شناسهٔ خبر: 75018242 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ابنا | لینک خبر

در گفت‌وگو با ابنا؛

روایت خواهر شهید عباس موسوی از سیدِ مقاومت: سید، عاشق خدا بود/ از سخنرانی‌های او نیرو و امید می‌گرفتیم

خانم «هدی موسوی» خواهر شهید سیدعباس موسوی دبیرکل اسبق حزب‌الله لبنان گفت: ما همیشه در صحبت‌ها و راهنمایی‌هایش این حس را داشتیم که او در درجه اول، عاشق خدا بود. به محض شنیدن صحبت‌هایش، کششی مغناطیسی نسبت به او احساس می‌کردیم و راز آن، اخلاص و دلبستگی او به معشوق الهی بود.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ در آستانه اولین شهادت سیدالشهدای امت، شهید سیدحسن نصرالله رسانه‌ها و شبکه‌های مختلف به بازخوانی و بررسی ویژگی‌ها و خصائص و سیره فردی، اجتماعی و جهادی او می‌پردازند.

به تعبیر رهبر انقلاب اسلامی؛ «سیدحسن نصراللّه ثروت عظیمی بود برای دنیای اسلام، نه فقط برای تشیع، نه فقط برای لبنان؛ برای دنیای اسلام ثروتی بود. البته این ثروت از دست نرفته. ثروت باقی است. او رفت، اما این ثروتی که او ایجاد کرده بود، این ثروت باقی است.»

در همین راستا خبرگزاری ابنا با خانم «هدی موسوی» خواهر شهید سیدعباس موسوی دبیرکل اسبق حزب‌الله لبنان در خصوص شخصیت سید مقاومت به گفت‌وگو پرداخته است:

ابنا: شما به‌عنوان خواهر شهید «سیدعباس موسوی» از دوران کودکی با شهید سیدحسن نصرالله آشنا بودید، لطفا از خاطرات خود در آن زمان و دیداری که بعد از دبیرکلی سید مقاومت با ایشان داشتید برای ما توضیح دهید.

ما ایشان را در خانه‌مان، به همراه برادرم، سیدعباس می‌دیدیم. سیدحسن رابطه‌ی نزدیکی با خانواده ما داشتند، رابطه‌ای گرم و دوستانه. ایشان با توجه به اینکه با سیدعباس ارتباط داشتند، برای ما مانند پدر و برادر بودند.

سیدعباس مربی، معلم، استاد و رهبر او بود. رابطه بسیار صمیمانه‌ای بین آنها وجود داشت. مانند رابطه پدر با فرزندش، و این همان چیزی است که جناب سیدحسن(قدس‌سره) همواره به آن شهادت می‌داد.

ما حضور او را در میان خود و در خانه‌مان احساس کردیم، گویی تمام رحمت در خانه ما جاری بود. واقعاً دلمان برای آن روزهای قشنگ تنگ شده که با او احساس نزدیکی می‌کردیم.

حتی یادم می‌آید وقتی دوازده سالم بود، من و خواهرم در جاده بعلبک عبور می‌کردیم، سید ما را نگه داشت تا درباره سیدعباس از ما بپرسد. در آن زمان، سیدعباس در جبهه ایران بود. از دوری

او بسیار غمگین بود، از نگاه‌هایش نیاز مبرم و اشتیاق فراوان به سیدعباس را حس کردم. سیدحسن گفت: «ما واقعاً به بودن او در کنارمان نیاز داریم». نمی‌دانیم چگونه با نبود سید مقاومت کنار بیاییم. این کلمات در خاطرم تداعی می شود و پاک نشدنی است.  

ابنا: بعد از اینکه سیدحسن نصرالله به مقام دبیرکلی رسید آیا موفق به دیدار با ایشان شدید؟ لطفا از آن دیدار بگویید.

پس از انتصاب ایشان به دبیرکلی حزب‌الله دیداری با ایشان مهیا شد. با خواهرزاده‌ام در شب عقد ازدواجش، اسمم را برای حضور در کنار آنها ثبت کردم. من افتخار تشرف به حضورشان را پیدا کردم. راستش را بخواهید، خیلی خوشحال بودم. احساس می‌کردم که این یک افتخار و دعوتی از جانب خداست.

