به گزارش خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ مدیر گروه تاریخ و سیره مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه های علمیه گفت: این پیام جاودانه اسلام است که همه ملتها را محترم شمرده است وپیامبر اعظم (ص) واهل بیتش هرگز جنگ شروع کننده جنگ وخشونت نبوده اند بلکه مدافع بوده اند ودرصورت وجود تهدیدها قانون جهاد ودفاع برای آنان بعنوان برنامه از طرف خداوند ابلاغ شده است.
حجت الاسلام امیرعلی حسنلو گفت: پرداختن همه جانبه به معرفی شخصیت رسول الله در این دوران یک ضرورت برای خروج از تمام بحرانهای فکری و اجتماعی می باشد؛ برای حفظ جوانان از فتنه های آخرالزمان باید اقدامات جدی در این برهه صورت گیرد. همچنین از قرار دادن بخشهایی از سیره حضرت در متون آموزشی دوران تحصیلی نباید غفلت کرد.
گفت وگوی تفصیلی شفقنا با حجت الاسلام امیر علی حسنلو، استاد حوزه و مدیر گروه تاریخ و سیره مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه های علمیه را بخوانید:
در جهانی که با بحرانهای اخلاقی، فقر، جنگ و تبعیض دستوپنجه نرم میکند، کدام آموزه از سیره پیامبر اسلام (ص) بیش از همیشه نیازمند بازخوانی و احیاء است؟
وقتی خداوند در قرآن پیامبر را اسوه و الگوی کامل معرفی می نماید و امیر مومنان (ع) سیره و سخنان حضرت را بهترین راهنمای زندگی سعادتمند معرفی می نماید: «لَّقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ ٱللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کَانَ یَرْجُوا۟ ٱللَّهَ وَٱلْیَوْمَ ٱلْءَاخِرَ وَذَکَرَ ٱللَّهَ کَثِیرًا» (احزاب – ۲۱)
بهترین الگو برای شما که در تمام زندگی، شخص پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) است، روحیات عالی او، استقامت و شکیبائی او، هوشیاری و درایت و اخلاص و توجه به خدا و تسلط او بر حوادث، و زانو نزدن در برابر سختی ها و مشکلات، هر کدام می تواند الگو و سرمشقی برای همه مسلمین باشد.
این ناخدای بزرگ به هنگامی که سفینه اش گرفتار سخت ترین طوفانها، می شود کمترین ضعف و سستی و دستپاچگی به خود راه نمی دهد، او هم ناخدا است هم لنگر مطمئن این کشتی، هم چراغ هدایت است، و هم مایه آرامش و راحت روح و جان سرنشینان.
هرگاه مسلمانان به این مفهوم و به حقیقت برسند و علم و معرفت داشته باشند که پیامبر(ص) بهترین الگو و سرمشق است و به حضرت اقتدا کنند بیشتر و همه مشکلات مادی و معنوی آنها حل و رفع خواهد شد؛ هم فقر و تبعیض و جنگ و همه مشکلات از آنجا شروع شده و شدت گرفته است که فرامین پیامبر (ص) از جمله اطاعت و عمل به قرآن و اطاعت از اهل بیت (ع) و مودت و ارتباط با آنها کم رنگ شد ؛ «…انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی …» دست آورد و حاصل این فرمان وحدت امت است که اگر این وحدت در میان امت اسلام حاصل شود و برقرار باشد همه مشکلات مادی و معنوی قابل رفع و حل است؛ نتیجه و حاصل اختلاف امت، سلطه استعمار و پیدایش جنگ و تفرقه و خون ریزی و پیامد طبیعی این جنگ میان امت ظهور فقر و تمام بحرانهای اخلاقی و فردی و اجتماعی است که در قرنهای اخیر جوامع اسلامی را گرفتار نموده و روز به روز این بحرانها بیشتر شده و امروز به جایی رسیده است که گروهی از مسلمانان توسط دشمنان اسلام در بدترین وضعیت از فقر و قحطی و گرسنگی گرفتار شده و قتل عام و نسل کشی بزرگ و بی سابقه تاریخ بر روی آنان در حال اجراست؛ اگر امت اسلام مطیع رسول الله و قرآن و اهل بیت (ع) بودند چنین حادثه تلخی را شاهد نبودیم.
