شناسهٔ خبر: 74756182 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: طرفداری | لینک خبر

بررسی و اثبات ساده وجود خدا و ویژگی های خدا :

صاحب‌خبر -

 

در این پست بجای اصطلاحات سنگین عقلی و فلسفی که در این پست بود 

https://www.tarafdari.com/node/2663711

میخوایم با اصطلاحات ساده تر وجود خدا رو اثبات کنیم 

فقط بخش آخر برهان سوم رو که باید منطق موجهات می‌آوردم غیر اونجا تقریبا گزاره ها رو میشه عقلی درک کرد و خیلی طولانی نیست 

 

 

راه اول

اثبات ازلی نبودن ماده و استدلال کلامی–کیهان‌شناختی

 

گام ۱: اصل علیت، پایه‌ی عقلی🟡

هر موجودی یا علتِ خودش است یا از غیر خود موجود شده.

علت‌بودن برای خود محال است (چون باید قبل از خود باشد تا بتواند به خود وجود بدهد).

پس هر موجودی که حادث باشد، علتی بیرون از خود دارد.

«از هیچ، هیچ پدید نمی‌آید» (۰ + ۰ = ۰).

 

گام ۲: اثبات حدوث جهان (ماده)🟡

فلسفی:گذشته‌ی زمانی، مجموعه‌ای از لحظات متوالی است.

بی‌نهایت بالفعل در علیت زمانی تناقض دارد: اگر گذشته واقعاً بی‌نهایت باشد، رسیدن به اکنون ناممکن است (مسئله‌ی عبور از بی‌نهایت).

اگر اکنون وجود دارد، یعنی تعداد لحظاتِ سپری‌شده متناهی بوده ⇒ آغاز دارد.

این استدلال هیچ فرض تجربی ندارد، صرفاً بر مبنای منطق و مفهوم «لحظه متوالی» عمل می‌کند.

علمی: شواهد بیگ‌بنگ، آنتروپی، رد مدل‌های ازلی–چرخه‌ای.

علم اینجا «احتمال بالای» آغاز را تأیید می‌کند، عقلِ محض «ضرورت آغاز» را نشان می‌دهد.

نتیجه: جهان آغاز زمانی دارد.

 

گام ۳: رد تسلسل علّی🟡

اگر هر علت، علتی دیگر داشته باشد و این زنجیره به بی‌نهایت برود، هرگز هیچ چیز بالفعل پدید نمی‌آید (مثل آویختن قلاب از یک زنجیر بی‌پایان که به سقف نرسیده).

هر موجود وابسته، وجود خود را از چیزی دیگر می‌گیره.

اگر همه وابسته باشن، هیچ‌کدام ذاتاً «دارای» وجود نیستن

نتیجه: ما زنجیره‌ای از نیاز به وجود داریم، ولی هیچ‌ چیزی که این نیاز را برطرف کنه در کار نیست. (محال)

تحقق یک وابستگی (علت–معلول) نیازمند آن است که علت بالفعل باشه

اگر همه علل در انتظار علت قبل‌تر باشند، هیچ‌وقت نوبت به تحقق فعلی نمی‌رسه

بنابراین فرضِ تحقق یک زنجیره‌ی بی‌نهایت وابسته، خودتناقض هست

پس باید یک «علت اول» باشد که خودش نیازمند علت نیست.

 

 

گام ۴: نتیجه🟡

علت اول باید واجب‌الوجود (خدا ) باشد.

 

 

 

راه دوم

تقسیم موجودات به ممکن و واجب حتی با فرض ازلی بودن ماده

 

 

تعریف‌ها

️واجب‌الوجود: وجودش ضروری است و عدمش محال.

️ممکن‌الوجود: وجودش وابسته به علت است، نه ضروری و نه محال.

️ممتنع‌الوجود: وجودش محال است.

استدلال

🟡ماده، حتی اگر ازلی فرض شود، ذاتاً ترکیب‌پذیر، تغییرپذیر و محدود است.

چرا ماده ممکن‌الوجود است؟

ماده محدود است (شکل، جرم، انرژی معین).