ملاقات با سیدحسن نصرالله، این سید عظیم، برای من به منزله ملاقات با خاندان پیامبر بود. حس میکردم که نگاه کردن به چهره‌اش عبادت است، و نشستن با او عبادت است. وقتی به من نگاه کرد و مرا شناخت، شادی‌ام وصف‌ناپذیر بود.

 سید لبخندی زد و به من سلام کرد و گفت: «تو هدی کوچولو هستی، با توجه به اینکه من کوچکترین فرزند بین خواهر و برادرانم بودم. گفتم؛ بله خودم هستم ». دیداری بسیار زیبا و گویی نفخه‌ای الهی بود. عشق، لطافت و عطوفت را در نگاهش حس کردم. وجود سیدعباس را در کنارم حس می‌کردم، چون سید همیشه همراه او، مرید و شاگردش بود.

روایت خواهر شهید عباس موسوی از سیدِ مقاومت: سید، عاشق خدا بود/ از سخنرانی‌های او نیرو و امید می‌گرفتیم

ابنا: با توجه به شناختی که از نزدیک از سید مقاومت داشتید مهمترین ویژگی‌ها و خصائل او را معرفی کنید.

مهمترین ویژگی که جناب سیدحسن نصرالله داشتند و از ویژگی‌های بزرگ ایشان بود، غرق شدن در خدا بود که به صورت عشق، مهربانی و شفقت تجلی می‌کرد. دلسوزی و مهربانی، خوش اخلاقی، بردباری، فروتنی، مبارزه، فداکاری و کار خستگی‌ناپذیر برای حمایت از ضعیفان و ستمدیدگان از جمله ویژگی‌های ایشان بود.

این رحمتی است که از خدا می‌گرفت، در صفات، سلوک و رفتار خود در خدا، از خدا و به سوی خدا مجسم می‌شد تا اینکه با چشم الهی می‌نگریست و امور را بر اساس آنچه خدا می‌خواست، اداره می‌کرد. در واقع صفات پرهیزگاران از این قرار است؛ خالق در نظرشان بزرگ است، پس هر چیز دیگری در نظرشان کوچک است.

این عشق و دلبستگی الهی، از او شخصیتی والا ساخت و در مبارزه، فداکاری و صبرش، به اسطوره‌ای تبدیل شد. تا جایی که مردم او را با عشق مثل یک عاشق دوست داشتند، این کرامتی است از جانب خداوند برای کسانی که در عبادت او خالصانه عمل می‌کنند.

ما همیشه در صحبت‌ها و راهنمایی‌هایش این حس را داشتیم که او در درجه اول، عاشق خدا بود. به محض شنیدن صحبت‌هایش، کششی مغناطیسی نسبت به او احساس می‌کردید و راز آن، اخلاص و دلبستگی او به معشوق الهی بود.

در فطرت انسان هیچ چیز نیست که به آن نیاز داشته باشد، مگر اینکه جوابی حاضر و آماده دارد. سرشار از عشق بود، ما را در هر مسئله‌ی کوچک و بزرگی که به راه حل و همراهی نیاز داشتیم، به سوی حضور معشوق می‌کشاند.

او راهنما، مربی و هشداردهنده الهی بود که ما را به جلو هدایت می‌کرد، غم و اندوه و نگرانی ما را از بین می‌برد، بنابراین ما قوی‌تر می‌شدیم و از سخنرانی‌های او نیرو و عزم راسخ می‌یافتیم، مهمترین ویژگی‌ها و گرایشات او عقب‌نشینی نکردن، ضعیف نشدن و شکست نخوردن در مسیر حق و جهاد بود.

روایت خواهر شهید عباس موسوی از سیدِ مقاومت: سید، عاشق خدا بود/ از سخنرانی‌های او نیرو و امید می‌گرفتیم

مهم نیست هر چقدر دشمن به ما حمله کند، نباید از خطرات و تهدیدهای دشمن ناامید شد و این از دستورات و توصیه‌های او بود. این اعتقاد منجر به یک جهشی می‌شود که باعث تغییر کیفی در همه مجاهدان و دوستداران مقاومت شده است.

