به گزارش صراط به نقل از جوان دیگر همه او را میشناسند، حالا در آستانه ۵۰ سالگی به پای ثابت فیلمها و سریالهای مهم و تأثیرگذار تبدیل شده است؛ هنرمندی که اتفاقاً بازیگری حرفهای را دیر آغاز کرد، اما حالا چند وقت یکبار تصویرش روی بیلبوردهای شهر نقش میبندد؛ اتفاقی که آرزو و مایه خوشحالی بسیاری از بازیگران است. صحبت از هادی حجازیفر است؛ بازیگری که هم با نقشهایش خندیدهایم، هم گریستهایم، هم گاهی حرصمان را درآورده است و هم با او همراه شدهایم.
شروع بازیگری با رسول ملاقلیپور.
اما هادی حجازیفر چگونه پا به عرصه بازیگری گذاشت؟ شاید بسیاری اولین ورود حرفهای او به دنیای بازیگری را با فیلم «ایستاده در غبار» به یاد بیاورند، اما او خیلی پیشتر ایفای نقش را آغاز کرده بود.
سال ۱۳۸۲ و هنوز دانشجو بود که کار را با رسول ملاقلیپور آغاز کرد؛ حضوری تصادفی که اتفاقاً مسیر کاری حجازیفر را ترسیم کرد. همه چیز از یک تست بازیگری شروع شد، اما نه برای خودش، بلکه برای دوستش، ماجرا چنین شکل گرفت که دوستش رفته بود برای فیلم سینمایی «مزرعه پدری» در دفتر رسول ملاقلیپور تست بدهد که هادی حجازیفر هم تصمیم گرفته بود به خانه عمویش برود و به دلیل هممسیر بودن با دوستش همراه شد، هر دو به دفتر ملاقلیپور رسیدند، اما ناگهان ملاقلیپور به او اصرار میکند که تست بدهد و در نهایت همان میشود که باید بشود، حجازیفر نقش کوتاهی درباره شهید زریباف در «مزرعه پدری» ایفا کرد که تجارب بسیاری را پیش روی او گذاشت. سختگیریها و تندخوییهای ملاقلیپور به تنهایی کافی بود تا بفهمد سینما عرصه دشواریها و گاه نشدنهاست، سینما عرصهای است که گاه کارگردان در مقام یک حاکم بلامنازع بر همه چیز تسلط پیدا میکند. شاید همین برخوردهای تند بود که حجازیفر را برآن داشت بعدها کارگردانی را هم بیازماید.
زمان درخشش برای ایستاده در غبار
بعد از «مزرعه پدری»، اما ۱۲سال طول کشید تا بار دیگر پا را به دنیای بازیگری بگذارد. گرچه در این مدت پیشنهادهایی به او شده بود و تا پای امضای قرارداد «خداحافظ رفیق» ساخته بهزاد بهزادپور رفته بود، اما این «ایستاده در غبار» ساخته محمدحسین مهدویان بود که به سینما یادآوری کرد حجازیفر این گوشه سینما ایستاده تا فرصت برای بروز استعدادهایش باشد. «ایستاده در غبار» به نوعی ثمره سالها شکیبایی و پرهیز آگاهانه او از حضورِ به هر قیمت در سینما بود.
او در ۳۹سالگی و زمانی که خیلیها فکر میکنند برای شروع هر کاری دیر است با نقشآفرینی در نقش شهید احمد متوسلیان توانست جایی را در سینما برای خود باز کند. ایفای نقش متوسلیان، اما از هر سو برای حجازیفر سخت بود، محبوبیت این شهید نزد مردم از یک سو و پیچیدگیهای این نقش از سوی دیگر باعث شده بود اضطرابی به جانش بیفتد. دشواری کار در جایی دیگر هم بود، حجازیفر در «ایستاده در غبار» دیالوگی نداشت، بلکه صدای احمد متوسلیان روی تصویرش قرار گرفته بود، به همین دلیل نوعی بازی صامت ارائه میداد فقط لب میزد و هرگز تصور نمیکرد چنین شیوهای تا این اندازه دشوار باشد، ضمن اینکه باید فضاهای واقعی را بازسازی میکرد و همین تضاد، کار را بسیار سختتر کرده بود.
