عباس عبدی، فیاض زاهد، محمد مهاجری در یادداشتی مشترک با عنوان «زنجانی؛ سرمایهدار سوگلی و نمایشی» در روزنامه اعتماد نوشتند:
«ما جوانان نسلی هستیم که با گرایش ضدسرمایهداری و مخالف با ساز و کار اقتصاد بازار، وارد میدان سیاست شدیم. معتقد بودیم که ریشه مشکلات اقتصادی و حتی فرهنگی کشور در وابستگی سیاسی و اقتصادی رژیم گذشته به امپریالیسم بهویژه ایالات متحده و بریتانیا است. این برداشت اگر چه امروز سادهانگارانه است ولی چندان هم غیرواقعی نبود. به ویژه با افزایش شدید درآمدهای نفتی ایران از سال ۱۳۵۲ به بعد و فساد روزافزون آن رژیم، چنین برداشتی جدیتر هم شد.
در سال ۱۳۵۴ سهم نفت از بودجه دولت به ۷۷ درصد رسیده بود. همچنین ۴۰ درصد تولید ناخالص داخلی را نفت تشکیل میداد. در این زمان ضریب جینی یا نابرابری درآمدی به اوج خود رسید و برابر ۰.۵۱ شد. همچنین تعداد مستشاران و پرسنل امریکایی در ایران به رقم بیسابقهای افزایش یافت و به گزارش جان استمپل وابسته سیاسی سفارت امریکا در تهران، تعدادشان در سال ۱۳۵۶ به ۵۴ هزار نفر رسیده بود.
پس از گذشت چند دهه از انقلاب اگر به خانوادههای قدرتمند جدید بنگریم، کمتر ریشهای در گذشته و تولید دارند. سرمایهداران جدید ظاهر و تیپی مورد پسند حکومت داشتند و در نگاه اول انسان تراز نوین سیستم بودند که به مرور زندگی دوگانهای پیدا کردند. در خلوت به شکلی و جلوت به گونه دیگری؛ و در نهایت صاحب زندگی دوگانه بودند.
اگر نسل سرمایهداران قدیم، بیشتر در امر تولید و سرمایهگذاری داخلی و آوردن ثروت به درون پرداختند، نسل جدید پس از انقلاب که ادعای حب وطن هم داشتند! درکی حتی ساده از تعهد به وطن در آنها یافت نمیشود. بدتر اینکه سرمایهداران جدید از سود و ارزش افزوده تولید و اشتغال تغذیه نمیکنند بلکه از رانت و انحصار و عدم شفافیت و تحریم و انتسابات خانوادگی بهویژه از نادیده گرفتن اصول منصفانه اقتصاد بازار ارتزاق میکنند.
اکنون که مساله آقای بابک زنجانی مطرح شده و با کسانی در فضای عمومی مواجه هستیم که قاطعانه از او حمایت میکنند، در حالی که همچنان منادیان سرمایهداری و سرمایهگذاری، بدون قواعد اقتصاد بازار بوده و طرفدار سرمایهدارانی تابع و گوش به فرمان نهادهای قدرت هستند که این تناقضی جدی است. در واقع آمدن هر سرمایهگذار در بازار فرصتی است مغتنم. مشروط بر اینکه نهادهای قدرت از سرمایهگذاری بدون توجه به شخص خاص و بدون توزیع رانت و بدون نقض قواعد اقتصاد بازار و با شفافیت کامل حمایت کنند.
ابهامات درباره بازگشت آقای زنجانی بسیار زیاد است. پیش از پاسخ به آنها، حضور در این عرصه و با این حجم از ادعاها و شاخ و شانه کشیدن برای همه، نهتنها کمکی به اقتصاد رکودی ایران نمیکند بلکه موجب نگرانی سرمایهداران ملی و اصیل نیز میشود.
حتی برای خودش هم خیلی بد است. مگر اینکه کلک جدیدی در کار باشد که ما بیاطلاع هستیم. عدم شفافیت در حدی است که حتی درگیر ادعاهای عجیب با بانک مرکزی شده است. ما از اینکه کسی از زیر اعدام بیرون بیاید، ناراحت نمیشویم خوشحال هم میشویم. مگر سلطانهای قبلی که اعدام شدند چه چیزی نصیب مردم شد؟ هیچ، بدتر هم شد. از آزادی آنان هم استقبال میکنیم. ولی شرط آن پذیرش رقابت و شفافیت و پاسخگویی و بیطرفی مطلق حکومت نسبت به شهروندان است. مردم سرمایهدار سوگلی و نمایشی نمیخواهند. اگر امکانی برای پاسخگویی فراهم بود آنگاه پرسشهای کلیدی مطرح خواهد شد.»
انتهای پیام