سیره پیامبر (ص) چگونه میتواند الهامبخش گفتوگوی ادیان، همزیستی مسالمتآمیز و عبور از خشونتهای فرقهای و مذهبی در جهان امروز باشد؟
پیامبر اکرم با تمام پیروان ادیان و مذاهب چنان که در قرآن ذکر شده و در سیره حضرت متجلی است رفتار نرم و انسانی طبق فرامین الهی داشته است و هرگز با آنان خشونت نورزیده بلکه آنان را به گفتگوی احسن یعنی به زیباترین روشها که قرآن توصیف کرده، با یهود و مسیحیت و پیروان ادیان دیگر که در جزیره العرب حضور داشتند، برخورد نموده است، نمونه اش یهودیان یثرب و مسیحیان نجران هست؛ که بعد از هجرت ابتدا با قبایل مدینه و مهاجران مسلمان (انصار و مهاجرین) و با یهود پیمان همزیستی مسالمت آمیز بست. رسول خدا (ص) پس از ورود به شهر مدینه و تشکیل حکومت، عهدنامهای میان مهاجران و انصار از یک طرف و یهودیان مدینه از طرف دیگر نوشت و یهودیان را در دین و دارائی خویش آزاد گذاشت و شرایطی برای آنها مقرر نمود که طرفین ملزم به رعایت آنها بودند: مسلمانان و یهودیان مانند یک ملت در مدینه زندگی خواهند کرد. مسلمانان و یهودیان در انجام مراسم دینی خود آزاد خواهند بود. در هنگام پیشامد جنگ ،این دو دیگری را در صورتی که متجاوز نباشد علیه دشمن کمک خواهد کرد. هرگاه مدینه مورد حمله و تاخت و تاز دشمن قرار گیرد هر دو با هم در دفاع از آن شریک مساعی خواهند کرد. امضاء کننده این پیمان با همدیگر به خیرخواهی و نیکوکاری رفتار خواهند کرد؛ با مسیحیان نجران هم پیمانی بست و قبل از هر چیز آنان را به اسلام که همان ادامه راه پیامبران پیشین هست دعوت فرمود. خود همین روش ها بهترین راهبرد برای حفظ وحدت و انسجام جامعه است و این پیام قرآن برای همیشه هست: «قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْا إِلَیٰ کَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا وَلَا یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ ۚ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ…» پیامبر به همین فرمان الهی عمل نمود و این سرلوحه برنامه های حضرت بود؛ پس از اینکه حضرت دعوت خود را در جزیره العرب به گوش همه مردم رساند به فرمان الهی به تمام کشورهای جهان آنروز نامه نوشت تا دعوتش و پیامش به گوش آنان هم برسد؛ لذا نامه ای به شاهان دو امپراطوری بزرگ ایران و روم نوشت؛ اگرچه مردمان و نمایندگانی از ملتهای آنروز در کنار پیامبر (ص) حضور داشتند و به حضرت ایمان آورده بودند و به برترین درجات ایمان راه یافته بودند؛ افرادی چون سلمان فارسی؛ صهیب رومی، بلال حبشی و…از آفریقا ؛ اروپا و ایران و ملتهای دیگر نیز در قرن اول اسلام پیام دعوت اسلام را دریافت نمودند.
اسلام دین منطق و گفتگو و ارتباط است و هرگز ادیان و ملتهای دیگر را طرد نکرده است؛ حتی پیامبر از طرف خدا مامور می شود به مشرک هم پناهندگی بدهد تا سخن خدا را بشنود و به او اختیار می دهد تفکر نماید و تامل کند تا با شناخت و معرفت اسلام را قبول نماید «وَإِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجَارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّی یَسْمَعَ کَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا یَعْلَمُونَ» و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست پناهش ده تا کلام خدا را بشنود؛ سپس او را به مکان امنش برسان، چرا که آنان آگاهی ندارند. قرآن به معرفت و آگاهی اینگونه ارج می دهد که در هیچ تمدنی چنین منزلتی به علم وآگاهی وجود نداشته است؛ بنابراین دین اسلام دینی است که همه تمدنهارا پذیرفته و آنهارا تخریب و طرد نکرده بلکه محترم داشته و در راستای توحید اصلاح و تعالی داده است بر خلاف دیگر نگرشها که به تخریب و انهدام تمدنها پرداخته اند که در تاریخ گزارش شده است. این پیام جاودانه اسلام است که همه ملتها را محترم شمرده است و پیامبر اعظم (ص) و اهل بیتش هرگز شروع کننده جنگ و خشونت نبوده اند بلکه مدافع بوده اند و درصورت وجود تهدیدها قانون جهاد و دفاع برای آنان بعنوان برنامه از طرف خداوند ابلاغ شده است.
با توجه به رشد اسلامهراسی و تحریف چهره پیامبر در رسانههای غربی، چه مسئولیتی بر دوش مسلمانان، نخبگان، اندیشمندان و رسانههای اسلامی در معرفی پیامبر به عنوان پیامآور رحمت جهانی قرار دارد؟
بیان و تبیین و باز تبیین سیره حقیقی و سیمای مهربان و رئوف رسول الله (ص) و آنچه قرآن درباره حضرت بیان فرموده است. سیمایی که قرآن و اهل بیتش از حضرت در جهان نمایان و بیان نموده اند یکی از این منابع بیانات حضرت امیر در معرفی پیامبر است که در نهج البلاغه توصیف نموده است، خطب نهج البلاغه یکی از بهترین منابع بعد از قرآن برای معرفی پیامبر (ص) است؛ یکی از جریانهای خاورشناسی غرب و صهیونیسم با دشمنی، چهره ای جنگ طلب و جنگ افروز از رسول خدا (ص) جهت اسلام هراسی در دنیا نموده است که کاملا نادرست و خصمانه است.
نمونه هایی از سیره حضرت را در پاسخ این نگاه خصمانه بخوانید:
همه جنگهای حضرت دفاعی بوده و در هیچ جنگی آغاز گر نبوده است و پایان یافتن اغلب جنگ های دفاعی پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله و سلم) بدون خونریزی
رسول اکرم (ص) در طول عمر پربرکتش حدود ۲۸ جنگ بزرگ و کوچک را که بر ایشان تحمیل شد، فرماندهی کرد؛ ۱۷ جنگ یا به صلح انجامید و یا بدون درگیری به پایان رسید؛ این امر در تاریخ فرماندهان جنگها بی نظیر است؛ و یکی از نشانه های صلح طلب بودن رسول مهربانی ها (ص) می باشد. فقط ۱۰ جنگ از ۲۸ جنگ به درگیری انجامید؛ نکته جالب اینجاست که در این ۱۰ مورد، موضع پیامبر اعظم (ص) و سپاه اسلام، جنبه دفاع از امت اسلامی داشت.
