از محاصره و قحطی تا ویرانی کامل؛ غزه در جهنم اشغالگری
ریویرا خاورمیانه یا سرزمین آوارگان؛ آینده غزه چه خواهد شد؟
جنگ اسرائیل علیه غزه پس از ۲۳ ماه، با بیش از ۶۳ هزار شهید و میلیونها آواره، به فاجعهای انسانی و رسوایی جامعه جهانی تبدیل شده است. در این میان، دونالد ترامپ، نتانیاهو و تونی بلر طرحی برای تبدیل غزه به «ریویرا خاورمیانه» پیشنهاد دادهاند؛ پروژهای ۱۰۰ میلیارد دلاری با هدف تخلیه کامل غزه، کوچ اجباری ۲.۲ میلیون فلسطینی و بازگشت شهرکسازی. این طرح که از سوی نهادهای حقوق بشری «نکبت دوم» خوانده شده، تهدیدی جدی برای ثبات منطقه و امنیت جهانی به شمار میرود.
صاحبخبر - تبلیغات فرارو – دکتر عبدالله خلیفه الشایجی استاد علوم سیاسی دانشگاه کویت به گزارش فرارو به نقل از روزنامه القدس العربی، جنگ اسرائیل علیه غزه اکنون وارد بیستوسومین ماه خود شده و صحنهای هولناک از خشونتی بیسابقه را رقم زده است؛ جنگی که بیش از هر چیز رسوایی جامعه جهانی و معیارهای دوگانه آن را برملا میکند. در این میان، ضعف و ناتوانی جهان عرب نیز فاجعهای تاریخی آفریده است؛ فاجعهای که حاصل آن چیزی جز بیش از ۶۳ هزار شهید، هزاران مفقود، ۱۶۲ هزار زخمی، دو میلیون آواره و نابودی کامل زیرساختهای غزه نبوده است. همزمان، قحطی مرگباری سراسر این سرزمین محاصرهشده را دربر گرفته؛ قحطیای که ابعاد آن چنان گسترده است که حتی نهادها و رسانههای اروپایی نیز ناگزیر شدند بپذیرند این بحران ساخته دست بشر است و نه نتیجه بلایای طبیعی. از ریویرا خاورمیانه تا غارت گاز غزه؛ پروژهای به نام سودجویی سیاسی در این میان، دونالد ترامپ با ذهنیتی بیشتر شبیه یک بساز و بفروش تا یک سیاستمدار همراه با بنیامین نتانیاهو و تونی بلر، نخستوزیر پیشین بریتانیا و مشاور پرحاشیه قراردادهای میلیوندلاری دولتها، طرحی بحثبرانگیز برای آینده غزه ارائه کردهاند؛ طرحی که از دید منتقدان هم مشکوک و هم غیراخلاقی است. این نقشه، که آشکارا خلاف اصول حقوق بینالملل تعبیر میشود، چیزی جز پاکسازی قومی، اخراج صاحبان اصلی سرزمین، بازگشت شهرکسازی و سودجویی مالی نیست. بسیاری آن را «نکبت دوم» مینامند؛ اما نکبتی که به مراتب تلختر و سنگینتر از نخستین تجربه ملت فلسطین به نظر میرسد. و گویی این فاجعه کافی نبود؛ صهیونیستها اکنون رؤیای بازگرداندن شهرکسازی و تبدیل غزه به مجموعهای از تفریحگاههای پنجستاره مشرف به مدیترانه را در سر میپرورانند؛ جایی که دونالد ترامپ در فوریه گذشته آن را «ریویرا خاورمیانه» توصیف کرد. علاوه بر این، نباید از ذخایر غنی گاز در سواحل غزه غافل شد؛ منابعی که به طمع اقتصادی این پروژه بُعدی تازه میبخشد. گزارشها حاکی است دونالد ترامپ و مارکو روبیو مانعی در برابر تحمیل حاکمیت اسرائیل بر کرانه باختری نمیبینند. این همان رؤیایی است که بنیامین نتانیاهو سالها در سر پرورانده: تحقق وعده توراتی «اسرائیل بزرگ». اینبار اما، ماجرا صرفاً به توسعه جغرافیایی از نیل تا فرات و تعرض به حاکمیت کشورهای عربی محدود نمیشود، بلکه در قالب عادیسازی سیاسی، امضای معاهدات اقتصادی، صادرات گاز غارتشده فلسطین و ادغام رژیم اشغالگر در منظومهای موسوم به «خاورمیانه جدید» دنبال میشود. روشن است که دونالد ترامپ هیچ طرح یا استراتژی مشخصی برای مسئله فلسطین، جنگ غزه و حتی آینده این سرزمین آنچه با عنوان «روز بعد» شناخته میشود در دست ندارد. او از فوریه گذشته تنها سناریوهایی خام و غیرعملی مطرح کرده است: ابتدا سخن از تصاحب غزه و اخراج ساکنانش در قالب «پاکسازی قومی» به میان آورد؛ سپس ایده خرید غزه را پیش کشید و دوباره همان طرح تصاحب را تکرار کرد. تنها یک هفته پیش نیز جلسهای طولانی در کاخ سفید برگزار شد؛ نشستی با حضور تونی بلر، نخستوزیر پیشین بریتانیا و نماینده پیشین کمیته چهارجانبه صلح، که به گمان بسیاری بخشی از تلاشهای پشتپرده برای ترسیم آینده غزه پس از جنگ به شمار