شناسهٔ خبر: 74778620 - سرویس علمی-فناوری
نسخه قابل چاپ منبع: حوزه | لینک خبر

ابلاغ بندگی در دین اسلام با نیم نگاه به دو دین یهودیّت و مسیحیّت

حوزه/ حجت‌الاسلام مصطفوی در یادداشتی به مناسبت میلاد پیامبر اکرم(ص) با تشبیه دین به سرچشمه زلال، بر لزوم دریافت معارف ناب از سرمنشأ الهی تأکید کرد و تحریف ادیان گذشته را عامل بی‌هویتی و هرج‌ومرج معنوی در غرب دانست.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین محمدجواد مصطفوی به بهانه میلاد با سعادت پیامبر خاتم(ص) در مطلبی نوشت:

زُلالیت و گوارابودن آب را بایست از سرچشمه یافت، چرا که بعد از جاری شدن در مسیر رودخانه، با برخورد انباشت موانع از سنگ ها، ریشه ها، شاخه ها، برگ های درختان و... به تدریج رنگ عوض می کند و آن خلوصیت اولیه را از دست می دهد و کم کم کدر و کدرتر می شود، که قابل استفاده نیست، بماند، بلکه مسموم کننده نیز می باشد. از این رو، دین نیز حکم آن سرچشمه ای ماند، که باید از سرمنشأ و مبدأ متعالی دریافت نمود، چون زیست اجتماعی آدمی با داشتن عقل، روح، فطرت، نفس و جسم متمایز از دیگر موجودات عالم، مقام اشرف مخلوقات را داراست و برای سالم زیستن نیاز به مجموعه اعتقادات، احکام، آداب و سنت های متعالی و مترقی ای دارند، تا بتوانند همراه و همگام با آموزه های پیامبران خویش به تعالی و رستگاری وعده داده شده برسند.

خداوند با اشراف خالقیت مطلق و بر آگاهی حقیقی از ذات ابدی آدما و برای رویش خداباوری و ایمان، با ارسال پیامبران(ع) و کتاب ها، همگان را برای آسوده ماندن از هیجانات روحی ـ روانی، در امان ماندن از کدورات اجتماعی، سعادت زیستن در جامعه بشری و تعالی جویی در مسیر انبیا را در آخرین کتاب، توسط خاتم پیامبرانش از عالَم بشریت دعوت به دین حق می کند و می فرماید: «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ»؛۱مسلماً دینِ[واقعی که همه پیامبرانْ مبلّغ آن بودند] نزد خدا، اسلام است.

بنابراین، با بررسی اجمالی و آنچه در جهان کنونی مشهود است، بُعد اعتقادی و مواعظ مربوط به کتاب های ادیان گذشته در حال حاضر به ما این را می فهماند، که امّت ها و پیروان امروز انبیای سلف برای اعتقادات، احکام و آداب پیامبران خویش با گرایش های دینی ـ مذهبی گوناگون، چقدر بی اعتنا و ولنگار هستند، که اکنون برخی از جوامع آنان تنها و فقط عنوان موسوی و عیسوی بودن را به یدک می کشند و خودشان را به نام یهود بنی عمی یا یهود بنی موآب۲ و... معرّفی می کنند.

یا وقتی که آداب و احکام فرقه های مذهبی مسیحیّت را بررسی می کنیم، می بینیم آن چنان دخل و تصرّفی در کتاب های دینی ـ آسمانی خود کرده اند، که روح تعبدی را از همه گرفته اند و جز شرک به خدا در آن ها نمی یابیم و هیچ عقل سلیمی در هیچ زمانی آن آداب بی پایه و اساس را نمی پسندد، چرا که نیازی را از یشریت بر طرف نمی کند.

جالب توجه این که بزرگان و خود منسوبین چنین اعتقادهایی خیلی پایبند نسبت به قوانینی که وضع کرده اند، نیستند و آن قدر بی اعتقاد و اعتنا به گرایش دینی شان هستند، که در نهایت در دنیای کنونی نوعی هرج و مرج دینی ـ مذهبی و فساد اجتماعی را شاهد هستیم، که این مهم، عدم ثبات اعتقادی، عبادی و دینی را در غرب به ارمغان آورده است و با تبلیغات گسترده آن قدر محو در غرایز جنسی و تجمّلات مادی شده اند، که هرگز پایبند به اصول اعتقادی ـ معنوی پیامبران الهی خویش نبوده و نیستند و در یک بی هویتی و بی قیدوبندی محض به سر می برند.

