️ مهلت رای گیری تا ۲۱ شهریور
️ ۴ نفری که بیشترین رای رو بیارن به مرحله ی بعدی صعود میکنن
️ شما دوستان مجاز هستید تا حداکثر ۴ نفر رو رای بدید
️ اگر یک یا هردو سریال رو هم نگاه نکردین هیچ اشکالی نداره. ببینید بیشتریا به چه کس یا کسانی رای دادن اسمشون رو زیر پست کامنت کنید
برو که رفتیم
لی میونگ گی با بازی سی وان ایم (بازی مرکب):
او پس از از دست دادن مقدار زیادی پول و ایجاد خسارات سنگین برای خود و دنبالکنندگانش، به یک فراری تبدیل میشود تا اینکه در این بازی شرکت میکند.
بازیکن شماره ی ۰۰۷ با نام واقعی باک یونگ سیک با بازی ویانگ دونگ ژئون (بازی مرکب): اسپویل دارد!
او قمارباز بیماری است که در بدهی عمیق فرو رفته است و پس از گذشت مدتی متوجه میشود که مادرش نیز یکی از شرکتکنندگان بازی است. مادر این بازیکن یعنی میرزن شماره ۱۴۹ برای اینکه بازیکن شماره ۲۲۲ که باردار بود را نجات بدهد خودش با دستان خودش پسر ۲۶ ساله اش را میکشد. مادر از این غم تاب نمیآورد و پس فردا خود را دار می زند.
بازیکن شماره ۲۲۲ با بازی جو یو ری (بازی مرکب):
جون-هی در فصل دوم Squid Game باردار است و با وجود این، در طول بازیها عملکرد قابل توجهی داشته و میخواهد به همه نشان دهد که چقدر قوی است. جون-هی ویژگیهای قابل توجهی دارد، حتی اگر کمتر از سایر شخصیتها صحبت کند و سرگرمکننده نباشد. او همچنین تمایل کمتری به ایفای نقش قهرمان دارد، که این موجب میشود کاراکترهای دیگر در لیست شخصیتهای جدید فصل دوم بازی مرکب بالاتر از او قرار بگیرند. در نهایت خودش کشته بازیکن شماره ۴۵۶ فرزندش را از کام مرگ جات میدهد.
فرانتمن با بازی لی بیونگ هون (بازی مرکب):
این هو پیشتر یک افسر پلیس بود که در سال ۲۰۱۵ با عنوان بازیکن ۱۳۲ در بازیها شرکت کرد و برنده شد. پس از آن، از زندگی پیشین خود ناپدید شد و نقش فرانتمن را بر عهده گرفت. او یک برادر ناتنی کوچکتر به نام هوانگ جون هو دارد که او نیز افسر پلیس است و در فصل اول برای یافتن برادر گمشدهاش، بهطور مخفیانه وارد محل برگزاری بازیها شد. در فصل نخست، فرانتمن عمدتاً در حال نظارت بر روند اجرای بازیها و سازماندهی آنها دیده میشود. اما در فصل دوم، او با عنوان بازیکن ۰۰۱ و با نام جعلی اوه یونگ ایل در بازیها ظاهر میشود تا نقشههای سونگ گی هون را ناکام بگذارد.
پالرمو با بازی رودریگو دلا سرنا (خانه کاغذی):
پالرمو از شخصیتهای جدیدی است که از سرقت دوم به تیم پروفسور اضافه میشود. او از سالها پیش نقشهی سرقت از بانک اسپانیا را به همراه برلین کشیده بود. برلین صمیمیترین دوست او بود، اما پالرمو احساسات رمانتیک و عاشقانه هم نسبت به او داشت. البته عشقی یکطرفه، چون تا جایی که میدانیم، برلین دگرجنسگرا بود. پالرمو بعد از مرگ برلین میخواسته خودش را بکشد، اما پروفسور سراغش آمده تا در سرقت دوم شرکت کند و جایگزین برلین شود. اما برخلاف برلین که همیشه آرامش خودش را حفظ میکرد و کنترل امور را به دست داشت، پالرمو مردی دمدمی مزاج و زورنج است و گاهی وقتها تصمیمهای واقعا بدی میگیرد. پالرمو کسی بود که مقدمات فرار گاندیا را فراهم کرد. او وقتی عصبی میشود، ناگهانی و بدون فکر کار میکند و مثل گاندیا، با نایروبی مشکل دارد. اما بعد از ماجراهای مرگبار گوناگون، سرانجام به خودش میآید و تصمیم میگیرد عضوی مؤثر و فداکار برای تیم باشد. اما به خاطر نقشی (هرچند ناخواسته) که در کشته شدن نایروبی داشت، هیچوقت نمیتواند به رستگاری کامل برسد.
کولونل لوییس پریتو با بازی خوان فرناندز مخیاس (خانه کاغذی):
تمرکز اصلی لوییس پریتو، نجات دختر سفیر بریتینیا، آلیسون پارکر بود. دختر سفیر بریتینیا در اولین سرقت، توسط سارقان گروگان گرفته شد و دولت که از مرگ دختر سفیر بریتینیا و رخ دادن یک فاجعه بینالمللی میترسید، لوییس پریتو را مامور نجات او کرد. پریتو به عنوان یکی از بیرحم ترین شخصیتهای سریال به تصویر کشیده شده است که باعث میشود برخی او را بهترین افسر پلیس مانی هیست بنامند. او که به شدت به دنبال جلب رضایت دولت است و به عنوان یک قهرمان شناخته میشود، ترجیح میدهد برای انجام کار های کثیف خود، از دیگران استفاده کند. همچنین او در یک حرکت زیرکانه، با پلیس الجایزر قرار گذاشت تا از ریو بازجویی کنند؛ این حرکت باعث شد که دولت اسپانیا در این قضیه کاملاً بیطرف باشد. با اینکه پریتو در مبارزه با سارقان ناموفق بود، اما او واقعاً تمام تلاش خود را برای مقابله انجام داد.
بوگوتا با بازی هئوک کیوچکریان (خانه کاغذی):
مهندس متالورژی ای که از فصل سوم با هدف سرقت از بانک اسپانیا به سریال اضافه می شود.
بازرس راکل موریو یا همون لیسبون خودمون با بازی ایتزیار آنتونیو (خانه کاغذی):
بازرس راکل موریو که وظیفه جلوگیری از دزدی ضرابخانه سلطنتی اسپانیا را بر عهده داشت، جلوی پروفسور و گروه سارقانش ایستاد اما درنهایت عاشق پروفسور شد. او به همین دلیل، به گروه سارقان پیوست و نام مستعار لیزبون را برای خودش انتخاب کرد. راکل به عنوان یک دزد از مهارت بالایی برخوردار است؛ به طوری که او حتی تاکتیکهای پروفسور را برای سرقت زیر سوال میبرد! با وجود همچین استعداد بالایی، اما راکل هیچوقت یک افسر پلیس خوب نبود. او کمکهای زیادی به پروفسور و تیم دزدی او کرد و توانست نقش بزرگی در سرقتها داشته باشد.