به گزارش خبرگزاری بینالمللی اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ طایفه علوی یکی از برجستهترین گروههای جمعیتی و سیاسی در ساختار اجتماعی سوریه بهشمار میرود. این طایفه تاریخی پیچیده و پرتحول دارد. قرنها با حاشیهنشینی و تبعیض مواجه بوده و برای بقا، به زندگی در مناطق کوهستانی پناه برده است.
با قدرتگیری نخبگان علوی در ساختار حاکمیتی سوریه، این طایفه از حاشیه به مرکز قدرت منتقل شد. اما طایفه علوی پس از سقوط حکومت بشار اسد در ۸ دسامبر ۲۰۲۴، با مجموعهای از چالشهای امنیتی، اقتصادی و سیاسی روبهرو شد.
نگاهی به علویان سوریه
ریشههای طایفه علوی، که در گذشته با نام «نصیریه» شناخته میشد، به قرن سوم هجری (قرن نهم میلادی) بازمیگردد. این طایفه بر اساس آموزههای محمد بن نصیر شکل گرفت و عقاید آن ترکیبی از عناصر باطنی و صوفیانه است. امام علی بن ابیطالب(ع) در این مذهب جایگاه محوری دارد و بهعنوان رهبر معنوی و فکری شناخته میشود.
در دوران قیمومیت فرانسه بر سوریه و لبنان در دهه ۱۹۲۰، برخی از بزرگان نصیریه تلاش کردند تا نام خود را تغییر دهند، چرا که «نصیریه» بار منفی داشت و برای تبعیض استفاده میشد. آنها نام «علوی» را برگزیدند که به امام علی(ع) اشاره دارد. این تغییر همزمان با تشکیل «دولت جبل العلویین» صورت گرفت و نام جدید در دوران مدرن رایج شد.
علویان عمدتاً در مناطق ساحلی سوریه، بهویژه در شهرهای لاذقیه و طرطوس، ساکن هستند. همچنین در استانهای حمص، حماه و دمشق نیز تجمعاتی از آنها وجود دارد. جمعیت آنها حدود ۱۲ درصد از کل جمعیت سوریه برآورد میشود. جوامع علوی در لبنان و ترکیه نیز حضور دارند.
چالشهایی که علویان را به حرکت واداشت
پس از فروپاشی حکومت بشار اسد، علویان با موجی از اتهامات و فشارها مواجه شدند، چرا که بسیاری آنها را مسئول عملکرد حکومت سابق میدانستند.
در سال ۲۰۲۵، خشونتهای فرقهای در سوریه شدت گرفت. دیده بان حقوق بشر سوریه گزارش داد که حدود ۵۰ قتلعام علیه علویان در مناطق ساحل سوریه و استان حماه سوریه رخ داده که منجر به جان باختن حدود ۱۴۰۰ غیرنظامی علوی سریه شده است. این آمار نهایی نیست، زیرا بسیاری از اجساد توسط گروههای مسلح مرتبط با حکومت جولانی، سوزانده یا مخفی شدهاند.
علویان سوریه اکنون با تهدیدات امنیتی، ترس از انتقامگیری فرقهای، رکود اقتصادی و حذف از ساختارهای دولتی و نظامی مواجهاند. همچنین خطر مهاجرت اجباری از مناطق داخلی سوریه به منطقه ساحل سوریه و تغییر سبک زندگی مذهبی و اجتماعی آنها وجود دارد.
اگرچه حکومت جولانی در سوریه وعده داده که علویان بخشی از آینده کشور خواهند بود و هدف انتقام قرار نمیگیرند، اما خشونتهای فرقهای و بیاعتمادی میان علویان و حکومت جولانی همچنان پابرجاست.
شوراهای علویان در سوریه
در واکنش به این تهدیدات، علویان سوریه اقدام به تشکیل نهادها و شوراهایی کردند تا نمایندگی سیاسی و اجتماعی خود را در سوریه جدید تثبیت کنند. در دوران حکومت بشار اسد، چنین ساختارهایی وجود نداشت، زیرا وابستگی مستقیم به شخص رئیسجمهور جایگزین نهادهای مستقل شده بود.
