به گزارش خبرگزاری حوزه، مجموعه پنج جلدی اشعار شهدایی «داغ ابراهیم و شرافت لیلی» حاصل سالها تلاش و تجربه سید مسعود حسینی خلسری است که یاد و خاطره شهدا را در قالبی شاعرانه و هنری ثبت کرده است. این آثار، ارزشهای ایثار، شجاعت و معنویت را برای نسلهای امروز و آینده بازگو میکند و رسانه رسمی حوزه در گفتگو با این غزل سرای آیینی به آثار وی پرداخته است.
* ضمن تشکر از حضور شما در خبرگزاری حوزه، در ابتدا لطفاً خودتان را معرفی کنید و درباره مجموعه پنججلدی شعرتان توضیح دهید.
اینجانب سید مسعود حسینی خلسری، نویسنده دیوان پنججلدی شعر شهدایی که نخستین مجموعه اشعار شهدایی کشور با عنوان «داغ ابراهیم و شرافت لیلی» است، این اثر را در پنج جلد به رشته تحریر درآوردهام.
تمامی مجلدات این مجموعه با عنوان اصلی «داغ ابراهیم» آغاز میشوند و سپس پسوندی متفاوت به آن افزوده میگردد. به عنوان نمونه، جلد دوم با نام «داغ ابراهیم؛ بغض دماوند» شناخته میشود.
انتخاب این عنوان به دلیل حمله ناجوانمردانه و تروریستی رژیم صهیونیستی اسرائیل به ایران و شهادت بیش از سی تن از فرماندهان ارشد نظامی کشور ـ که از ارزشمندترین یادگاران دوران دفاع مقدس بودند ـ صورت گرفت. همچنین ترور دانشمندان متعهد هستهای و شهادت جمعی از مردم بیدفاع، بهویژه دانشآموزان، انگیزه اصلی من برای اختصاص دادن این جلد به آن شهدای سرافراز و با آبرو بوده است؛ شهدایی که مایه عزت و افتخار ایران اسلامیاند.
اکنون پنج جلد این مجموعه به نگارش درآمده و در حال طی مراحل چاپ، تصحیح و آمادهسازی است. اگر مشیت الهی یاریگر باشد، امکان دارد تعداد مجلدات افزایش یابد. شایان ذکر است که جلدهای اول و دوم هر کدام شامل بیش از ۱۶۹ غزل هستند.
پس از تأکید مقام معظم رهبری بر رسالت بزرگ اهل قلم در پاسداشت و زنده نگاه داشتن روایتهای جنگ و مجاهدتهای رزمندگان و شهدای آن ـ کسانی که با دست خالی و کمترین امکانات تجاوز هشتساله دشمن را در هم شکستند ـ
اینجانب مجموعهای پنججلدی با عنوان «آن روزها» را آغاز کردم.
این مجموعه نگاهی متفاوت و احساسی به دفاع مقدس دارد و جلد نخست آن منتشر شده و با استقبال چشمگیر مخاطبان، بهویژه خانوادههای معظم شهدا و جوانان، روبهرو شد. علت این استقبال، آن است که اینجانب بهطور مستقیم در میدان جنگ حضور داشته و روایتهایی صادقانه و دستاول از تجربههای خود را ثبت کردهام. جلد دوم «آن روزها» هماکنون در مرحله بازبینی و نگارش نهایی قرار دارد و پس از انجام اصلاحات و اخذ مجوزهای لازم منتشر خواهد شد.
* جلد نخست «آن روزها» درباره چه موضوعاتی است و تجربه شما در آن دوران چگونه بوده است؟
جلد نخست «آن روزها» مربوط به حضور اینجانب در کردستان و مقابله با گروههایی است که با داعیه خودمختاری درصدد تجزیه این منطقه از ایران بودند. از جمله این گروهها میتوان به احزاب منحله کومله و دموکرات، حزب رستگاری، شاخهای از چریکهای فدایی خلق (گروه اقلیت آن زمان) و سازمان مجاهدین خلق (منافقین فعلی) اشاره کرد.