ابنا: زمانی که خبر شهادت سیدحسن نصرالله را شنیدید چه حسی داشتید؟

نمی‌توانم شدت درد جدایی و غربتی که با رفتن او احساس کردیم را از شما پنهان کنم. این طبیعی است وقتی عزیزانتان را از دست می‌دهید. تمام پیامبران و امامان برای فراق عزیزان و نزدیکان خود گریه می‌کردند. امام علی(ع) فرمود: «از دست دادن عزیزان، غربت است». در مورد از دست دادن این روح و عزیز جان چطور؟ محبوب دل‌های ما که با او زندگی کردیم و در پناه او و سایه‌سار او سال‌های طولانی پرورش یافتیم.

ما از او درس می‌گرفتیم و زیر سایه پرچم مبارکش بودیم. پس حال ما چطور می‌تواند باشد؟ طبیعی است ما در حال غم و اندوه، با شادی هستیم. خوشحالی به‌خاطر رسیدن سید به مدال شهادت که شایسته مقامش بود.

این شهادتی است که او می‌خواست، آرزویش برآورده شد و این شهادت پاداشی از جانب خداوند متعال به اوست. از یک طرف، ما احساس می‌کنیم که در زمانی که دشمنان از هر سو علیه ما در حال افزایش هستند، به او نیاز داریم. بلندگوهای دول غربی که از دشمن صهیونیستی حمایت می‌کنند و از بلا و اندوهی که بر سرمان آمده شادمان هستند.

اما شکر خدا با همه زخم‌هایمان و دردهایمان با شهادت مبارک او، مفتخر و سرافرازیم، با شهادت رهبری شجاع که همه فداکاری‌ها را انجام داد و همه عرصه‌ها را از بخشش، جهاد، مبارزه، زندگی و پیروزی آشکار پر کرد.

او در هر خانه‌ای، رهبری مبارز و مجاهد از خود به یادگار گذاشت. صدایش در هر خانه‌ای نفوذ کرد، عشق و شور به راه جهاد و مقاومت به تمام دل‌ها ‌رسید تا جایی که پژواک صدایش به سراسر جهان منتشر شد.

پایبندی به دکترین و ایده مقاومت یک پیروزی و دستاورد بزرگ محسوب می‌شود که مقاومت با خون هوشمندانه خود به آن دست یافته است، پیشرفت کرده، رشد کرده و مانند پرتویی در تمام گوشه و کنار جهان می‌درخشد.

امتی که شهدا، رهبری آن را بر عهده دارند، امتی زنده است و شهادت او، قدرت، عزم و اصرار ما را بر پایبندی به این رویکرد اصیل محمدی که مرکبش حسینی و آغازش محمدی است، را  افزایش داده است.

روایت خواهر شهید عباس موسوی از سیدِ مقاومت: سید، عاشق خدا بود/ از سخنرانی‌های او نیرو و امید می‌گرفتیم

ابنا: در شرایط کنونی و بعد از شهادت سید مقاومت حامیان حزب‌الله در شرایط سختی به سر می‌برند. برای عبور از این برهه مهم مردم حامی حزب‌الله و مقاومت چه راهکاری دارند؟

ما به وفاداران و شرفا شناخته می‌شویم و به عهد و پیمان با او وفادار خواهیم ماند و پرچم، اندیشه و خون او را بر دوش خود حمل خواهیم کرد، زیرا شهادت راهی به سوی پیروزی است. این پرچم، پرچم ما و سلاح، شرف، عزت، کرامت، قرآن، ایمان و وظیفه ما می‌ماند، همانطور که سیدعباس و همه شهدا توصیه کردند؛ «مقاومت، امانت الهی در گردن ماست».

ما سلاح‌هایمان را زمین نخواهیم گذاشت و در مسیر صعودی خود عقب‌نشینی نخواهیم کرد. همانطور که به ما سفارش و وصیت کردند، به پیش خواهیم رفت. ما استوار خواهیم ماند و تحقیر و ذلت را نمی‌پذیریم و قدس تا زمان دستیابی به پیروزی نهایی، قطب‌نمای وجدان و احساسات ما خواهد بود.

............

پایان پیام