قرآن کریم به ۹ غزوه پیامبر اعظم (ص) اشاره می کند؛ (بدر، احد، خندق، حنین، حمراء الاسد، تبوک، بنی نضیر، فتح مکه، حدیبیه) که فقط ۴ غزوه، به درگیری انجامید؛ حدیبیه هر چند در ابتدا با مختصری درگیری همراه بود، ولی نام جنگ به خود نگرفت و به صلح حدیبیه معروف گشت. فتح مکه که شاید بزرگ ترین فتح اسلام باشد، بدون ریختن حتی یک قطره خون به انجام رسید.
برخورد با اسیران دشمن در جوامع غیر اسلامی
برخورد با اسیران جنگی بسیار سخت و غیر انسانی بوده است؛ در تاریخ جنگهای آنها نشانی از عطوفت و مهربانی در مورد اسیران جنگی دیده نمی شود؛ در عوض انواع شکنجه ها اعم از بیگاری و بهره کشی، نگهداری در قفس، تحقیر دین و آیین و شخصیت آنها، سوزاندن و قتل ناجوانمردانه و غیره را می توان در برخورد آنها با اسیران جنگی مشاهده کرد؛ همان طور که در عصر حاضر نمونه های آنها را در زندان ابوغریب و گوانتاناموی آمریکا می بینیم و اوج آن را می توان در جنگهای صلیبی مشاهده کرد که قطع اعضاء و بریدن دست و پای اسیران جزء ورزشهای تفریحی آنها بود و فقط در یک مورد ده هزار مسلمان اسیر را در یک مسجد قتل عام کردند.
ولی برخورد با اسیران جنگی در اسلام، به ویژه شیوه ی برخورد پیامبر اعظم(ص) با اسیران جنگی، در تاریخ بی نظیر می باشد و بهترین الگو در این زمینه است؛ به نمونه هایی از آن اشاره می کنیم: – در جنگ بدر هفتاد نفر از سپاه دشمن به اسارت نیروهای اسلام درآمدند که بعد از مجازات دو تن از آنها با اینکه بقیه نیز مستحق مجازات بودند، پیامبر اکرم (ص) به تقاضای مسلمانان از اسرا تاوان گرفت و آنها را آزاد کرد.
– رسول اکرم(صلی الله علیه وآله و سلم) بعد از فتح مکه و پیروزی کامل بر قریش خطاب به اهل مکه فرمودند: «اذْهبُوا فَانْتُمُ الطُّلَقاءُ»؛ بروید که شما آزادید، و این در حالی بود که اهل مکه و مشرکان قریش در دوران اقامت پیامبر (ص) در مکه و بعد از هجرت، از هیچ اذیّت و آزاری علیه آن حضرت و مسلمانان کوتاهی نکردند، امّا آن حضرت با نهایت بزرگواری از آنان درگذشت. – به اصحابش می فرمود: اسیران را گرامی بدارید و ایشان نیز اسرا را در هنگام غذا، برخود مقدم می داشتند. – پیامبر اکرم (ص) درباره اسرای بنی قریظه که محکوم به قتل بودند، اجازه نداد در گرمای آفتاب روز تابستان نگهداری شوند.
آغازگر نبودن در جنگ
پیامبر اعظم (ص) هیچ گاه آغازگر جنگ نبود؛ چنانکه یکی از دستوراتی که قبل از جنگ بدر خطاب به سربازان اسلام صادر نمود، این بود: شما آغازگر جنگ نباشید. این در حالی است که همواره متجاوزین، آغازگری جنگ را یک برگ برنده و یکی از عوامل پیروزی می دانند ولی در مکتب پیامبر اکرم (ص) آغازگری جنگ، یاغی گری بوده و یاغی گری محکوم به شکست است.
اتمام حجت و دعوت به صلح قبل از جنگ
یکی از نشانه های بارز و روشن صلح طلب بودن پیامبر اکرم (ص) اتمام حجت و دعوت به صلح قبل از جنگ بود. به گواهی تاریخ، ایشان با سرسخت ترین دشمنان خود یعنی ابوسفیان روابط سیاسی خود را قطع نکرد؛ حضرت، یا فرستاده های او را به حضور می پذیرفت، به نامه ها یا پیام هایش پاسخ می داد و درباره ی مسائل سیاسی نظامی با او گفتگو می کرد، حتی در روزهای جنگ نیز همین روش ادامه داشت. در جنگ احزاب با قبیله غطفان وارد گفتگو شد تا شاید آنها را از جنگ منصرف کند. هنگام محاصره بنی قریظه پیوسته با آنان در حال گفتگو بود، شاید بتواند آنها را وادار به تسلیم کند و جنگی درنگیرد. چیزی که باعث شد مکه بدون خونریزی گشوده شود، همین روحیه و شیوه ی پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) بود.
در جنگ بدر نیز رسول اکرم (صلی الله علیه وآله و سلم) قبل از جنگ به آنها پیشنهاد صلح کرد تا عذر و بهانه ای باقی نماند و نماینده ای به میان آنها فرستاد که من دوست ندارم شما نخستین گروهی باشید که مورد حمله ما قرار می گیرید، بعضی از سران قریش مایل بودند این دستی را که به عنوان صلح به سوی آنها دراز شده بفشارند و صلح کنند، ولی باز ابوجهل مانع شد.
منع کشتار زنان، کودکان و افراد بی گناه در اسلام و سیره رسول الله (ص)
با نگاهی گذرا به جنگهای ثبت شده در تاریخ، کمتر جنگی را می توان مشاهده کرد که غیرنظامیان مورد اذیت و آزار قرار نگرفته باشند؛ ولی در اسلام و سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله و سلم) همواره غیرنظامیان در امان می باشند و هیچ گونه تعدی نسبت به آنان صورت نمی گیرد، و یکی از دستوراتی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله و سلم) قبل از هر گونه درگیری و جنگ با دشمنان صادر می فرمودند، رعایت اصول اخلاقی بود؛ چنانکه قرآن نیز از زیاده روی در جنگ نهی می کند و می فرماید: «وَقَاتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَکُمْ وَلَا تَعْتَدُواْ إِنَّ اللّهَ لَا یُحِبِّ الْمُعْتَدِینَ؛ و در راه خدا، با کسانی که با شما پیکار می کنند، بجنگید؛ و [از حدّ] تجاوز نکنید، چرا که خدا تجاوزکاران را دوست نمی دارد».
پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله و سلم) در یکی از جنگ ها فرمود: کسانی را که سرگرم عبادت و از اجتماع برکنارند و به هیچ حزب و دسته ای وابستگی ندارند، هشیار باشید و هیچگونه تعرضی نسبت به آنها ننمایید، ایشان را نکشید و مزاحمشان نشوید، زنان و بانوان را که پرورش دهنده ی نسل آینده اند، به قتل نرسانید.
کودکان و اطفال را از دم تیغ نگذرانید، درختی را که می تواند به حال جامعه سودمند باشد، قطع نکنید. ساختمانی را که موجب رفاه و آسایش مردم است، ویران نکنید. امروز وضع غزه و جنگ نابرابر صهیونیسم علیه مردم غزه را می بینیم و با اسلام و سیره رسول الله مقایسه کنیم روشن خواهد شد که رسول الله (ص) تا چه حد مهربان و انسان دوست است و تمدن اسلام با تمدن غرب و صهیونیسم چگونه دشمن بشریت هست
عدم پیمان شکنی با دشمن
وفای به عهد و پیمان، یکی از اصول اخلاقی اسلام است و سنت تغییر ناپذیر پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله و سلم) و ائمه اطهار (علیهم السلام) حتی در مقابل دشمن بود؛ هیچگاه رسول اکرم (صلی الله علیه وآله و سلم) پیمانی را که با دشمن می بست، نمی شکست؛ حتی برخی از جنگ هایی که به ایشان تحمیل شد، به علت پیمان شکنی دشمنان بود؛ چنانکه جنگ های پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله و سلم) با یهودیان بنی قینقاع، بنی نضیر و بنی قریظه به علت پیمان شکنی آنان به وقوع پیوست.
ما تا چه اندازه در انتقال تصویر پیامبرِ عدالت، رحمت و عقلانیت به جهان معاصر موفق بودهایم؟ نقاط ضعف و قوت ما در این زمینه چیست؟
حقیقت این است که امت اسلام و دانشمندان هم، پس از ظهور دوره استعمار در مقابل هجوم فرهنگی و فکری آنان منفعل و درگیر اختلافات مرزی و جنگهای میان امت و خون ریزی های زیاد گشته و در دام فریب و خدعه های استعمار گرفتار آمده است؛ به جای معرفی درست چهره پیامبر (ص) به همدیگر موضع هجومی گرفته و به تخریب همدیگر که بخشهایی از اسلام است پرداخته ایم؛ برای نمونه اکنون شبکه های وهابی با تمام توان به جای معرفی سیره پیامبر (ص) به تخریب مذاهب اسلامی به خصوص مکتب اهل بیت (ع) پرداخته و ظرفیتهای موجود در مکتب اهل بیت، همانند زیارت و تکریم مقام اهل بیت (ع) را تخریب و مصداق شرک معرفی می نمایند؛ عظمت جهانی زیارت اربعین که نمونه ای از معرفی اسلام و پیامبر (ص) است مورد هجوم این شبکه ها بوده است؛ از دامن همین تفکر منحرف و استعماری گروههای نظامی خشن به تمام معنا چون القاعده وداعش و طالبان و… بر خاست که سالها به بدترین شکل چهره خشن از اسلام را نمایان کردند و همسویی با صهیونیسم اسلام هراسی را عملا در جهان به نمایش گذاشتند که از برنامه های استعماری برای سلطه و تحقیر امت اسلام بود ؛ همین در گیری های ساخته شده توسط استعمار یکی از نقاط ضعفهای امت اسلام است که باید در رفع این اختلافات با بردباری و فرهنگسازی کوشش نمود؛ نقاط ضعف همین همسویی و تقویت گسلها بوده است؛ که باید در راه کاستن از آنها اقدام نمود.
نقاط قوت هم برگزاری جلسات مشترک وحدت گرایانه و نوشته شدن دانش نامه در جهت معرفی پیامبر و همایش های تقریبی است که گاهی از سوی مرکز تقریب برگزار می شود …از جمله نقاط قوت اقدامات و اظهارات مراجع بزرگ تقلید و رهبران جهان اسلام و تشیع است؛ از جمله مواضع رهبر انقلاب در ایران و مواضع آیت الله سیستانی در عراق که فرمود اهل تسنن برادر ما نیستند، نفس و جان ما هستند; من به خطبه های نماز جمعه اهل سنت بیشتر از خطبه های شیعیان گوش می دهم.
امام خمینی بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی ایران که از منادیان راستین وحدت در جهان اسلام است در اقدامی حکیمانه این هفته را «هفته وحدت» نامگذاری کرد تا این اختلاف یک هفته ای نه تنها به عاملی برای نزاع میان مسلمانان مبدل نشود بلکه علما، اندیشمندان و مسلمانان به فکر تحکیم وحدت باشند.
مراجع تقلید شیعه خصوصا حضرت آیت الله خامنه ای و حضرت آیت الله سیستانی در این برهه بسیار حساس تلاش کرده اند تا اختلافات مذهبی میان مسلمانان که برگ برنده دشمنان اسلام است را از بین برده و اقدامهای شایان توجهی برای وحدت مسلمانان انجام دهند.
