محرومیت استقلال از سوی فیفا بعد از شکست مقابل تیم بحرینی، برای بعضیها بهانهای شد تا دوباره پای “دشمنی خارجی” و “توطئه” را وسط بکشند و در واقع هدفشان گول زدن هواداران بود؛ اما واقعیت تلختر از این حرفهاست.استقلال با دست خودش، با مدیریتهای فاجعهبار و بیاعتنایی به قانون، خودش را به زمین زد.ماجرای سقوط از همان روزی شروع شد که مدیران استقلال قرارداد ارسلان مطهری را یکطرفه فسخ کرد و ژست «حقوقدان برجسته» گرفتند.مطهری شکایت کرد، استقلال محکوم شد، اما کمیته تعیین وضعیت ایران با مماشات، همهچیز را با توافق سرهم کرد. همین تساهل، یعنی اجازهدادن به قانونشکنها، همان زهر مهلکی بود که سالها بعد در رگهای باشگاه نشست.
فسخهای زنجیرهای؛ بازی خطرناک با قانون
از آن روز به بعد، فسخ قراردادها برای مدیران استقلال به یک بازی جذاب تبدیل شد. فسخ کن، بعد تمدید کن، بعد دوباره فسخ کن! یامگا شکایت کرد، غرامتش را گرفت. منتظر محمد هم شکایت کرد، این بار محرومیت هم خواست. اما مدیران باشگاه، از سمیعی تا نظری جویباری – همچنان با همان توهم قبلی پیش رفتند: “هیچکس جرئت محروم کردن استقلال را ندارد.”
فیفا شوخی ندارد!
طبق قوانین فیفا، فسخ غیرموجه یعنی محرومیت. ماده 17 مقررات نقل و انتقالات روشن میگوید: باشگاه یا بازیکن متخلف باید هم غرامت بدهد و هم محروم شود. ماده 24 هم تاکید دارد: محرومیت از نقلوانتقال در کمین متخلف است. فیفا در این موارد رحم ندارد، پروندهها هم کش نمیآید؛ چند ماهه حکم صادر و اجرا میشود.در ایران اما کمیته وضعیت بیشتر شبیه یک مرکز «چانهزنی» است تا نهاد قضایی. سالها پروندهها معطل میماند، مدیران متخلف جریمه نمیشوند، و همهچیز با توافق جمع میشود. نتیجه؟ مدیران یاد میگیرند که قانون در فوتبال ایران شوخی است.
محرومیت استقلال؛ پایان یک مسیر پر از اشتباه
محرومیت اخیر نه توطئه بود، نه غافلگیری. این فقط پایان منطقی مسیری است که استقلال خودش انتخاب کرد. اگر یک بار، فقط یک بار فدراسیون فوتبال ایران جرات میکرد قوانین خودش را سختگیرانه اجرا کند، امروز استقلال قربانی نمیشد.استقلال از بیرون سقوط نکرد. سقوطش از درون شروع شد. از غرور مدیرانی که فکر میکردند قانون برای دیگران است، نه برای آنها. از مماشات فدراسیونی که بهجای اجرای عدالت، اهل سازش بود. و از سالها بینظمی و قانونگریزی.فیفا با استقلال شوخی نکرد؛ این فوتبال ایران است که سالهاست با خودش شوخی میکند.