شورای اسلامی عالی علوی
این شورا در اوایل سال ۲۰۲۵ در داخل و خارج سوریه تأسیس شد. اعلام تشکیل آن از طریق ویدیویی در شبکههای اجتماعی توسط «الملتقی الإسلامی العلوی» منتشر شد.
این شورا بهعنوان طرح دفاعی جدید برای علویان سوریه در برابر نقض حقوق آنها از سوی حکومت جولانی معرفی شد و هدف اصلی آن مدیریت امور طایفه علوی سوریه در دوران انتقالی است. طبق بیانیه تأسیسی، این شورا تا زمان تشکیل دولت جدید در سوریه فعال خواهد بود.
نام «شورای اسلامی عالی علوی» بهصورت استراتژیک انتخاب شده تا مشروعیت دینی و سیاسی مشابه سایر مذاهب را کسب کند.
این شورا شامل دو بخش اصلی است. شورای دینی به ریاست شیخ غزال غزال، با ۱۳۰ عضو که استانهای مختلف سوریه(۳۰ نفر از طرطوس، ۳۰ از لاذقیه، ۳۰ از حمص، ۳۰ از حماه، و ۱۰ نفر از دمشق و حومه) است. شورای اجرایی که شامل دفاتر سیاست و روابط عمومی، رسانه، اقتصاد و امداد، حقوقی، هماهنگی، و مستندسازی تاریخی است.
شیخ غزال نقش کلیدی در معرفی این شورا در سطح داخلی و بینالمللی ایفا کرده و در کنفرانسهایی از جمله نشستهای تحت حمایت «اداره خودگردان شمال و شرق سوریه» شرکت داشته است. او همچنین از نهادهای حقوق بشری خواسته تا به وضعیت علویان سوریه پس از سقوط حکومت بشار اسد توجه کنند.
شورای سیاسی مرکز و غرب سوریه
در ۲۷ آگوست ۲۰۲۵، این شورا از طریق بیانیه تصویری در شبکههای اجتماعی اعلام موجودیت کرد. حوزه جغرافیایی آن شامل استانهای لاذقیه، طرطوس، حمص و بخشهایی از حومه حماه از جمله سهل الغاب است.
در بیانیهای که توسط «کنان وقاف» روزنامهنگار و از بنیانگذاران شورا قرائت شد، تأکید شد که فدرالیسم جایگزین قدرت با قانون است و این شورا خواستار توزیع صلاحیتها در چارچوب فدرالیسم است.
شورا بر اجرای قطعنامه ۲۲۵۴ شورای امنیت برای تشکیل هیئت انتقالی و حذف گروههای تروریستی از ساختار حکومتی در سوریه تأکید کرد. همچنین خواستار آزادی بازداشتشدگان، لغو تابعیت تروریستها و تشکیل نظامی فدرال و سکولار برای سوریه شد.
موفقیت این شورا به توانایی آن در جذب حمایت مردمی، تعامل با منافع منطقهای و بینالمللی، و اجرای عملی برنامههایش بستگی دارد.
گرایش به غیرمتمرکزسازی
شورای سیاسی مرکز و غرب سوریه بخشی از روند گستردهتری در کشور است که بهسوی غیرمتمرکزسازی حرکت میکند. در همین دوره، نهادهای نظامی و سیاسی دیگری نیز شکل گرفتند، از جمله «شورای نظامی» در سویدا که آمادگی خود را برای پیوستن به «گارد ملی» اعلام کرد.
این تحرکات نشاندهنده تمایل عمومی به خودگردانی و رد سلطه مرکزی دمشق است؛ سلطهای که در ماههای اخیر با خشونت، بیثباتی و حاشیهنشینی اقلیتها همراه بوده است.
غیرمتمرکزسازی در سوریه دو نگاه متضاد را برمیانگیزد. از یک سو، بهعنوان راه نجات برای حفظ وحدت ملی و پایان دادن به تمرکزگرایی سرکوبگر دیده میشود. از سوی دیگر، برخی آن را مقدمهای برای تجزیه و فروپاشی کشور سوریه میدانند.
..............................
پایان پیام/ ۲۶۸