حضرت آیت الله سیستانی در سال ۲۰۰۷ میلادی که عراق در اوج اختلافات مذهبی به سر می برد و این کشور را در آستانه جنگی مذهبی و داخلی تمام عیار قرار داده بود در همایش علمای سنی و شیعه که در نجف اشرف برگزار شد پیامی حاوی مطالب بسیار ارزشمندی در راستای وحدت اسلامی صادر کرد.
در پیام حضرت آیت الله سیستانی آمده است: هیچ اختلاف واقعی میان شیعیان و سنی ها وجود ندارد و بنده خادم همه عراقی ها هستم. بنده همه مردم را دوست دارم، دین اسلام دین محبت است و از اینکه دشمنان توانستند میان مذاهب اسلامی تفرقه بیندازند شگفت زده ام.
آیت الله سیستانی در ادامه افزود: برگزاری چنین مراسم و نشستهایی بسیار مهم و مفید است و همگان به این نکته پی می برند که اختلاف واقعی میان مسلمانان وجود ندارد. اختلاف میان شیعه و سنی تنها در مسائل فقهی منحصر است.
شیعیان باید پیش از اهل تسنن به دفاع از حقوق اجتماعی و سیاسی سنی ها بپردازند. گفتمان ما بر دعوت به وحدت استوار است و بنده بارها گفته و باز هم می گویم که نگویید سنی ها برادرانمان هستند بلکه آنها نفس و جان ما هستند. من به خطبه های نماز جمعه اهل سنت بیشتر از خطبه های شیعیان گوش می دهم.
آیت الله سیستانی با اشاره به اینکه هیچ تفاوتی میان شهروند عرب و کرد وجود ندارد، اظهار داشت: بنده در پژوهشهای فقهی از فتوای اهل سنت یاد می کنم، ما در کعبه و نماز و روزه متحد هستیم. زمانی که سنی ها در دوران دیکتاتوری به من می گفتند که شیعه شده اند علت تشیع را از آنان می پرسیدم که تاکید می کردند ولایت اهل بیت(ع) را پذیرفته اند. من به آنها می گفتم که علمای سنی از ولایت اهل بیت (ع) دفاع کرده اند.
شهروندان سنی همانند شیعیان در قبرهای دسته جمعی زنده به گور شدند. من از همه کسانی که در پی حقوق خود هستند حمایت خواهم کرد.
نسل امروز، بهویژه جوانان، تشنگی معنوی، عدالتخواهی و نیاز به صداقت و معنا دارند. چگونه میتوان پیامبر را از قالب شعائر صرف خارج کرد و بهعنوان الگوی سبک زندگی، تفکر نقادانه، مبارزه با فساد و عدالتخواهی معرفی نمود؟
در معرفی شخصیت پیامبر (ص) به جوانان ضمن ارائه متون ساده و ادبی و شعری و هنری بلند و کوتاه ارائه فیلمها و مجموعه های هنری از کارتون تا انواع قالبهای هنری ضرورت امروز هست؛ استفاده از زبان هنر که زبان برنده امروز هست لازم است؛ لازمه این کارها نوشته شدن فیلم نامه های قوی ارائه متون زیبا از چهره رسول الله (ص) است، همچنین قرار دادن بخشهایی از سیره حضرت در متون آموزشی دوران تحصیلی نباید غفلت کرد؛ پرداختن همه جانبه به معرفی شخصیت رسول الله در این دوران یک ضرورت برای خروج از تمام بحرانهای فکری و اجتماعی می باشد؛ برای حفظ جوانان از فتنه های آخرالزمان باید اقدامات جدی در این برهه صورت گیرد، در فضای مجازی به شبهات مربوط به پیامبر باید پاسخهای علمی و هنری داده شود؛ تخریب چهره حضرت از سوی دشمنان اسلام زیاد بوده است که باید به زبانهای مختلف به آنها پاسخ داد؛ دانش نامه های مختلف نوشته شده که باید به همه زبانهای زنده دنیا ترجمه شود. از جمله روشهای خوب فراخوان مقالات و جشنواره های جهانی است که بصورت محدود برگزار می شود که باید در مناسبتها این رویکردها تقویت شود، تقویت و گسترش را باید در سطوح مختلف آموزشی طرح نمود: فرخوان مقاله در سطح دبستان، دبیرستان، دانشگاه و نخبگان جهان اسلام را باید برنامه ریزی نمود حتی از غیر مسلمانان درباره شخصیت حضرت فراخوان مقالات تشویقی نمود ….
مفاهیمی چون کرامت انسان، عدالت اجتماعی و آزادی به دغدغههای جهانی بدل شدهاند. آیا آموزهها و سیره پیامبر اسلام (ص) میتواند به بازتعریف و تعمیق این مفاهیم کمک کند؟ چگونه؟
تمام آموزه های حضرت در راستای کرامت انسان هست. در قرآن کریم « ولقد کرمنا بنی آدم » و رفتارهای حضرت معارف زیادی در باره کرامت انسان ها و عدالت اجتماعی وجود دارد؛ در پیشگاه حضرت بین غلام سیاه پوست و سلمان ایرانی هیچ تفاوتی با روسای قبایل بزرگ وجود نداشت؛ بلکه معیار کرامت انسان را حضرت براساس قرآن، تقوی معرفی نمود وهیچ تفاوت جنسیتی و قومیتی در این باره وجود ندارد؛ حرمت زن در نگاه و سیره حضرت و ارتقای جایگاه و منزلت زن در هیچ دینی وجود ندارد آنگونه که حضرت به زنان جایگاه و ارج داد در هیچ تمدنی پیش از اسلام این جایگاه نبوده است؛ بدون مبالغه برای تمام مشکلات در سیره حضرت و نگاه اهل بیتش راه حل اراده شده که نیازمند باز شناسی و باز تبیین می باشد؛ همین روشها که عرض کردم می تواند در توسعه شناخت حضرت و معرفی چهره واقعی ایشان تاثیر فراوانی داشته باشد در عین حال نوعی مقابله با اسلام هراسی و ارائه چهره منفی از حضرت نیز می باشد.