این گروهها با ماهیت تروریستی و خصومت آشکار با جمهوری اسلامی، اقدامات مسلحانه و ترور نیروهای سپاه و بسیج را در دستور کار خود داشتند و سبب شهادت تعداد زیادی از نیروهای سپاه، بسیج و ارتش شدند.
به عنوان نمونه، در تاریخ ۱۳۶۳/۷/۱۶، خودروی حامل نیروهای رزمنده هدف رگبار گلوله قرار گرفت. از آن جمع، تنها سه نفر زنده ماندند که اینجانب یکی از آنان بودم؛ گرچه به شدت مجروح شدم و دو تن دیگر نیز آسیب دیدند، اما دیگر همراهانم همگی به شهادت رسیدند.
* کتاب «یادت نره دوستت دارم ماه جان» چه ویژگیهایی دارد و چه بازخوردهایی از مخاطبان و نهادهای فرهنگی دریافت کرده است؟
از دیگر آثار اینجانب، کتاب «یادت نره دوستت دارم ماه جان» است که از آثار محبوب من به شمار میرود. این کتاب شامل ۵۶ نامه عاشقانه و عاطفی است که نگاهی شاعرانه و احساسی به جنگ دارد و بیانگر دلتنگیها و احساسات یک رزمنده ایرانی نسبت به همسر خویش است.
کتاب با نثر روان و شیوای فارسی نگارش یافته و با استقبال گسترده دانشگاهها، نهادها و بهویژه جوانان روبهرو شده است. بیشترین مخاطبان این اثر تاکنون دختران و پسران ۱۶ تا ۲۵ ساله بودهاند و به همین دلیل کتاب بارها تجدید چاپ شده است.
انتشار این کتاب با همکاری ارزشمند انتشارات نوروزی و مدیریت آقای میلاد نوروزی انجام شد. ایشان همراه با تیمی فعال و دغدغهمند در حوزه فرهنگ، نقش مهمی در چاپ و توزیع سریع این کتاب در سطح کشور ایفا کردند.
همچنین در دوره وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به ریاست آقای اسماعیلی، توجه ویژهای به این اثر شد. معاونت فرهنگی ایشان، جناب آقای دکتر یاسر احمدوند، یادداشتی شاعرانه و ارزشمند در یک صفحه مرقوم نمودند که برای اینجانب بسیار مغتنم و گرانبهاست.
بنده همچنین از توجه ویژه جناب آقای دکتر سید عباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، صمیمانه قدردانی میکنم. ایشان با نگاهی انقلابی و ارزشمدار، دستوراتی مبنی بر توزیع گسترده مجموعه «داغ ابراهیم» در استانها صادر کردند.
همچنین معاون وقت امور زنان ریاستجمهوری، سرکار خانم دکتر انسیه خزعلی، یادداشتی زیبا و ارزشمند در تأیید این اثر مرقوم نمودند. افزون بر این، شماری از رؤسای دانشگاهها، اساتید برجسته و مدیران بیمارستانها نیز مطالبی ستودنی درباره اینجانب و آثارم نگاشتند. بنا دارم این یادداشتها را در چاپ پنجاهم کتاب منتشر کنم.
کتاب «یادت نره دوستت دارم ماه جان» هماکنون در حال ترجمه به زبان عربی است و گفتوگوهایی نیز با سازمان تبلیغات اسلامی صورت گرفته تا این اثر به زبان ترکی ترجمه شود. به محض اتمام مراحل ترجمه، انتشار آن رسانهای خواهد شد.
این مجموعه نیز در قالب پنج جلد برنامهریزی شده و جلد دوم آن رو به اتمام است. اینجانب بیشتر آثار خود را در بیمارستان هنگام بستری شدن به نگارش درآوردهام؛ چرا که به دلیل مشکلات جسمانی ناشی از دوران جنگ، ناگزیرم بخش زیادی از زمان خود را در بیمارستانها سپری کنم.
* لطفاً درباره دیگر آثار خودتان کمی توضیح دهید.