میرود. «ریویرا خاورمیانه»؛ نقشه ترامپ و نتانیاهو برای پاکسازی قومی در غزه بر اساس گزارشی که دو هفته پیش در واشنگتن پست منتشر شد، طرح مشترک دونالد ترامپ، بنیامین نتانیاهو و تونی بلر که منتقدان آن را با طعنه «غزه، ریویرا خاورمیانه» مینامند بر محور تسلط کامل بر نوار ویرانشده غزه استوار است. هدف این راهبرد، تبدیل این سرزمین به مجموعهای از تفریحگاههای لوکس بر پیکر بیجان فلسطینیان و بر فراز گورها و خرابههای خانههایشان عنوان شده است. در جوهره این طرح چیزی جز کوچاندن اجباری ساکنان، پاکسازی قومی و زدودن هویت فلسطینیان دیده نمیشود؛ سناریویی که به گفته ناظران، ادامهای آشکار بر سیاستهای دیرینه شهرکسازی و اشغالگری است. این نقشه زیر نظر شرکت مشاورهای «بوستون کنسالتینگ گروپ» طراحی شده و از حمایت کامل دونالد ترامپ و تیم او، همچنین بنیامین نتانیاهو و دولت افراطیاش برخوردار است؛ همان دولتی که با بمباران، تخریب، محاصره و گرسنگی، مردم غزه را به ترک سرزمین خود وادار میکند و در هفتههای اخیر حتی برجهای مسکونی را نیز منفجر کرده است. چشمانداز این طرح، ساخت تفریحگاههای ساحلی پرزرقوبرق، هتلهای مجلل، شهرهای هوشمند، مناطق صنعتی و بندرگاههایی است که غزه را به «ریویرا خاورمیانه» تبدیل کند. برای اندک ساکنانی که باقی میمانند نیز وعده داده شده در صورت «مهاجرت داوطلبانه» تنها ۵ هزار دلار غرامت به هر خانواده پرداخت خواهد شد، همراه با کمکهزینه چهارساله مسکن و پوشش هزینههای خوراک و آشامیدنی؛ وعدهای که بیش از هر چیز فریبکارانه به نظر میرسد و حقیقتی جز تحمیل آوارگی ندارد. «سرقت قرن»؛ طرح ۱۰۰ میلیارد دلاری برای حذف کامل ملت فلسطین بر اساس این طرح، برای مالکان خانهها و زمینها «کدهای دیجیتال» در نظر گرفته میشود تا در صورت بازگشت از مهاجرت موسوم به «داوطلبانه» واحدهای جدیدی به آنها تحویل داده شود؛ وعدهای که بسیاری آن را «سرقت قرن» توصیف میکنند. تأمین مالی این پروژه قرار است از طریق صندوقی مشترک با مشارکت شرکتها و مؤسسات سرمایهگذاری انجام گیرد؛ صندوقی که نزدیک به ۱۰۰ میلیارد دلار برای پوشش هزینههای یک طرح عظیم عمرانی و سرمایهگذاری گردآوری خواهد کرد. طبق نقشه، کل نوار غزه به مدت ۱۰ سال تحت قیمومیت نهادی آمریکایی قرار خواهد گرفت و اسرائیل بهعنوان پشتیبان اصلی آن عمل خواهد کرد. همزمان، ماشین جنگی اسرائیل مأموریت یافته است تمامی زیرساختها، خانهها، آپارتمانها و بیمارستانهای باقیمانده را نابود کند و با تداوم محاصره و ایجاد قحطی، شرایطی بسازد که فلسطینیان ناگزیر به «مهاجرت داوطلبانه» شوند. خانوادههای فرسوده و زخمی نیز با وعده غرامتهای مالی به ترک سرزمین خود تطمیع میشوند؛ روندی که عملاً زمینهساز تخلیه کامل غزه، بازطراحی آن و بازگشت پروژههای شهرکسازی خواهد بود. شگفتآور آنکه با وجود مخالفت آشکار تشکیلات خودگردان، حماس، مصر، اردن، کشورهای عربی و غربی، سازمان ملل و نهادهای حقوق بشری از جمله بیانیه مشترک سران عرب در اجلاس بغداد در ماه مه گذشته که خواستار آتشبس دائمی و پایان فاجعه انسانی شد، دونالد ترامپ، تیمش، تونی بلر و جرد کوشنر بار دیگر همین طرح مردود را روی میز گذاشتهاند؛ این بار با جزئیاتی بیشتر، ارادهای قویتر و وقاحتی بیسابقه. سازمانهای حقوق بشری هشدار دادهاند که این طرح هدفی جز ریشهکن کردن ملت فلسطین از سرزمین خود و سلب هویت تاریخی او ندارد؛ «نکبتی تازه» که بهمراتب سنگینتر و خطرناکتر از نخستین خواهد بود. در عمل، اجرای آن یعنی کوچ اجباری و بیبازگشت ۲.۲ میلیون فلسطینی، تشدید شهرکسازی، یهودیسازی قدس و مسجدالاقصی، سرکوب در کرانه باختری و در نهایت حذف کامل مسئله فلسطین از دستور کار جهانی می باشد. چنین روندی تنها چرخه خشونت، اشغالگری و توسعهطلبی را تداوم میبخشد و نهتنها امنیت و ثبات منطقه، بلکه امنیت متحدان آمریکا و خود این کشور را نیز به خطر خواهد انداخت.
تبلیغات∎