فرارو- در اینجا به بررسی ۱۰ نماد و پیام پنهان در آثار برجسته هنرمندان دوره رنسانس میپردازد که از امضای مخفی و شوخیهای تصویری گرفته تا پیامهای فلسفی و علمی در دل شاهکارهای هنری نهفتهاند.
به گزارش فرارو به نقل از رنکر، در سالهای اخیر، علاقه به کشف نمادهای مخفی در آثار رنسانس دوباره جان گرفته است. هرچند بسیاری از فرضیههای مربوط به «کدهای پنهان مذهبی» فاقد پایه علمیاند، اما تاریخ هنر مملو از نمونههایی است که در آنها هنرمندان با مهارت، معناهایی زیرپوستی را در دل آثارشان پنهان کردهاند؛ معناهایی که گاه سیاسی، گاه شخصی و گاه صرفاً برای سرگرمی یا نمایش مهارت هنرمند بودهاند. در ادامه به چند مورد از این اسرار هنری پرداخته میشود.
۱. «سفیران» اثر هانس هولباین جوان (۱۵۳۳)
در نگاه اول، این نقاشی پرجزئیات از دو مرد در لباسهای مجلل دوران رنسانس تصویری رسمی و ایستا به نظر میرسد. اما اگر به پایین بوم و میان پاهای دو مرد نگاه کنید، لکهای نامعمول و کشیده از رنگ سفید و سیاه خواهید دید. با تغییر زاویه دید این لکه به تصویر یک جمجمه واضح تبدیل میشود.
این تکنیک که «آنامورفوز» نام دارد، نوعی بازی بصری است که در آن تصویر واقعی تنها از زاویهای خاص قابل دیدن است. منتقدان معتقدند هولباین از این ترفند برای یادآوری «مرگ و ناپایداری زندگی» استفاده کرده است؛ پیام معروف دوران رنسانس با عنوان Memento Mori یا «یاد مرگ باش».
۲. «پرتره آرنولفینی» اثر یان فان آیک (۱۴۳۴)
در یکی از شناختهشدهترین آثار قرن پانزدهم، جزئیاتی پنهان در آینه پشت زوج نقاشیشده، رازهایی جالب را آشکار میکند. در بازتاب آینه، دو چهره دیگر دیده میشود که یکی از آنها احتمالاً خود فان آیک است. بالای آینه نیز نوشتهای به زبان لاتین آمده است: «یان فان آیک اینجا بود».
برخی پژوهشگران این امضا را نشانهای میدانند از اینکه این اثر نه فقط یک پرتره، بلکه سندی رسمی از ازدواج این زوج بوده و فان آیک با امضای خود نقش شاهد را ایفا کرده است. ظرافت و دقت بازتاب در آینه، مهارت بینظیر او را در بازنمایی نور و فضا نشان میدهد.
۳. میکلآنژ: «زکریا» (۱۵۰۸ تا ۱۵۱۲)
در میان نقاشیهای سقف کلیسای سیستین، در صحنهای که پیامبر زکریا را نشان میدهد، فرشتهای کوچک در پشت سر او حرکتی دستدار انجام میدهد: انگشت شست خود را میان دو انگشت دیگر گذاشته؛ اشارهای شناختهشده در دوران رنسانس معادل بود.
به گفته پژوهشگر واتیکان «روی دولینگر»، میکلآنژ این چهره را بر اساس تصویر پاپ ژولیوس دوم، معروف به «پاپ هراسانگیز»، ترسیم کرده است. بنابراین این حرکت کوچک نوعی اعتراض پنهان به پاپ بوده که احتمالاً خود او هرگز متوجهش نشد، چون از روی زمین قابل تشخیص نیست.
۴. «ضربالمثلهای هلندی» اثر پیتر برویگل پدر (۱۵۵۹)
این نقاشی عظیم در نگاه اول صحنهای شلوغ از روستاییان است، اما هر بخش آن نمایانگر یک ضربالمثل یا مثل عامیانه است. بیش از ۱۱۲ ضربالمثل در این اثر شناسایی شدهاند. برویگل با این اثر تصویری از جامعه خود ارائه داده که پر از حماقتها، طمعها و تضادهای انسانی است؛ نوعی نقد اجتماعی هوشمندانه در قالب زبان نمادین.
