شناسهٔ خبر: 74814433 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: عصر ایران | لینک خبر

باب سوم حکایت ششم

با سعدی در گلستان : وگر تن‌‎پرور است اندر فراخی / چو تنگی بیند، از سختی بمیرد (فیلم)

دو درویشِ خراسانی مُلازمِ صحبتِ یکدیگر سفر کردندی. یکی ضعیف بود که هر به دو شب افطار کردی و دیگر قوی که روزی سه بار خوردی.

صاحب‌خبر -

این حکایت را با خوانش مهرداد خدیر بشنوید

عصر ایران ــ دو درویشِ خراسانی مُلازمِ صحبتِ یکدیگر سفر کردندی. یکی ضعیف بود که هر به دو شب افطار کردی و دیگر قوی که روزی سه بار خوردی.
 
اتفاقاً بر درِ شهری به تهمتِ جاسوسی گرفتار آمدند. هر دو را به خانه‌ای کردند و در به گِل برآوردند.
 
بعد از دو هفته معلوم شد که بی‌‎گناهند. در را گشادند. قوی را دیدند مرده و ضعیف جان به سلامت بُرده.
 
مردم در این عجب ماندند.
 
حکیمی گفت: خلافِ این عجب بودی، آن یکی بسیارخوار بوده است، طاقتِ بی‌‎نوایی نیاورد، به سختی هلاک شد. وین دگر خویشتن‌‎دار بوده است، لاجَرَم بر عادتِ خویش صبر کرد و به سلامت بماند.
 
چو کم ‎خوردن طبیعت شد کسی را
چو سختی پیشش آید، سهل گیرد
 
وگر تن‌‎پرور است اندر فراخی
چو تنگی بیند، از سختی بمیرد