از جمله آثار دیگر اینجانب میتوان به «چگونه خدا خرمشهر را آزاد کرد»، «مدیریت انقلابی و تفکر جهادی»، «صد و یک ایده برتر» و چندین اثر دیگر اشاره کرد که مراحل پایانی بررسی برای چاپ را میگذرانند. همچنین کتابی در زمینه «دایرةالمعارف جنگ» نیز آماده شده و تنها نیازمند تصحیح نهایی و ارسال برای دریافت مجوز انتشار است.
* انگیزه اصلی شما از خلق آثار مرتبط با شهدا چه بود؟
سالها پس از پایان جنگ، همواره در این اندیشه بودم که اکنون که توفیق شهادت نصیبم نشده است، چگونه میتوانم خدمتی ماندگار به شهدا و آرمانهای آنان داشته باشم. بر این باور بوده و هستم که شهادت توفیقی بزرگ است که تنها با رسیدن به مراتب عالی معنوی میتوان به آن دست یافت. همانگونه که شهید حاج قاسم سلیمانی فرمودهاند: «شرط شهید شدن، شهید بودن است.»
در حالی که در این اندیشه غوطهور بودم و از خداوند طلب یاری میکردم تا راهی برای خدمت به شهدا بیابم، نقطه آغاز این مسیر با خوابی از شهید مدافع حرم بهشهری، سید سجاد خلیلی متکازینی، رقم خورد. پس از آن، شهادت آیتالله رئیسی جرقهای بود که این شعله را در وجودم فروزانتر ساخت. بدینگونه، با مدد شهدا، دیوان شعری به نام مقدس آنان خلق شد.
بیگمان، به نظم و نثر درآوردن مقام والای شهدا با آن همه فضیلت و اخلاص، همانند تلاش برای روشن کردن منطقهای وسیع با کورسوی شمعی لرزان است. بنده نیز به خوبی آگاه هستم که بضاعت اندک من در خور ستایش آن بزرگان نیست؛ اما با توسل به آنان و یاد روزهایی که در کنارشان نفس کشیدهام، توانستم مسیر نگارش را بیابم. آنان نیز با معرفت و بزرگواری راه را نشانم دادند.
شاید برایتان جالب باشد که بگویم تاکنون توفیق زیارت مکه را نداشتهام، اما فکه را زیارت کردهام. همانگونه که مکه برای شما مکانی مقدس است، فکه برای من چنین منزلتی دارد؛ چرا که با یاد و خاطرات دفاع مقدس، پاسداشت و ثبت رشادتهای رزمندگان، احساس میکنم در مکه حضور دارم.
* چرا شخصیت و سیره شهید آیتالله رئیسی برای شما اهمیت ویژهای دارد؟
در خصوص شهید آیتالله رئیسی، ایشان را انسانی آسمانی میدانم که باید دوباره به جامعه و جهان معرفی شوند. ایشان فردی وارسته بودند که تنها دغدغهشان خدمت به مردم بود. بر اساس جهانبینی اسلامی، قلب انسان ظرف تجلیات الهی است و محافظت از آن وظیفهای بزرگ محسوب میشود. خداوند از خود انسان به او نزدیکتر است و میان او و قلبش حائل میشود. در این نگرش، فطرت و ذات انسان پیوسته در ذکر خداست. شهید رئیسی نیز با تهذیب نفس و ممارست در این مسیر، قلبی داشت که همواره متجلی به یاد پروردگار بود.
با اخلاص در عمل، بصیرت و خدمت واقعی به مردم، شهید رئیسی پیش از شهادت، در مقام شهید قرار گرفته بودند. ایشان در دوران ریاست جمهوری، با تلاش شبانهروزی، رکوردی تازه در خدمتگزاری به مردم بر جای گذاشتند که بهعنوان پدیدهای نوین در تاریخ انقلاب اسلامی باید مورد توجه اهل قلم و اندیشه قرار گیرد.
مقام شهدا، به باور اینجانب، در مرتبه ذکر قلبی و عملی آنان ریشه دارد؛ تا جایی که دل، بیواسطه، شاهد حقیقت الهی میشود. صاحبان چنین مقامهایی نه تنها صاحب درجه نیستند، بلکه خود میزان سنجش دیگران قرار میگیرند. شهید رئیسی نیز از این منظر، استثنایی کمنظیر بودند. آنچه ایشان را از دیگران متمایز میساخت، علو درجات روحی، ظرفیت عظیم معنوی، تواضع، فروتنی، خاکی بودن و رسیدن به کمالات عالی انسانی بود.