۵. میکلآنژ: «داوود» (۱۵۰۱ تا ۱۵۰۴)
مجسمه معروف داوود قرنهاست نماد زیبایی مردانه و شجاعت است، اما پژوهشهای جدید نشان میدهد که میکلآنژ با دقت علمی شگفتانگیزی جزئیات فیزیولوژیک را در آن لحاظ کرده است. وضعیت عضلات، نگاه مضطرب و انقباض اندامها همگی نشانههایی از آمادگی داوود پیش از نبرد با جالوت هستند؛ ترکیبی از ترس و تمرکز.
حتی چشمان کمی متقاطع او از سطح پایین دیده نمیشود و تنها از زاویهای همسطح، ترس در نگاهش آشکار میگردد؛ گویی تنها خود جالوت میتوانست آن را ببیند.
۶. بنونوتو چلینی: «پرسئوس با سر مدوسا» (۱۵۴۵)
این مجسمه برنزی پرقدرت از اسطوره یونانی پرسئوس، چهرهای دیگر را در خود پنهان کرده است: در پشت کلاهخود پرسئوس، صورت کوچک و ریشدار چلینی، سازنده اثر، تراشیده شده است. او همچنین نام خود را بر روی کمربند پرسئوس حک کرده تا جاودانه بماند. این خودنگاره پنهان، نشان از غرور هنرمند و جایگاه فردی او در عصر رنسانس دارد.
۷. کاراواجو: «شام در عِماوُس» (۱۶۰۱)
در این اثر تاریک و پرتنش، جمعی از مردان در اطراف میزی کوچک نشستهاند. در نگاه نخست، همهچیز عادی به نظر میرسد تا زمانیکه نوری بر چهره میانی، شبیه عیسی مسیح، میتابد. بر روی میز، سایهای شبیه به دم ماهی دیده میشود که اشارهای به نماد مسیحیان نخستین است.
کاراواجو با استفاده از نور و سایه، بازگشت مسیح پس از رستاخیز را بهصورت پنهانی به تصویر کشیده و مخاطب را میان واقعیت و ایمان معلق میگذارد.
۸. میکلآنژ: «آفرینش آدم» (۱۵۱۱ تا ۱۵۱۲)
در این اثر مشهور بر سقف کلیسای سیستین، خدا در میان گروهی از فرشتگان به سمت آدم دست دراز میکند. پژوهشگران با بررسی دقیق شکل پسزمینه متوجه شدند که چینش بدنها و خطوط پارچه، شباهتی دقیق به مقطع مغز انسان دارد. این فرضیه مطرح میکند که میکلآنژ، با دانش کالبدشناسی خود، خواسته نشان دهد خدا «هوش و آگاهی» را به انسان میبخشد؛ نه فقط حیات فیزیکی.
۹. آلبرشت دورر: «زوج جوان تهدیدشده به مرگ» (۱۴۹۸)
در این اثر، نوشتهای مرموز بر لباس زن دیده میشود: «O NORICA 9». واژه Norica در لاتین به معنای «اهل مجارستان» است و اشارهای به زادگاه دورر دارد. افزون بر این، نشانههای لباسها حاکی از آن است که مرد جوان مجرد و زن متأهل است، که در جامعه آن زمان نوعی رسوایی محسوب میشد. بنابراین، شاید این نقاشی بیش از آنچه در نگاه اول مینماید، درباره گناه، وسوسه و مرگ سخن میگوید.
۱۰. «دستنوشته وُینیچ» (۱۴۰۴–۱۴۳۸)
این دستنوشته مرموز قرن پانزدهمی که به «رمزآلودترین اثر جهان» معروف است، هنوز رمزگشایی نشده است. متن آن به زبانی ناشناخته نوشته شده و پر از طرحهای گیاهان، نمودارهای عجیب و نشانههایی است که ماهیت علمی دارند اما معناشان روشن نیست.
تجزیه و تحلیل کربنی نشان داده که این نسخه در اوایل قرن پانزدهم تهیه شده، اما محل و هدف آن همچنان مجهول است. برخی آن را تلاش هنرمندی برای ساخت زبانی مصنوعی میدانند، برخی دیگر نشانهای از رمزنگاری علمی دوران رنسانس.
هنر رنسانس آینهای از دوران خود بود؛ زمانی که علم، دین، فلسفه و زیباییشناسی در هم آمیختند. هرچند بسیاری از رازها و نمادها در آثار آن دوران به مرور آشکار شدهاند، اما درک کامل آنها نیازمند نگاهی فراتر از تئوریهای توطئه است. رمز و راز رنسانس در نبوغ، دقت و عمق اندیشه هنرمندانی نهفته است که جهان را نه از راه کدها، بلکه از راه هنر خواندند.