همکاریهای دومینووار با مهدویان
«ایستاده در غبار» شروع همکاریهای دومینووار حجازیفر با محمدحسین مهدویان بود، گویی دیگر اعتمادی شکل گرفته بود که به فیلمهای دیگر منجر شد، «ماجرای نیمروز» برشی دیگر از این دوستی و همکاری بود؛ جایی که حجازیفر با تخمه شکستنهایش، با تکرار این جملهمعروفش که «آقا بذارید من برم و قلههام رو فتح کنم»، با عصبانیتها و قاطی کردنهایش به یک شخصیت محبوب در فیلم تبدیل شد؛ همان جایی که قصه درباره اوایل انقلاب، روزهای آغازین جنگ و مشکلات داخلی بود؛ همان جایی که نیروهای سازمان مجاهدین خلق خرابکاری در پس خرابکاری به بار میآوردند و ترور و کشتار مؤلفه اول سازمانشان بود؛ همان جایی که حجازیفر در توصیف سختی کارش اعلام کرده بود محمود رضوی، تهیهکننده ترجیح میداد یک بازیگر چهرهتر برای این فیلم بیاورد. حضور او برای رضوی آنقدر سنگین بود که با او حرف نمیزد و تازه روز آخر فیلمبرداری با هم رفیق شدهبودند، اما مهدویان پای حجازیفر ایستاد، این بازیگر آنقدر خوش درخشید که هنوز هم که هنوز است از نقشهای به یادماندنی او در کارنامه کاریاش به شمار میرود؛ جایی که ثابت کرد، میشود گاهی برای نقشی فقط ۲۰میلیون تومان دستمزد گرفت، اما آنچنان ماندگار شد که بعدها محل رجوع شود.
همکاری سوم حجازیفر و مهدویان در «لاتاری» شکل گرفت؛ فیلمی که داستان عشق دو جوان را روایت میکند که در سایه فقر و فساد به فاجعه میانجامد؛ فیلمی درباره قاچاق دختران ایرانی به کشورهای حاشیه خلیج فارس؛ روایتی پُرالتهاب از عشق، غیرت و انتقام. هادی حجازیفر در این فیلم نقش حاج موسی، رزمنده کهنهکار را ایفا میکند. همان زمان بسیاری در نقد «لاتاری» عنوان میکردند گویی مهدویان، «کمال» را از «ماجرای نیمروز» بیرون کشیده و به «لاتاری» آورده است، او همان «کمالِ» «ماجرای نیمروز» است که حالا در سال ۱۳۹۶ در شمایل موسای «لاتاری» دوباره سر برآورده، واقعیت این است که کاراکتر «موسی» هم شبیه کاراکتر «کمال» بود و هم نبود. «کمال» در «ماجرای نیمروز» بهعنوان فردی ۳۰ساله در متن پُرشور انقلاب دیده میشد، اما «موسی» ریشه در سال ۱۳۹۶ و رخدادهای معاصر داشت. جهانبینی این دو کاراکتر در دو بستر تاریخی و اجتماعی کاملاً متمایز شکل گرفته بود.
تجربه همکاری با حاتمیکیا
حجازیفر، اما در سالهای بعد پا را فراتر گذاشت و به تنوع و گسترش تجربههایش پرداخت. «به وقت شام» به کارگردانی حاتمیکیا یکی از همین آثار بود؛ فیلمی درباره حضور داعش در منطقه و نقش رزمندگان ایرانی در سوریه؛ تجربهای دشوار که حتی یادآوری برخی فرازهایش در نشست خبری «به وقت شام» در آن دوره از جشنواره فیلم فجر، برخی را به اشتباه انداخته بود که حجازیفر و حاتمیکیا در طول فیلم با یکدیگر دچار مشکل شدهاند، این بازیگر، اما خودش درباره این فیلم میگوید: «یکی از مشکلات من با ابراهیم حاتمیکیا در این فیلم سر ژستها و گویشها و نوع ادای دیالوگها بود. من میگفتم نه اینکه نخواهم اینطور صحبت کنم، اساساً نمیتوانم. وقتی از درون بازیگر باورش وجود نداشته باشد، اتفاقی که باید رخ نمیدهد. قطعاً کار کردن با ابراهیم حاتمیکیا یکی از آرزوهای بزرگ من بود و خاطرم هست بعد از قطع کردن تماسی که برای پیشنهاد این همکاری بهمن شد، واقعاً هیجانزده شدم، اما در کار پیرش کردم!»