ایشان دریافته بودند که فروتنی و خدمت صادقانه به مردم و گرهگشایی از مشکلات آنان، کوتاهترین مسیر برای سیر و سلوک و رسیدن به درجات عالی معنوی است. رهبر معظم انقلاب نیز در وصف ایشان فرمایشاتی ارزشمند بیان کردهاند: «شهید رئیسی مرد عمل بود، مرد خدمت بود، مرد صفا و صداقت بود. شب و روز نمیشناخت، در میان مردم حضور مییافت و برای مردم احترام قائل بود. این رفتار باید الگوی کامل برای رؤسای دولتها و اعضای دولت باشد.»
انگیزه اینجانب از پرداختن به شهید رئیسی در کتاب «داغ ابراهیم» نیز بر همین اساس شکل گرفت. همانگونه که عرض شد، این اثر نمادی از اندوه و غم ابراهیمهای این سرزمین است؛ مردانی که برای عزت و سربلندی ایران عزیز، عاشقانه و با اخلاص خدمت کردند و در نهایت جان خویش را فدای آرمانهایشان نمودند. «داغ ابراهیم» تبلور عینی مجاهدت مردی از جنس اولیای الهی در قامت حضرت آیتالله رئیسی است.
* محتوای کتاب «داغ ابراهیم شرافت لیلی» چه موضوعات و محورهایی را شامل میشود و پیام اصلی آن چیست؟
محتوای کتاب «داغ ابراهیم شرافت لیلی» بهطور کامل از غزل تشکیل شده و اشعار آن بهطور مشخص در وصف شهدا سروده شده است. در جلد نخست این اثر، ابتدا به شهدای شاخصی همچون شهید سید ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور معزز و مظلوم، شهید حسین امیرعبداللهیان، وزیر محترم امور خارجه و دیپلمات پرتلاش و انقلابی، شهید سید محمدعلی آلهاشم، امامجمعه مردمی و محبوب، شهید جوان و تحولخواه و مجاهد انقلابی مالک رحمتی، استاندار خدمتگزار مردم در استان آذربایجان شرقی، و نیز سردار سرتیپ سید مهدی موسوی، مجاهد خستگیناپذیر و سرتیم حفاظت شهید رئیسی پرداختهام.
در ادامه نیز اشعاری برای کادر تیم پروازی رئیسجمهور شهید، از جمله شهید سید طاهر مصطفوی، شهید محسن دریانوش و شهید بهروز قدیمی که از بهترین، فداکارترین و مجربترین خلبانان و اعضای تیم پروازی کشور بودند، سرودهام. این اشعار به روح بلند آنان و نیز به خانوادههای معزز و صبورشان تقدیم شده است. حتی در برخی موارد، اشعاری به نام خانواده شهید سروده و به خود شهید تقدیم کردهام.
هر یک از شخصیتهایی که همراه رئیسجمهور شهید بودند، ویژگیهای منحصربهفرد و ممتاز خود را داشتند؛ ویژگیهایی چنان ارزشمند که برای شرح کامل آنها باید ساعتها سخن گفت و این موضوع از حوصله یک مصاحبه خارج است. بااینحال اگر خداوند عنایت فرماید و عمر کفاف دهد، در اندیشه دارم برنامههای گستردهتری را دنبال کنم تا بتوانم آثاری مشابه «داغ ابراهیم شرافت لیلی» را به زیور چاپ بیارایم. یقین دارم چنین آثاری میتواند در تاریخ ادبیات و فرهنگ ایرانزمین جایگاهی ارزشمند و ماندگار بیابد.