تغییرپذیر و فناپذیر است (اتم‌ها ترکیب و تجزیه می‌شوند، انرژی شکل عوض می‌کند).

هر چه محدود و تغییرپذیر باشد، ضرورت ذاتی ندارد ⇒ ممکن است نباشد.

🟡تغیّر و محدودیت یعنی عدم ضرورت وجود (امکان عدم).

چیزی که ذاتاً ممکن است، نیازمند به علتی واجب است تا وجودش را تداوم دهد.

چرا هر ممکنی علت می‌خواهد؟

ممکن‌الوجود یعنی نسبتش به وجود و عدم مساوی است ⇒ برای تمایل به وجود، باید علت بیرونی مرجّح وجود باشد.

مجموعه‌ی بی‌پایان از ممکنات بدون علت‌واجِب مانند زنجیری است که در هر حلقه آویزان است ولی به هیچ سقفی وصل نیست ⇒ سقوط می‌کند.

🟡سلسله‌ی بی‌پایان از ممکن‌الوجودها بدون تکیه به واجب، مانند آویختن بی‌پایه است و هرگز قائم نمی‌شود.

هر موجود وابسته، وجود خود را از چیزی دیگر می‌گیره.

اگر همه وابسته باشن، هیچ‌کدام ذاتاً «دارای» وجود نیستن

نتیجه: ما زنجیره‌ای از نیاز به وجود داریم، ولی هیچ‌چیزی که این نیاز را برطرف کنه در کار نیست. (محال)

 

مثال ها

شاخه ها بدون تنه ️

هر شاخه درخت به دیگری وصله و نگه اش داشته ولی هیچ تنه ای در کار نیست 

هیچ شاخه ای به وجود نمی اد

زنجیر گیر‌کرده️

زنجیری را تصور کن که هر حلقه را حلقه قبل نگه داشته، ولی هیچ حلقه‌ای به دیوار یا ستون وصل نیست.

کل زنجیر در هوا معلق می‌ماند — خیالی و بدون پشتیبان

قطاری با واگن‌های بی‌لوکوموتیو️

هر واگن توسط واگن جلویی کشیده می‌شود، ولی هیچ لوکوموتیو واقعی در کار نیست. قطار هرگز حرکت نخواهد کرد.

 

🟡نتیجه: ماده متکی به واجب‌الوجود است.

 

 

راه سوم

برهان وجودی بر اساس تعریف خدا

 

قالب منطقی

🟢تعریف: «خدا» = موجودی که عظیم‌تر از آن قابل تصور نیست، واجب‌الوجود ازلی، قادر و عالم مطلق.

🟢اگر چنین موجودی حتی به صورت ممکن وجود داشته باشد، پس در برخی جهان‌های ممکن وجود دارد.

🟢اگر در برخی جهان‌های ممکن وجود داشته باشد و واجب باشد، در همه‌ی جهان‌های ممکن وجود دارد.

🟢جهان واقعی یکی از جهان‌های ممکن است.

🟢پس خدا در جهان واقعی وجود دارد.

 

شرط کلیدی

تعریف باید فاقد تناقض باشد (قدرت مطلق، علم مطلق با هم ناسازگار نیستند و ذات واجب‌الوجود تغییرناپذیر است).

 

 

 

تعاریف اولیه🟣

در منطق موجهات از عملگرهای زیر استفاده می‌کنیم:

P : یعنی «P ضروری است» (در همه جهان‌های ممکن درست است)

P : یعنی «P ممکن است» (در حداقل یک جهان ممکن درست است)

تعریف «موجود با عظمت حداکثری» (G):

G(x) : «x موجودی با عظمت حداکثری است»

عظمت حداکثری یعنی: داشتن همه صفات عظمت در بالاترین حد ممکن، از جمله ضرورت وجود.

 

به زبان نمادگذاری:

G(x) → [برای هر صفت φ که صفت عظمت است: φ(x)]

G(x) → ∃y (y = x)

۲. مقدمات برهان🟣

۱. مقدمه امکان:️

∃x G(x)

یعنی: ممکن است موجودی با عظمت حداکثری وجود داشته باشد.

