شناسهٔ خبر: 74865085 - سرویس علمی-فناوری
نسخه قابل چاپ منبع: حوزه | لینک خبر

من تعجب می‌کنم که چرا تا حالا دیوانه نشده‌ام

حوزه/ آیت‌الله مرندی در اوج معنویت و توجه قلبی، دنیایی از عشق و اشتیاق الهی را در درون خود تجربه می‌کردند؛ اشتیاق و محبت او به معبود، حالتی از تواضع و اضطراب را در دلش می‌پروراند که گویی همیشه در آستانه دیدار با حق تعالی است.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری حوزه، به نقل از فرزند بزرگوار آیت الله مرندی آمده است:

پدرم شب ها زود می‌خوابید تا صبح بتواند برای نماز شب و مناجات برخیزد و وقتی از خواب بر می‌خاست مقداری چای می‌نوشید تا برای مناجات و عبادت نشاط پیدا کند.

خانم والده می‌فرمودند: که یک بار از خواب بیدار شدم، دیدم آقا در دل شب در آن سکوت مثل ابر بهاری اشک می‌ریزد و فریاد و ناله عاشقانه اش سکوت شب را در هم شکسته است

با تعجب پرسیدم:

آقا این همه گریه برای چیست؟!

فرمودند: از آن چیزی که من اطلاع دارم اگر شما مطلع بشوید به کوه ها فرار می‌کنید!

سپس فرمود: «من تعجب می‌کنم که چرا تا حالا دیوانه نشده ام؟!»۱

امام علی علیه‌السلام فرمودند: ای بندگان خدا، از خدا بترسید همچون ترسیدن انسان خردمندی که اندیشه مبدأ و معاد او را مشغول داشته و ترس از خدا و رستاخیز پیکرش را فرا گرفته و رنجور کرده و عبادت‌های شبانه خواب از چشمش ربوده و همان اندک خوابش را هم از او گرفته است.۲

پی‌نوشت:

۱. رستگاران، محمد علی قاسمی، ص۱۵۲

۲. نهج البلاغه، خطبه ۸۳