به فرض این که در بین شان متقی و متخلق به اخلاق نیز باشند، با برپایی چند عید و روزهای فردی را به عنوان روز عبادت در کنسیه ها و کلیساها جمع شدن اکتفا می کردند و یا این که اخلاقیات فردی ـ اجتماعی خود را طبق عادت و طوطی وار بسنده می کنند، که به طور کلی می توان اشاره کرد، که اصول اعتقادی ـ معنوی در دو دین یهودی و مسیحی مرده و یا اگر هم باشد، خیلی کم رنگ و بدون انگیزه می باشد و معمولاً نیازهای روحی و اسلوب معنوی شان که آن ها را به سوی مبدأ متعالی سیر دهند، وجود ندارد و خلاصه می شود به استغنای عبادی که در معابد با روش های خاصی انجام می گردد و این خود عدم تفکّر دینی و اصالت معنوی شان را می رساند.

به هر حال، پایبندی آنان به توحید و یکتاپرستی و حفظ بعضی از آداب و سنن پیامبران شان، یک امر فطری بالقوّه است، که خداوند در ذات همگان به ودیعه گذاشته و بیدارنمودن و شکوفاشدن آن نیاز به یک الگو، رهبر و پیشوا دارد، که خود مبرّا از هر گونه پلیدی و کج اندیشی باشد، که متأسفانه در تمدّن غرب دیده نمی شود و اگر هم باشند در چارچوب برنامه های سیاسی ـ اقتصادی روز، قابل بروز و معرفی نیست و به قولی دفن ابدی شده است.

در واقع، تفاوت بندی هایی که وجود دارد، هیچ قابل قیاس نیست، آنچه را که تفاوت راه و گرایش اعتقادی است، از اصول ایمانی تمدّن غربی امروزین با مسلک و برنامه های دینی ـ الهی پیامبران شان، که از سوی خداوند به راهنمایی آنان مبعوث شده بودند.

در این باره امیرمؤمنان علی(ع) چه زیبا برای شناساندن اصول اخلاقی و معنوی یهود و عدم رعایت آن ها به این اصول را می شناساند و در خصوص برگزیده آیاتی از تورات اصیل می فرماید: « اَختَرتُ مِن التَوراة أثنی عَشر آیة فَنَقلتها إلی العَربیة وَ أنا أنظر إلیها فِی کُلّ یَوم ثَلاث مَرات...؛۳ من از تورات دوازده آیه برگزیدم و به عربی بازگرداندم و روزانه سه نوبت در آن ها می نگرم[که عبارتند از]:

نخست: ای آدمی زاد، تا آن هنگامی که در تحت قدرت و سلطنت من هستی، از شکوه هیچ کس پروا مکن و بدان که قدرت و سلطنت من بر تو همیشگی و جاویدان است؛

دوم: ای آدمی زاد، تا آن گاه که خزینه ها از ارزاق پُردارم، از نرسیدن روزی خویش نگران نباش و بدان که خزاین من پیوسته پر خواهد ماند؛

سوم: ای آدمی زاد، تا آن زمان که مرا توانی یافت، به کس دیگر دل مبند و بدان که هر وقت مرا جویا شوی، نیکوکار و نزدیک به خود خواهی یافت؛

چهارم: ای آدمی زاد، به حق خود سوگند، که من دوست دار توأم، پس به حقی که بر تو دارم، سوگندت می دهم که دوست دار من باش؛

پنجم: ای آدمی زاد، تا آن وقت که هنوز از صراط نگذشته ای، از خشم من ایمن منشین؛

ششم: ای آدمی زاد، همه چیز را به خاطر تو آفریدم و تو را به خاطر عبادت خود، پس مبادا که در این راه آنچه برای تو آفریده ام از آن درگذری؛

هفتم: ای آدمی زاد، تو را از خاک و پس از آن نطفه و علقه و مضغه ساختم و آفرینش تو مرا رنجی و دشواری نداشت، اینک مپنداری که از رساندن قرص نانی به تو رنج و دشواری دچار شوم؛