حجازیفر، اما در میان نقشهای رنگ به رنگش فرمان را هم چرخاند، او علاوه بر بازیگری نویسندگی را هم امتحان کرد که نتیجه درخشانی هم برای او در پی داشت، «آتابای» به کارگردانی نیکی کریمی فیلمی بود که او علاوه بر بازیگری در آن، نویسندگیاش را هم بر عهده داشت. درامی عاشقانه به زبان ترکی و در محل تولد او یعنی خوی که به یکی از آثار متفاوت حجازیفر تبدیل شد و توانست نقطه عطفی در مسیر کاری او باشد.
هادی حجازیفر، اما در میان فیلمهای پرشماری که بازی کرده، هممسیر شدن با کارگردانهای مختلف را هم به خود دیده، «دوزیست» یکی از همین آثار است، فیلمی به کارگردانی برزو نیک نژاد که حاصلش این شد که از او رهبری یک تیم پربازیگر را فراگرفت. او در کنار اندوختن تجربه از کارگردان، سری به ژانرهای متفاوت هم زده است، «بی همه چیز» وهمبازی شدن با پرویز پرستویی به عنوان یک فیلم اجتماعی اقتباسی و «صبحانه با زرافهها» به کارگردانی سروش صحت به عنوان یک فیلم کمدی از قدمهای او در ژانرهای مختلف است.
فعال در شبکه نمایش خانگی
شبکه نمایش خانگی هم مدیومی بوده که او را سخت وسوسهکرده است، این را حضورش در سریال «پوست شیر» نشان میدهد؛ سریالی که ایفاگر نقش یک پدر بود و میتوان آن را یکی از موفقترین سریالهای یک دهه گذشته نام برد. «پوست شیر»، اما تنها سریال او در ویترین شبکه نمایش خانگی نیست، او تجاربی دیگر مثل «داریوش»، «ممنوعه» و «سرگیجه» را هم رقم زده، در عین حال تلویزیون را هم رها نکرده، «دوپینگ»، «نفس» و «زیرخاکی» نیز شاهد ایفای نقش او بوده است که در میان آنها «زیرخاکی» شاید موفقترین سریال او باشد.
حجازیفر در این قاب فقط بازیگری را پیگیری نکرده؛ کارگردانی، این رؤیای دیرین او هم در همین مدیوم اتفاق افتاده است؛ مینی سریال «عاشورا» را برای تلویزیون آورد تا تجربهای تازه را در این ویترین ثبت کند، «عاشورا» را البته میتوان دنبالهای بر فیلم سینمایی «موقعیت مهدی» دانست که او پیشتر کارگردانی کرده بود؛ فیلمی درباره شهیدان باکری که ساختش را آرزوی خود قلمداد میکرد که سبب شد از جشنواره فیلم فجر هم جایزه بگیرد.
یک نقشآفرینی خوب در ناتور دشت
حجازیفر این روزها با «ناتورِدشت»، محصول سازمان سینمایی سوره، به سینماها بازگشته است؛ فیلمی به کارگردانی محمدرضا خردمندان که برگرفته از یک پرونده واقعی است؛ پروندهای از ربایش یک دختر از سوی یکی از محلیها و عزم و اتحاد ساکنان آنجا برای یافتن او. رونمایی از این فیلم در چهلوسومین جشنواره فیلم فجر با استقبال منتقدان همراه شد و یکی از فصلهای مشترک در واکنشهای تحسینآمیز نسبت به فیلم انتخاب ترکیب بازیگران و عملکرد آنها در مقابل دوربین خردمندان بود.
هادی حجازی فر در این فیلم ایفاگر نقش اصلی است و یکی از پختهترین بازیهای کارنامهاش را رقم زده است؛ «احمد پیران» محیطبانی است که خود را وقف محل زندگی اطرافیانش کرده و حتی اعتبار و حیثیتی را که در تمام سالهای عمر به دست آورده است، بیهیچ دریغی برای کمک به دیگران هزینه میکند.
حجازیفر در این فیلم نخستین همکاری مشترک با میرسعید مولویان را نیز تجربه کرده است تا هر دو بهعنوان زوج اصلی روایت بار اصلی «ناتورِدشت» را به دوش بکشند. در کنار ماجرای گم شدن «یسنا» در کانون روایت فیلم، سلوک شخصیت «احمد» اهمیت ویژهای در نگاه خردمندان داشته که با هنرنمایی هادی حجازیفر، به زیبایی در فیلم به تصویر کشیده شده است.
∎