شناسهٔ خبر: 74971395 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: رجا | لینک خبر

انتقاد کیهان از نسخه‌های جدید جریان سازش: صف بستن برای «بوسیدن نشیمنگاه» راهکار نهایی غرب‌گرایان است؟

چنین سابقه‌ای نشان می‌دهد که ۲۲ سال مذاکره بی‌حاصل نه تنها هیچ دستاوردی نداشته، بلکه به نوعی یک رکورد منفی در تاریخ دیپلماسی جهان محسوب می‌شود؛ رکوردی که باید درس عبرتی جدی برای امروز و فردای سیاست خارجی کشور باشد.

صاحب‌خبر -
گروه سیاست-رجانیوز: ۲۲ سال مذاکره و اعتمادسازی‌های یک‌طرفه، و در مقابل، خیانت‌های مکرر غربی‌ها، به تنهائی یک رکورد در شکست دیپلماسی به شمار می‌آید. کدام عقل سلیمی می‌پذیرد که تالی منطقی عقب‌نشینی، اصلاح رفتار دشمن باشد؟ تجربه نشان داد هر عقب‌نشینی، دشمن را در زیاده‌خواهی گستاخ‌تر کرده است.
 
نگاهی به روند پرونده هسته‌ای ایران از سال ۱۳۸۲ تا امروز نشان می‌دهد که این موضوع به‌تنهایی به یک «رکورد تاریخی در شکست دیپلماسی» بدل شده است. بیش از دو دهه، جریان غرب‌گرا با وعده‌های توخالی اعتمادسازی و عقب‌نشینی‌های پیاپی، کشور را در مسیری فرسایشی گرفتار کرد. در این ۲۲ سال، ایران بارها اعتماد سازی‌ها و حسن نیت‌های بزرگ و راهبردی داد؛ از تعلیق غنی‌سازی تا پذیرش محدودیت‌های شدید در برجام. اما نتیجه چه بود؟ یک‌بار «محور شرارت» لقب گرفتیم، بار دیگر با سیل قطعنامه‌های شورای حکام و شورای امنیت مواجه شدیم، و نهایتاً همان توافقی که غربگرایان آن را «فتح‌الفتوح» معرفی می‌کردند، به دست خود غرب پاره شد.
 
چنین سابقه‌ای نشان می‌دهد که ۲۲ سال مذاکره بی‌حاصل نه تنها هیچ دستاوردی نداشته، بلکه به نوعی یک رکورد منفی در تاریخ دیپلماسی جهان محسوب می‌شود؛ رکوردی که باید درس عبرتی جدی برای امروز و فردای سیاست خارجی کشور باشد. رکوردی که دیپلمات‌های به اصطلاح متخصصی آن را به ثبت رساندند که کوچک‌ترین دستاوردی را در طی این 22 سال به دست نیاوردند، دیپلمات‌هایی که هیچ‌گاه در مورد بی‌دستاوردی و شکست‌های مکرر ایران در عرصه دیپلماسی مورد بازخواست قرار نگرفته‌اند و هنوز هم به شکل وقیحانه‌ای خود را یگانه دانشمندان روابط بین‌الملل و دیپلماسی معرفی می‌کنند.
 
پس از وتوی اخیر در شورای امنیت، بار دیگر شاهد بودیم که غربگرایان داخلی همان نسخه‌های کودکانه و ساده‌لوحانه همیشگی خود را تکرار کردند. علی مطهری در اظهارنظری عجیب گفت: «اگر ترامپ درخواست ملاقات با پزشکیان را داشت، به رغم نفاق و دروغگویی‌اش، رئیس‌جمهور ما به خاطر منافع ملت بپذیرد. کیش شخصیت ترامپ و اینکه می‌خواهد همه چیز را به نام خود تمام کند، ممکن است به سود ایران تمام شود.»
 
محمود سریع‌القلم، نظریه‌پرداز جریان تسلیم، یک گام جلوتر رفت و پیشنهاد داد: «به جای مذاکره با آمریکا و اروپا، باید با یهودیان نیویورک تماس گرفت و به آنها اطمینان داد که ایران دنبال نابودی اسرائیل نیست!»
 
مرعشی، دبیرکل حزب کارگزاران، نیز سال‌ها قبل گفته بود: «روحانی اگر حاضر می‌شد با ترامپ سلام علیک کند، تمام تحریم‌ها برداشته می‌شد!» ابطحی هم در آستانه سفر رئیس‌جمهور ایران به نیویورک گفته بود: «رئیس‌جمهور قبل از سفر به نیویورک مجوزهای لازم را برای گفت‌وگوهای سطح بالا اخذ کند.»
 
کرباسچی هم اخیراً در اظهارنظری ساختارشکنانه مدعی شد: «پزشکیان در این یک‌سال بهتر از هرکس دیگری متوجه شده که شرایط کشور از لحاظ اجتماعی، امنیتی، سیاسی و اقتصادی ناگوارتر از سال ۶۷ است. امروز هم آقای پزشکیان باید نقشی که مرحوم‌ هاشمی داشتند را ایفا کند و خدمت رهبری برود و اختیار کامل بگیرد و حتی آن شهامت ‌هاشمی را هم داشته باشد که بگوید من را محاکمه و اعدام کنید.»
 
این اظهارات نه‌تنها نشان‌دهنده بیگانگی این طیف با واقعیت‌های سیاست بین‌الملل است، بلکه بار دیگر ثابت می‌کند که غربگرایان هنوز هم ساده‌ترین و ابتدائی‌ترین راهکارها، یعنی «سلام علیک»، «تماس تلفنی»، و «اطمینان دادن به صهیونیست‌ها» را به‌عنوان نسخه‌های اقتصادی و سیاسی برای ملت ایران تجویز می‌کنند.
 
این طیف تا حدی مجنون وار خود را در برابر آمریکا حقیر می‌بینند که احتمالا حتی حاضر به این هستند که طبق دستورالعمل سال گذشته ترامپ‌، نشیمنگاه وی را نیز ببوسند.
 
انتهای پیام/