۲. ضرورت به تبع تعریف:️

∃x G(x) → ∃x G(x)

یعنی: اگر موجودی با عظمت حداکثری وجود داشته باشد، ضرورتاً وجود دارد.

۳. قاعده سیستم موجهات S5:️

P → P

یعنی: اگر چیزی ممکن است که ضروری باشد، آنگاه ضروری است.

 

 

 

 

️بررسی ویژگی های خدا ️

 

 

🟣یکتایی خدا 🟣

اصل تمایز: دو موجود فقط زمانی «دو» هستند که تفاوتی واقعی بین آن‌ها باشد (اصل تمایز لایب‌نیتس).

تعریف واجب‌الوجود: موجودی که وجودش ضروری، بی‌نیاز، ازلی و بسیط است (هیچ ترکیب و اجزایی ندارد).

اگر دو واجب‌الوجود فرض کنیم:

تفاوتشان یا ذاتی است ⇒ یکی فاقد کمالی می‌شود ⇒ دیگر واجب مطلق نیست.

یا عارضی است ⇒ عرض نیازمند علت است ⇒ واجب ترکیب‌پذیر و محتاج می‌شود.

هر دو صورت محال است ⇒ واجب‌الوجود فقط یکی است.

 

🟣اگاهی و دانایی خدا 🟣

 

استدلال اول ️

1.هر موجود آگاه، نیازمند علّت است (ممکن‌الوجود).

2.زنجیره علل نمی‌تواند تا بی‌نهایت پیش برود ⇒ توقف بر واجب‌الوجود.

3.لازمه‌ی ایجاد موجود آگاه توسط علت نهایی این است که ریشه این «قابلیت آگاهی» در آن علت وجود داشته باشد، وگرنه نمی‌توانست آن را افاضه کند.

4.واجب‌الوجود باید واجد «مرتبه‌ای از آگاهی» باشد، و چون او علت‌العلل تمام موجودات و واقعیت‌هاست، آگاهی او نامحدود به لحاظ دامنه و شدت است ⇒ آگاهی مطلق

استدلال دوم️

ایجاد هر موجود، مستلزم تعیین هویت دقیقش (چیستی، مقدار، روابط با دیگر موجودات) است. این «تعیین» بدون علم به آن چیز و به همه روابطش ناممکن است.

واجب‌الوجود که علت همه‌ی ممکنات و قوانین است، باید علم به همه‌ی آن‌ها و روابطشان داشته باشد.

اگر علمش محدود باشد، پدید آوردن کل واقعیت (که خارج از دایره علمش خواهد بود) ممکن نیست ⇒ تناقض با علت‌العلل بودن.

پس علم او نامحدود و همه‌جانبه است ⇒ علم مطلق.

 

 

 

🟣قدرت و توانایی مطلق 🟣

اصل علیت: هر معلولی در وجود خود وابسته به علت تامه است.

واجب‌الوجود علت‌العلل برای تمام مخلوقات و ممکنات است.

هر موجود ممکن، هر نوع واقعیت (انرژی، جرم، زمان، مکان، قوانین طبیعی، ذهن، روح…)، معلول آن علت‌العلل است.

 

استدلال:

برای آنکه واجب‌الوجود بتواند همه‌ی این انواع واقعیت را پدید آورد، باید توانِ تحقق‌بخشیدن به هر امر ممکن را داشته باشد.

اگر قدرتش محدود باشد، چیزی بیرون از حوزه‌ی قدرتش وجود خواهد داشت که او نمی‌تواند ایجادش کند ⇒ آن چیز یا خودش مستقل است (واجب جدای دیگر ⇒ ناممکن) یا وابسته به علت دیگری ⇒ نقض «علت‌العلل بودن».

پس توان او باید به تمام ممکنات قابل تحقق برسد ⇒ این همان قدرت مطلق است.

 

 

 

خیرخواهی و سایر ویژگی ها رو هم میشه اثبات کرد ولی جز ویژگی های قطعی خدا نیستن 

به اکثر سوالات اینجا پاسخ داده شده

https://www.tarafdari.com/node/2663127

اگه پاسخ تون اینجا نبود میتونید بپرسید 

 

 

پایان.