* چگونه در کتاب «داغ ابراهیم» توانستهاید سنت شعری ایران را با مفاهیم عرفانی و الهی تلفیق کنید؟
آنچه در پژوهشها و مطالعاتم در حوزه ادبیات ایران دریافتهام، بهویژه از قرن چهارم هجری تا دوران معاصر، این است که در اشعار بزرگانی همچون نظامی، فردوسی، خیام، رودکی، سعدی، حافظ، مولانا و حتی استاد شهریار، بیشترین مضامین در قالب مفاهیم عارفانه، عاشقانه، عرفانی و اجتماعی شکل گرفته است. بهویژه بیان احساسات عاشقانه در باب عشق زمینی ـ یعنی عشق انسان به انسان ـ جایگاه بسیار پررنگی در آثار این بزرگان داشته است. انصافاً نیز در این حوزه، آثار فاخر و ارزشمندی خلق و به فرهنگ ایرانی و جهانی تقدیم شده است.
این شاعران نامدار برای رسیدن به چنین قلههایی، رنج فراوان کشیدند و راهی طولانی پیمودند تا توانستند نام و فرهنگ ایران را همچون الماس و دُری گرانبها در جهان بدرخشانند. باید یادآور شد که نام ایران با دین اسلام در هم تنیده و جداییناپذیر است.
بنده در کتاب «داغ ابراهیم» با تلفیق دو سبک هندی و عراقی ـ که در نوع خود پرریسک به شمار میآید ـ موفق به خلق تجربهای نوین شدم. این تجربه به تأیید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز رسید و نشان داد که این اثر میتواند گامی تازه و همراه با خلاقیتی متجدد در ادبیات ایران باشد.
در این کتاب، بهجای تمرکز بر عشق انسان به انسان ـ هرچند که این نوع عشق همواره ستودنی و ارزشمند است ـ مسیر تازهای پیموده شده است؛ یعنی حرکت از عشق زمینی به عشق حقیقی و الهی. در «داغ ابراهیم»، عشق در عالیترین مرتبه تکامل خود، یعنی عشق به خداوند متعال، نمود یافته است.
در جایجای اشعار این کتاب، جایگاه عاشق و معشوق تغییر میکند؛ گاه خداوند عاشق و انسان معشوق است، و گاه برعکس. این جابهجایی و گفتوگوی عاشقانه میان انسان و پروردگار، زیبایی خاصی به اثر بخشیده است؛ تا آنجا که به حدیثی شریف و معتبر استناد میشود: «من طلبنی وجدنی ؛ و من وجدنی عرفنی ؛ و من عَرَفَنی اَحَّبَنی ؛ و من احبنی عشقنی ؛ و من عشقنی عَشَقْــتُــهُ ؛ و من عشقته قـَـتـَـلتـَهُ ؛ فمن قتلته فـَـعـَـلـَـیَّ دیــة ُ ؛ فمن عـَــلـَـیَّ دیـَـة ، فـَاَنـا دیــَة»
در این حدیث، خداوند میفرماید: هر کس مرا بجوید، مرا خواهد یافت؛ هر کس مرا بیابد، مرا خواهد شناخت؛ هر کس مرا بشناسد، مرا دوست خواهد داشت؛ هر کس مرا دوست بدارد، به من عشق خواهد ورزید؛ و هر کس به من عشق بورزد، من نیز عاشق او میشوم؛ و هر کس را که من عاشق شوم، او را میکشم؛ و هر کس را که بکشم، خونبهای او خود من هستم.
این حدیث شریف، حقیقت معرفت الهی را در مسیر طلب معبود بیان میکند. «طلب» به معنای جستوجوست و سرانجام آن یافتن است. این همان مسیری است که بندگان خالص خدا آن را پیموده و به وصال الهی رسیدهاند.
* فلسفه عشق الهی در کتاب «داغ ابراهیم» چگونه شرح داده شده و چه ارتباطی با مقام شهدا دارد؟
برای روشنتر شدن معنای عشق الهی، میتوان به گفتوگوی حضرت موسی(ع) با پروردگار اشاره کرد. حضرت موسی(ع) عرض کرد: «پروردگارا، کجا تو را بیابم؟» پاسخ الهی کوتاه اما سرشار از معنا بود: «ای موسی، هرگاه قصد مرا کردی، بدان که مرا یافتهای.» این پاسخ نشان میدهد که اراده و قصد حقیقی، همان لحظه وصال و یافتن خداست.