هشتم: ای آدمی زاد، محض خاطر خویش، که خیلی ضعیفی بر من آشفته می شوی، لیکن به خاطر من بر خود خشمگین و آشفته نمی گردی؛

نهم: ای آدمی زاد، روزی تو بر من واجب است و مرا نیز بر تو فرایض می باشد، لیکن آگاه باش، اگر در انجام فرایض نسبت به من سرپیچی کنی من آن نیستم که از فرایض و عهد خویش سرباز زنم؛

دهم: ای آدمی زاد، هر کس تو را برای خودش می خواهد، اما من تو را برای خودت می خواهم، پس از من مگریز؛

یازدهم: ای آدمی زاد، اگر به آنچه که روزی ات کرده ام، راضی و خشنود باشی، جان و تن خویش را در آسایش و راحتی نهاده ای و انسان سزاوار و ستوده ای هستی، ولی اگر به قسمت من رضایت ندهی، چنان دنیا را بر تو مسلط سازم که[همانند] چوپان حیوان وحشی یابد و در بیابانی حیران و سرگردان گردی و به هر حال بر فزون از آنچه روزی مقسوم تو کرده ام دست نخواهی یافت، که انسانی بس ناسزاوار و ناشایسته ای؛

دوازدهم: ای آدمی زاد، هرگاه در برابر من به بندگی ایستاده ای، چنان باش که بنده ای خاک سار در برابر پادشاهی شکوه مند ایستاده است و چنان باش که در منظر خویش مرا می یابی، که اگر تو مرا نتوانی دید من تو را می بینم.»

این آیات برگزیده و معرفت افزا، اعتبار و وثاقت کتاب تورات واقعی را می رساند، که پیامبر خدا حضرت موسی(ع) برای هدایت امت اش به ارمغان آورد و رسالت اش را به وسیله آن تکمیل نمود، اما متأسفانه امروز با برداشت های ذوقی و افراطی به آداب و احکام آن خدشه وارد کرده اند و رنج ها و ناملایمات دوران تبلیغ آن حضرت(ع) به فراموشی سپرده می شود و پیروان این دین الهی فقط عنوان و شکل ظاهری کتاب تورات را حمل می کنند: «مَثَلُ الَّذینَ حُمِّلُوا التَّوراةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوها کَمَثَل الحِمار یَحمِلُ اَسْفارا»؛۴ کسانی که مکلف به تورات شدند، ولی حق آن را ادا نکردند، مانند درازگوشی هستند، که کتاب هایی حمل می کند، (آن را بردوش می کشد، اما چیزی از آن نمی فهمد).

یا خاتم انبیا محمد مصطفی(ص)، می فرماید: «در کتاب تورات پنج سخن است، که سزاوار می باشد، با آب طلا نوشته شود[که عبارتند از]:

نخست، سنگ غصبی در هر خانه ای سبب خرابی آن خانه است؛

دوم، آن کس که از روی ظلم و ستم غلبه می کند، مغلوب است؛

سوم، کسی که گناه بر او پیروزی و غلبه یافته پیروز نیست؛

چهارم، کمتر حق خدا بر تو این است، که از نعمتش برای مخالفت با فرمان او کمک نگیری؛

پنجم، در صورت تو آب خشکی است، که در وقت سؤال فرومی ریزد، بنگر که در نزد چه کسی آن را فرو می ریزی.»۵

با تأمل به این گفتارهای گران سنگ، پرنغز، روح افزا و استوار نشانه اوج بی هویّتی دینی و هرج و مرج بودن بُعد اعتقادی دین یهود در تمدن غرب را می رساند، که در نهایت تنزل معنویت و ربانیت دین شان را در دنیای کنونی شاهد هستیم.