یکی از اصول سیاست اقتصادی و فقرزدایی رسولالله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، عدم تمرکز ثروت بود تا سرمایهها در اختیار عدهای محدود قرار نگیرد تا آنان طغیان و ستم کنند و موجب پیدایش اکثریت محروم در جامعه شود.
یکی از این شیوهها باز پسگیری بخشی از ثروت سرمایهداران و دادن آنها به بینوایان و فقیران به دستور قرآن، در قالب خمس و زکات بود. دستور توزیع خمس به شش سهم شامل خدا، رسول خدا، خاندان رسول خدا، ایتام، تهیدستان و در راه ماندگان بود.
همچنین دستور پرداخت زکات به عنوان صدقه اموال در آیات مکی بر رسولالله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نازل شده بود؛ ولی به سبب تهیدستی مسلمانان، در سال نهم هجری عمومیت یافت؛ زیرا در این سال فرمان گرفتن صدقه مال به آن حضرت رسید. بر این اساس عامل اصلی در استحقاق خمس و زکات، خط فقر است. هدف اصلی رسول خدا به عنوان حامل دین اسلام، در حقیقت ایجاد جامعهای عاری از اختلافات طبقاتی بود. در میان آموزه های اسلام نمونه های زیادی از این ضوابط وجود دارد که می توان اینهارا تبیین نمود.
کرامت انسانی یکی از ارکان بعثت نبوی بود. سیره پیامبر (ص) چگونه کرامت انسان را—فارغ از نژاد، دین، جنسیت یا طبقه اجتماعی—در مرکز دعوت الهی خود قرار داد؟ و چگونه میتوان این اصل را در جهانی پر از تحقیر و تبعیض، بازسازی کرد؟
بهترین روش مراجعه به سیره حضرت و باز شناخت و باز تبیین سیره و قرآن هست که در آموزه های پیامبر بسیار برجسته هست؛ همین که در کنار حضرت تفاوت بردگان و انسانهای دیگر وجود ندارد از اقشار و اقطاب عالم در کنارش هست و همیمن نگاه بدون تبعیض و مساوات یکی از علل گسترش اسلام و جلب توجه مردم به اسلام بوده است؛ چنانکه خداوند گوشزد فرمود که ای پیامبر اگر تو رفتار تند داشتی به تو جذب نمی شدند؛ «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ» و زیباترین توصیف از اخلاق و رفتار حضرت این آیه شریفه هست که خداوند فرمود: «انک لعلی خلق عظیم» به راستی تو دارای خلق عظیم و بی مانند هستی یعنی اخلاق کریمانه تو مورد تایید پروردگار است، کرامت انسانی و اهمیت دادن به کرامت از همین اخلاق کریمانه حضرت ناشی می شد؛ حضرت هم در نگاه و هم در اندیشه به کرامت انسانی و نفی نگاه نژاد پرستانه پرداخت از اول رسالت تا آخر که نمونه هایی عرض شد.
بازسازی نگاه جهانی با معیارهایی که حضرت رسول الله بنا نهاده بود رویکردهای جوامع اسلامی و حاکمان اسلامی و اندیشمندان مسلمان و اهل فرهنگ امت اسلام را می طلبد؛ آنها می توانند محور تغییر باشند که زمینه مهم آن ارتباط و همدلی بین امت اسلام است که در فضای ارتباطی عصر حاضر این امکان سهل شده است؛ مهم ایجاد اتفاق بین امت است؛ نخبگان جوامع اسلامی دراین باره نقش کلیدی دارند که فرهنگ سازی نمایند و به سیره حضرت بصورت روشمند توجه و آنرا باز تبیین نمایند به روشهایی که عرض شد؛ بشریت و جهان فارغ از نگاه صهیونیسم و امپریالیسم تشنه آموزه های متعالی انسان است که در نگاه و سیره پیامبر نهفته است؛ معرفی و باز تبیین این معارف ارزشمند برای تعالی جوامع انسانی یک نهضت بزرگ فراملیتی و نژادی و یک نگاه انسان دوستانه می خواهد چنانکه در قرون گذشته مسلمانان و دانشمندان اسلامی علوم اسلامی را وارد تمدنهای دیگر نموده و تاثیر در رشد و تعالی این تمدنها داشته اند که دانشمندان غربی به این تاثیرات اعتراف نموده اند و این ناشی از قدرت و قوت و ظرفیت اسلام و سیره پیامبر بوده است که هنوز نیز این قدرت وجود دارد که نیازمند جهاد فرهنگی دوباره هست که با استفاده از امکانات فضای ارتباطی امروزین که گسترده است انجام پذیرد که یکی از پیش شرطها ارتباط زبانی و تسلط به زبانهای دیگر است.