در حقیقت، عشق در بالاترین مرتبه خود، همانند پروانهای است که برای رسیدن به شمع، بالهایش را میسوزاند و جان خود را فدا میکند. پروانه زمانی به حقیقت عشق میرسد که در کنار شمع بسوزد و در اشک شمع محو گردد. معرفت الهی نیز جز با قربانی کردن نفس و پرهیز از گناه حاصل نمیشود؛ چرا که شیطان همواره از راه نفس انسان را به لغزش میکشاند.
حدیث مذکور بهروشنی مراحل رسیدن به معرفت و عشق الهی را بیان میکند. آغاز این مسیر، «طلب» خداوند با صدق و یقین است. پس از جستوجو، خداوند به بنده خویش معرفت میبخشد؛ این معرفت به دوستی و عشق منتهی میشود؛ و در نهایت، بنده در مقام فنا به عشق الهی میرسد. «قتل» در این حدیث، نماد فدا کردن نفس و رسیدن به مقام فنا در عشق است؛ و «دیه» یا خونبها، اشاره به این دارد که خداوند خود جایگزین جان بنده میشود و او را در آغوش خویش میگیرد. این جایگاه، عالیترین مقام انسانی در ارتباط با خداوند است.
از این منظر، در کتاب «داغ ابراهیم» تحولی مهم رخ میدهد: عشق زمینی به عشق آسمانی ارتقا مییابد. مسیر عشق از انسان به انسان آغاز شده و به اوج خود، یعنی عشق انسان به پروردگار، میرسد. این حرکت، روح اثر را تشکیل داده و انگیزه اصلی نگارش کتاب نیز همین بوده است.
در عین حال، این مسیر به پاسداشت شأن و منزلت شهیدان پیوند خورده است. شهدا انسانهایی بیبدیل و خارقالعادهاند که با ایثار و فداکاری، به عالیترین مراتب کمال انسانی دست یافتهاند. به همین دلیل، پاسداشت کرامت و شأن آنان، یکی از اهداف بنیادین این کتاب است.
* چرا پاسداشت فرهنگ شهادت برای شما مهم است و نقش آن در مقابله با تهدیدات دشمنان چیست؟
در اندیشه کتاب «داغ ابراهیم»، یکی از مهمترین اهداف، پاسداشت فرهنگ شهادت است. این فرهنگ نهتنها یادآور ایثار و جانفشانی شهیدان است، بلکه بهعنوان میراثی جریانساز برای نسلهای آینده نیز اهمیت دارد. شهدا با معرفت، شجاعت و ازخودگذشتگی خویش، اثری ماندگار در فرهنگ ایثار این سرزمین به جا گذاشتهاند. اما از آن مهمتر، کرامت بخشیدن به این تفکر و تبیین و انتقال آن به نسلهای آینده است؛ چرا که تنها در پرتو چنین فرهنگی، هویت و مقاومت جامعه اسلامی معنا مییابد.
ایران، تنها کشور شیعی است که پس از هزار و چهارصد سال، علیرغم تمامی تحریمها، کارشکنیها و دشمنیهای صهیونیسم و امپریالیسم جهانی، همچنان ایستاده و حیات خویش را از این «شجره طیبه» گرفته است. زیربنای این پایداری، در فرهنگ جهاد و شهادت نهفته است؛ بنابراین بزرگداشت این فرهنگ حتی از خود شهادت نیز مهمتر تلقی میشود.
در روزگار کنونی، آمریکا و متحدانش ـ که در متن از آنها با تعبیر «سگ هار» یاد شده ـ هیچگونه پایبندی به قوانین و معاهدات بینالمللی ندارند. آنها با بهانههایی بیاساس، مرز کشورها را میشکنند، اماکن عمومی را بمباران میکنند و موشکباران را بهعنوان ابزاری برای تحمیل خواست خود به ملتها به کار میگیرند. این رفتارها نهتنها خلاف عقل و منطق است، بلکه مصداق آشکار نقض حقوق بشر به شمار میرود.