ابلاغ بندگی از اهداف ثابت پیامبران(ع)

خداوند با ارسال پیامبران و نزول کتاب ها در مکان ها و اقوام خاص و در همه ادوار بشریت، همواره سعادت و رستگاری بندگان خویش را فرامی خواند و در این دنیای پرطمطراق و لبریز از جلوه های بصری ـ نفسی، هر کس حقیقت خویش را فراموش کرد و به آفرینش پر رمز و راز خلقت نیندیشید، به این نکته مهم توجه ندارد، که اهداف مهم همه پیامبران الهی در طول تبلیغ و ارشادشان همیشه نفی شرک کردند و اثبات توحید، که خداوند می فرماید:

«و َما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُول إِلاّ نُوحِی إِلَیْهِ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ أَنَا فَاعْبُدُونِ»؛۶ و پیش از تو رسولی نفرستادیم مگر که به او وحی می فرستادیم، که خدایی نیست مگر من، پس مرا بپرستید.

نخستین پیام آنان به عنوان رسالت انبیایی و نور هدایت ابدی بشری، که قابلیت نفوذ در کالبد جسم و جان و شاخصی که دل های آدمی فطرتاً گرایش به آن داشته باشد، طبق آیه۵۶ سوره ذاریات به دست می دهد، که می فرماید: «وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ»؛ من جن و انس را نیافریدم جز برای این که‌ مرا پرستش‌ کنند[و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند] .و یا با ندای: «یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللّهَ ما لَکُمْ مِنْ إله غَیْرُهُ»؛۷ ای قوم، خدای یکتا را پرستش کنید، که معبودی جز او برای شما نیست، بود و خاتم پیامبران(ص) در آغاز رسالت اش با شعار: «قولوا لااِلهَ اِلاّاللّهُ تُفْلِحوا؛۸ بگویید جز خدای یکتا خدایی نیست، تا رستگار شوید.» ابلاغ رسالت می کند و تعالی امتش را که همان خضوع و خشوع در برابر معبود یکتاست، از اهداف رسالت و یا سرلوحه تبلیغ خویش قرار می دادند.

در این باره، امیرمؤمنان علی(ع) در نهج البلاغه می فرمایند: « فَبَعَثَ اللَّهُ مُحَمَّداً(ص) بِالْحَقِّ لِیُخْرِجَ عِبَادَهُ مِنْ عِبَادَةِ الْأَوْثَانِ إِلَی عِبَادَتِهِ وَ مِنْ طَاعَةِ الشَّیْطَانِ إِلَی طَاعَتِهِ... وَ کَیْفَ مَحَقَ مَنْ مَحَقَ بِالْمَثُلَاتِ وَ احْتَصَدَ مَنِ احْتَصَدَ بِالنَّقِمَاتِ؛ خداوند حضرت محمد(ص) را به حق برانگیخت تا بندگان خود را از پرستش دروغین بت ها رهایی بخشیده به پرستش خود راهنمایی کند و آنان را از پیروی شیطان نجات داده به اطاعت خود کشاند، با قرآنی که معنای آن را آشکار کرد و اساسش را استوار فرمود، تا بندگان عظمت و بزرگی خدا را بدانند، که نمی دانستند و به پروردگار اعتراف کنند، پس از انکارهای طولانی اعتراف کردند و او را پس از آن که نسبت به خدا آشنایی نداشتند به درستی بشناسند. پس خدای سبحان در کتاب خود بی آن که او را بنگرند خود را به بندگان شناساند و قدرت خود را به همه نمایاند و از قهر خود ترساند و این که چگونه با کیفرها ملتی را که باید نابود کند از میان برداشت و آنان را چگونه با داس انتقام درو کرد.

بندگی یک شاخص تربیتی

عبادت و کرنش در برابر خالق توانا، در واقع همان کلاس های تربیتی مستمر هستند، که در بعضی از اوقات و مکان های خاص و در لمحات زندگانی برای آموزش بندگی و حفظ و حضانت نفس از آلودگی شرک و خودبینی بدان ها، حکم به اطاعت و انجام داده اند. از این رو، طوق بندگی به گردن نهادن و پیشانی بر خاک سایدن در مقابل پروردگار بزرگ، ایمان، تقوا و جوشش درونی عبدبودن را در برابر معبود به ارمغان می آورد، که همان اوج عارف بودن به حق پروردگار است و این مهم، همان حفظ ارزش های والای انسانیت و میزان سنجش شخصیت پذیری او می باشد که بینشی جز خدابینی، ارکانی جز رکن عبادت و سیری جز إلی اللّه در او به وجود نمی آورد و امام صادق(ع) در این باره می فرماید:

«إذا تَخَلَّی المُؤمِنُ مِن الدُّنیا سَما وَ وَجَدَ حَلاوَةَ حُبِّ اللّه وَکانَ عِندَ أهلِ الدُّنیا کَأَنَّهُ قَد خُولِطَ وَ إنَّما خالَطَ القَومُ حَلاوَةَ حُبِّ اللّه ِفَلَم یَشتَغِلوا بِغَیرِ؛۱۰ هرگاه مؤمنْ خود را از دنیا خالی کند، والا گردد و شیرینی دوستیِ خدا را دریابد و از نظر اهل دنیا، گویی دیوانه به شمار آید؛ حال آن که شیرینیِ دوستی خدا، با اینان درآمیخته است و در نتیجه، به کسی جز او نمی پردازند.»

بندگی کن تا که سلطانت کنند تن رهـا کن تا همه جانت کـنند

خوی حیوانی سزاوار تـو نیـست ترک این خو کن که انسانت کنند

گذر زمان به گونه ای ماند، که بعد از آن که قوّت و فراغت رفت و هر روز هم مانند گذشته سرمست به دنبال امیال نفس به باطل گذراندن و مغرورانه خود را بنده دنیا نمودن، بعد از فوت سرحالی و امکانات زمانی به یک باره چشم دل می گشاید و حقایق بر او آشکار می گردد، که متمسکی برای نجات نمی یابد و جبرانی برای مافات آن همه نیز مقدور نیست، که خداوند می فرماید: «یا حَسْرَتی عَلی ما فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللّهِ؛۱۱وای بر ما، از این حسرت، که در اطاعت فرمان خدا کوتاهی کردیم.» و از دل ندا بر می آورد: «فَارْجِعْنَا نَعْمَلْ صالِحاً»؛۱۲ خداوندا، ما را به دنیا بازگردان تا عمل صالح انجام دهیم. در پاسخ می شنود: « فِیمَا تَرَکْتُ کَلَّا»؛۱۳[به او می گویند:] این چنین نیست [که می گویی] بدون تردید این سخنی بی فایده است، که او می گوید!!

چه بسیار تجربه کردیم، که برخی از متدینین کهن سال اقرار دارند، قوت جوانی و فراغت وقت از ما به چشم به هم زدنی رفت، ای کاش، دیگربار به من بازگردانند، تا بتوانم قضای عبادت ها را به جا آورم، که وای بر من، این حسرتی هایی از نهان بیش نیست.

آری، اطاعت از اوامر پروردگار انسان ها را از هر همّ و غمّ محفوظ می دارد و به او آرامش خاطر می بخشاید و آن چنان سترگ و مقاوم می گردد که از هیچ چیز واهمه نخواهد داشت و مظاهر دنیا را فقط با دیده بنده بودن و عبرتی جز توانایی خالق هستی نمی اندیشد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پی نوشت ها:

۱. آل عمران، آیه۱۹.

۲ . مفتضح بودن و روسیاهی این دو فرقه از یهود در کتاب عهد عتیق و جدید که از کتاب های مقدس شان است آمده،

برای آگاهی بیشتر ر.ک: سفر پیدایش تورات، جمله های۳۰ ـ ۳۸، باب نوزدهم.

۳. آیت الله میرزاعلی مشکینی، المواعظ العددیة، ص۵۷۳(باب پندهای دوازده گانه).

۴. جمعه، آیه ۵.

۵ . مرحوم دیلمی، ارشاد القلوب، ج۱، ص۱۹۵و محمدابراهیم رضایی، جواهرالحکم، ص ۵۹ به نقل از: سیدمحمد حسینی عاملی، اثنی عشریه فی المواعظ العددیة، ص۱۵۰.

۶ . انبیاء، آیه۲۵.

۷. هود، آیه۶۱.

۸. مجلسی، بحارالأنوار، ج۹، باب اول، ص ۱۴۳.

۹. نهج البلاغه، خ ۱۴۷.

۱۰. کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۱۳۰، ح۱۰ و مجلسی، بحارالأنوار، ج۷۳، ص۵۶، روایت۲۸.

۱۱. زمر، آیه۵۶.

۱۲. سجده، آیه۱۲.

۱۳. مؤمنون، آیه۱۰۰.