در زمانهای که تحقیر، خشونت، نژادپرستی و سلطهجویی در حال بازتولید است، پیامبر اسلام (ص) بهمثابه الگوی کرامتبخش چه درسی برای اصلاح گفتمان سیاسی، رسانهای و اجتماعی معاصر دارد؟
قبل از هر چیزی اتحاد وحدت امت و همگرایی یک ضرورت برای پیشگیری و مقابله با این روند استکباری و صهیونیستی است؛ این جریان در تاریخ ریشه دارد و استعمار گران بعد از تجزیه ممالک اسلامی و ایجاد کشوری بنام اسرائیل در قلب ممالک اسلامی و ایجاد حکومتهای وابسته به خود، احیا کننده این نگاه و ایجاد کننده گسلهای نژاد پرستانه می باشند که پیامبر اکرم (ص) با این نگاهها مبارزه و در میان امت این نوع نگاهها را منفی و زشت و نامطلوب اعلام کرد و برای مبارزه با این جریان کوشش نمود؛ در قرآن کریم آیاتی در این باره هست و در بیانات و سیره خطبه های حضرت رسول الله نیز موضع گیری آشکار دراین نوع رفتارها و نگاهها وجود دارد که به کلی حضرت نفی نموده است؛ این نگاه ها و سیره حضرت در مقابل این بینش ها باید تبیین شود؛ آن حضرت در کنار بردگان و غلامان بر سفره می نشست و از آنچه به آن می داد خودش می خورد ، به گونه ای از تبعیض دور بود و همرنگ آنان که هرکس ناشناخته وارد مسجد می شد باید می پرسید که محمد کدام یک از شماهاست ؛ در حالیکه تمام سلاطین حتی رئیسان قبایل عرب برای خود شان و جایگاه متمایز در همین زمان تعریف کرده بودند و جای خاصی داشتند؛ این رفتارهای پیامبر که بر هم زننده دستگاه تبعیض نژادی بود در هیچ دوره ای اینگونه بر جسته و نمایان دیده نشد. دوری امت از سیره نبوی و کنار گذاشتن همه بینشهای الهی حضرت، گرفتاری های امت اسلام را زیاد نموده و در ممالک اسلامی بحرانهای بی شمار پدیدار نموده است.
رحلت پیامبر اسلام (ص) را میتوان آغاز مرحلهای نوین از آزمون تاریخی امت اسلامی دانست. امت اسلامی چگونه از این آزمون بیرون آمد و چه عبرتهایی باید از رخدادهای پس از رحلت برای بازسازی وحدت، عزت و عقلانیت مسلمانان آموخت؟
پیامبر اکرم در سالهای آخر عمر خود با توجه به حوادثی که روی داده بود در جنگها و امتحاناتی که از اول هجرت و در مسیر جهاد و جنگ در وقایع مختلف از امت سراغ داشت و براساس علم و آگاهی که از آینده امت و اسلام می دانست و براساس وظیفه و تکلیف و ماموریت الهی خود موظف بود تمام آنچه را که باید برای حفظ دین انجام می داد را به درستی و دقت کامل انجام داد. از انتخاب جانشینان به نحوی که به اسم جانشینان خود تصریح نمود که در روایت جابر بن عبدالله انصاری که از صحابه بسیار پارسای حضرت بود این نامها ذکر شده است ؛ پیامبر اکرم براساس شناخت خود از مردم زمان خود و اصحاب این امتحانات را نیز مکرر در این چند روز آخر عمر تکرار نمود و مجدد شناخت حضرت از اطرافیان خود قطعی تر شد که اینها از فرمان حضرت تمرد خواهند کرد و توطئه و کودتا خواهند نمود؛ اتفاقات و رویدادهای تلخی حضرت در چند روز آخر عمر دید. این رویدادها حضرت را نگران نمود؛ لذا مکرر فرمود بعد ازمن فرقه فرقه نشوید و حول محور اهل بیت من و اطاعت از قرآن جمع شوید و متفرق نشوید؛ یا مکرر فرمود: من درمیان شما دو نشانه و مولفه برای هدایت باقی می گذارم: قرآن و عترت و اهل بیتم مادامی که تابع این دو همزمان هستید هرگز گمراه نخواهید شد …اگرچه رسول الله (ص) مکرر این تاکیدات و محوریت اهل بیت (ع) را مطرح می نمود ؛ درسالهای آخر عمر علاوه بر واقعه غدیر و بعد از آن به صراحت مسئله جانشینی خود را اعلام می نمود در حجة الوداع دستور اعلام برائت به مشرکین و اتمام حجت به آنها ابتدا به ابوبکر محول شد تا اعلام کند در مکه، اما قبل از رسیدن ابوبکر وحی نازل شد که ابوبکر باید برگردد و این وظیفه و ماموریت باید از اهل خودت و اهل بیت خودت باشد و ماموریت به علی داده شد؛ رویداد مباهله نیز در سال های آخر است که در شان مباهله آیه نازل شد و این ها همه نوعی نشانه برای این بود که اصل و محور هدایت اهل بیت با محوریت علی و فاطمه و حسن و حسین (ع) هستند؛ این حوادث و واکنش صحابه به این فرامین حضرت را نگران می نمود و حضرت بر حسب وظیفه و نگرانی از آینده امت و تفرقه آنان و آسیبهای بزرگ این تفرقه ها هشدار می داد؛ یعنی حضرت در بستر بیماری روز های آخر عمر وضع اسف بار غزه و مردم آواره و روزهای فلاکت و بیچارگی آنان را می دید و در فکر پیشگیری از این روزهای سخت بود که امت و صحابه بر خلاف فرامین حضرت از دستور حضرت سر پیچی نموده و بین امت پس از کنار گذاشتن اهل بیت وغصب حق مسلم آنان اختلاف شدید بوجود آمد؛ جنگهای طولانی و خونریزی ها و نسل کشی ها و تمدن سوزی ها واقع شد و پیامبر اعظم (ص) این روزهارا پیش بینی می نمود و به وحدت امت تاکید نمود و از برگشت به جاهلیت که مصداق روشن جنگ و خونریزی بود بر حذر می داشت …
پیامبر اکرم (ص) در واپسین لحظات عمر شریفشان، وصایای مهمی به حضرت علی (ع) و دختر گرامیش فاطمه (س) و سایر مسلمانان فرمودند.