در چنین شرایطی، یکی از رسالتهای اصلی اهل قلم و اصحاب رسانه، روشنگری برای جهانیان و تبیین فرهنگ شهادت است. این رسالت از مهمترین انگیزههای نگارش «داغ ابراهیم» نیز به شمار میآید. زیرا حفظ و تقویت فرهنگ شهید و شهادت، ضامن استمرار حیات معنوی جامعه و خنثیکننده توطئههای دشمنان است.
رسانههای صهیونیستی جهانی بارها تلاش کردهاند با تولید محتوا و تبلیغات منفی، در اذهان عمومی اثرات مخرب برجای بگذارند و فرهنگ شهید و شهادت را کمرنگ کنند. با این حال، در کتاب بر این باور تأکید شده است که وعده الهی در قرآن کریم ـ مبنی بر نصرت مؤمنان و پیروزی حق بر باطل ـ همچنان پابرجاست. همین باور، امید و انگیزهای استوار برای ادامه مسیر ولایت و پاسداشت یاد شهدا را فراهم میآورد.
* مهمترین خاطره شما از جبهه چیست و این تجربهها چگونه روی شما اثر گذاشت؟
با وجود آنکه شنیدن این بخش ممکن است برای برخی عجیب باشد، قشنگترین و زیباترین خاطرات دوران زندگی اینجانب مربوط به سالهای حضور در جنگ تحمیلی است. این تجربه مشترک میان بسیاری از رزمندگان دفاع مقدس وجود دارد: آن همه اخلاص، ایثار و از خودگذشتگیها، با روزگار امروز تفاوتی شبیه به رویایی زیبا اما واقعی داشت.
در طول دوران جنگ، مردان بزرگی را دیدم که حتی در کوچکترین امور اداری و شخصی خود، مقید به رعایت اخلاق و انصاف بودند و از بیتالمال بههیچوجه سوءاستفاده نمیکردند.
یکی از خاطرات برجسته، شب عملیات آزادسازی خرمشهر است. در آن شب، زمان بسیار محدود بود و فرصت کافی برای پاکسازی میادین مین وجود نداشت. پنج نفر از رزمندگان، از جمله اینجانب، داوطلب شدند تا مسیر پیشروی را هموار کنند. فرمانده با قرعهکشی، یکی از برادران دلاور به نام میثم را انتخاب کرد. او در یک فضای معنوی و با احترام، پوتین و لباس نو خود را که متعلق به بیتالمال بود، کنار گذاشت و سپس به سوی میدان حرکت کرد. چند ثانیه بعد، ملائک او را در آغوش گرفتند و تنها پلاک او باقی ماند. همان شب، خرمشهر آزاد شد و اینجانب نیز در حین عملیات مجروح شدم.
این رفتار شجاعانه مصداق بارز فرمایش شریف «حَاسِبُوا أَنْفُسَکُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا» است. شهادت، صرفاً یک اتفاق یا حادثه نیست؛ بلکه نتیجه مجموعهای از اعمال، کردار و تفکر عاشقانهای است که انسان در مسیر معبود در خود ایجاد میکند. میزان قداست و اخلاص شهدا، بر اساس شیوه و نحوه تفکر و عملکرد آنان سنجیده میشود.
در خصوص حضورم در جنگ، باید اشاره کنم که اغلب دوستانم شهید میشدند و به همین دلیل تمایلی به مرخصی نداشتم و تنها زمانی به عقب بازمیگشتم که مجروح شده بودم. این اسناد نیز موجود است و قابل مشاهده میباشد.
در سال ۱۳۶۴، در منطقه صفر مرزی کردستان، به اسارت دشمن درآمدم. جزئیات کامل این تجربه در کتاب پنج جلدی «آن روزها» ثبت شده است. از بیان مکرر این موضوعات در مصاحبه اکراه دارم، زیرا در برابر آزادگان عزیز و جانبازان قطعنخاعی و گردنی و خانوادههای محترم آنان، بیان این خاطرات موجب شرمساری است.
در پایان، از صمیم قلب برای موفقیت ایران و ایرانیان دعا میکنم و آرزو دارم که کشورمان به روزهای بسیار خوب بازگردد.
گفتوگو و تنظیم: محمد رسول صفری عربی - نقی امینی