد و میلی را به یکی از معدود دوستان خارجی ترامپ تبدیل نمود.
نیاز به نجاتغریق: اما تراژدی اقتصادی اینجاست که علیرغم تلاشهای میلی برای کاهش تورم، قمار او بر روی مدیریت نرخ ارز شکست خورد. او نتوانست نرخ رسمی پزو را با واقعیت بازار هماهنگ سازد و این ارز حدود ۲۰ درصد گرانتر از ارزش واقعیاش باقی ماند. این وضعیت، سیگنالی قوی برای تمامی دارندگان پزو فرستاد که ارز خود را بفروشند و دلار بخرند، که به سرعت ذخایر دلاری بانک مرکزی آرژانتین را تهدید کرد. در عمل، دیکتاتوری بازار آزاد میلی که وعدهٔ نجات بدون کمک خارجی را میداد، پس از کمتر از یک سال، به نقطهای رسید که برای زنده ماندن، ناگزیر به التماس کمک از «برادر بزرگ» در واشنگتن بود.
این اقدام، بزرگترین تناقض ایدئولوژیک را نمایان ساخت: ترامپ که همواره از دخالتهای مالی خارجی و کمک به کشورهای دیگر انتقاد میکرد، حالا صرفاً به دلیل همسویی سیاسی و ایدئولوژیک با یک رهبر جنجالی، آماده بود تا ۲۰ میلیارد دلار از اعتبار مالیاتی آمریکا را به کشوری بفرستد که "هیچ تضمینی برای بازپرداخت" نداشت.
۲. ضربه زدن به کشاورزان آمریکایی به نفع متحد سیاسی
دورویی نهفته در این توافق زمانی به اوج میرسد که پیامدهای آن بر کشاورزان سویای آمریکا، که خود قربانی اصلی جنگ تجاری ترامپ با چین بودند، آشکار میشود.
معاملهای که به سود رقبا تمام شد:
بحران سویا: ترامپ با وضع تعرفهها، عملاً بازار بزرگ چین را برای سویای آمریکا از بین برده بود و این امر کشاورزان آمریکایی را با میلیاردها دلار ضرر و نیاز به "بسته نجات ۵۰ میلیارد دلاری" دولتی مواجه ساخت.
شرط نجات آرژانتین: برای جلب حمایت محافظهکاران «ماگا» (MAGA)، دولت ترامپ به آرژانتین فشار آورد تا مالیاتهای صادراتی بر محصولات کشاورزی را حذف کند.
نتیجهٔ معکوس: آرژانتین فوراً این مالیاتها را حذف کرد و توانست با قیمتی پایینتر، بیش از ۲.۵ میلیون تُن سویا به چین بفروشد. این کار دقیقاً در فصل برداشت سویا در آمریکا رخ داد و مستقیماً باعث کاهش بیشتر قیمت سویای آمریکا شد.
به بیان دیگر، دولت ترامپ با یک دست ۲۰ میلیارد دلار به دوست سیاسیاش در آرژانتین کمک کرد و با دست دیگر، با حذف تعرفههای صادراتی رقیب، آتش بر خرمن کشاورزان خودی زد. این دورویی، عملاً به پکن این پیام را فرستاد که دولت آمریکا حاضر است منافع اقتصادی بلندمدت خود را فدای سیاستهای داخلی و همسوییهای ایدئولوژیک نماید و این امر قدرت چانهزنی چین در برابر واشنگتن را به شدت تقویت کرد.
۳. منفعت درازمدت: پروژهٔ تثبیت نئوفاشیستی در جهان
برخلاف ظاهر یک اقدام برای «تثبیت اقتصادی»، کمک مالی ترامپ به میلی را میتوان بخشی از یک استراتژی کلانتر برای ایجاد و تثبیت یک ساختار نئوفاشیستی جدید در جهان قلمداد کرد. در این دیدگاه، هدف اصلی ترامپ، نجات دادن اقتصاد ورشکستهٔ آرژانتین نبود، بلکه نجات دادن و تضمین بقای یک آزمایشگاه ایدئولوژیک بود که با ناسیونالیسم اقتدارگرایانهٔ ترامپ همسو است. در شرایطی که موج اقتدارگرایی در آمریکای لاتین رو به افزایش بود، شکست میلی به معنای شکست ایدئولوژی راست افراطی و لیبرترینیسم رادیکال بود. بنابراین، تزریق ۲۰ میلیارد دلار از اعتبار مالیاتی آمریکا نه برای منافع دموکراتیک، بلکه برای تأمین مالی بقای یک متحد سیاسی رادیکال و ارسال این پیام به رهبران آینده بود که واشنگتن تحت حکومت ترامپ، حاضر است با منابع خود، رژیمهای همفکر و افراطی را در برابر شکستهای اقتصادی نجات دهد تا «باند برادران نئوفاشیست» در سطح جهانی تقویت شود.