آن حضرت بر اهمیت وحدت، تمسک به قرآن و اهل بیت (ع) تأکید کردند و مسلمانان و امت اسلام را از فتنه و تفرقه برحذر داشتند. همچنین، درباره جایگاه و مقام امیر مومنان (ع) و اهل بیت (ع) سفارشاتی نمودند.
مهمترین نکات وصایای پیامبر (ص):
تمسک به قرآن و اهل بیت (ع):
پیامبر (ص) فرمودند: «ای مردم! من در میان شما دو چیز گرانبها به یادگار میگذارم؛ اگر به این دو تمسک جویید، هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب خدا و اهل بیتم.»
در آموزههای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، اصول و راهکارهای مهمی برای زندگی اخلاقی و اجتماعی ارائه شده است. این توصیهها، که به صورت مستقیم از خود پیامبر(ص) دریافت شده، شامل راهنماییهایی برای حفظ ایمان، رفتار نیکو با والدین و برادران دینی، و دعوت به صلح و محبت هستند. سفارشهایی که پیامبر صلی الله علیه و آله به یکی از مسلمانان داشت، به روشنی بر اصول اخلاقی و رفتار مناسب تأکید میکند و راههای رسیدن به کمال انسانی را نشان میدهد. این توصیهها نه تنها برای رشد فردی، بلکه برای تقویت روابط اجتماعی و دینی نیز مفید هستند.
تبیین وقایع آخر عمر حضرت و تامل در آنها و در وصایای حضرت که در منابع فریقین هست بهترین راه نجات امت از این فلاکتهای عصر حاضر و بلایایی است که امت گرفتار شده اند؛ بارها در قرآن از دوستی و هم پیمانی دشمنان امت اسلام نهی شده است؛ گرایش به بیگانگان و هم عهدی با دشمنان و اختلاف با برادران دینی این مشکلات را بیشتر و اوضاع سیاسی و فرهنگی واجتماعی امت را به شرایط بدتری سوق می دهد.
امروز در بسیاری از دولتها و گروههایی که به نام اسلام سخن میگویند، رفتارهایی میبینیم که با سیره نبوی در تضاد است. چگونه میتوان سیره پیامبر (ص) را به عنوان معیار مشروعیت سیاسی و اخلاق اسلامی بازتعریف و ترویج کرد؟
گرفتاری مسلمانان همین مواضع خلاف سنت پیامبر(ص) و نگاه قرآن هست که از دوستی و هم پیمانی دشمنان دوری نکردند و فریب نیزنگهای آنان را خوردند، چنانکه حضرت در زمان حیات خود به مسائلی چون وحدت و همدلی و دوری از تفرقه و اطاعت از اهل بیت(ع) خود تاکید می فرمود و در وصایای خود و سفارشات و خطبه ها به همان چیزها تاکید فرموده است؛ مطالبه پیامبر (ص) در قیامت هم همینها است و در روایات مکرر هست که حضرت رسول الله (ص) در محضر الهی حضرت به شکوه وشکایت می فرماید: ای پروردگار من امت من این قرآن را مهجور نمودند و از عمل به آن دوری کردند؛ یکی از سفارشات قرآن این است که مردم را به مودت اهل بیت و اطاعت آنان امر فرموده است که سعادت آنان را تامین می نمود؛ خداوند در قرآن به پیامبرش فرمود به امت خود بگو من از شما برای رسالت و پیامبری و تبلیغ خود وهدایت شما و رهانیدن شما از جهالت و زندگی فلاکت بار هیچ پاداشی نمی خواهم جز مودت و دوستی اهل بیتم؛ اما امت نه تنها مودت را فراموش کردند؛ بلکه فرزندان و اهل بیت (ع) او را آزار و اذیت و حتی کشتند و به خون خود غرق نمودند و آنان را منزوی و خانه نشین کردند و به پیروی از دشمنان آنان پرداختند …حتی در عصر حاضر نیز به پیروی از دشمنانی چون آمریکا و اسرائیل و غربیان که دشمنان دین هستند از اهل غزه حمایت نکردند چون آمریکا دستور داده و رژیم جعلی و غاصب اسرائیل دستور داده است …
به نظر می رسد دانشمندان واهل نظر و نخبگان دینی وظیفه خطیری در این راستا دارند که با همدلی با هم مرتبط شوند؛ ارتباط مهم است که زمینه های آن باید فراهم شود و ارتباط دانشمندان بزرگ اسلامی در محور وحدت امت اسلامی در همین مناسبتها بسیار مهم است که می تواند در تغییر و اصلاح همه بسترها موثر باشد؛ لذا در مناسبتهای مختلف مربوط به پیامبر (ص) همچون ولادت باید نشستها و همایش ها و مشترکات فرهنگی بیشتری برقرار باشد؛ موانع همگرایی امت که با نخبگان علمی امکان پذیر است باید زدوده شود. ارتباطات های فرهنگی وسیعتر و بیشتر باشد؛ موضوع غزه خود یکی از عوامل تقریب امت است که باید درباره آن بیشتر برنامه ریزی داشت ؛ اکنون غزه از موضع اسلامی بودن به سوژه جهانی مبدل شده و انسانی گردیده است که باید بر محور همین قضیه و نجات جان این انسانها روشهای مختلف بکار برده شود و از ظرفیتها برای شناساندن اسلام نیز استفاده شود که جریان گرایش به اسلام و شناخت رسول الله در دنیا روبه فزونی است.
..............................
پایان پیام/ ۲۶۸