شناسهٔ خبر: 74559808 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه اطلاعات | لینک خبر

ناگفته‌های روحانی از همکاری با «بلک کتس» در تهران قبل از انقلاب تا کنسرت یانی در آمریکا و آکروپولیس یونان

شهرداد روحانی، آهنگساز بزرگ ایرانی در گفت‌وگو با سروش صحت درباره تجربه همکاری با گروه «بلک کتس» در سال‌های نوجوانی گفت.

صاحب‌خبر -

شهرداد روحانی، آهنگساز و رهبر ارکستر، در گفت‌وگو با سروش صحت در تازه‌ترین قسمت برنامه «اکنون»، از خانواده هنری خود، مسیر ورودش به موسیقی، دشواری‌های آموزش ویولن و تجربه‌های بین‌المللی‌اش صحبت کرد.

روحانی در ابتدای گفت‌وگو با اشاره به پیشینه خانوادگی خود اظهار کرد:«پدر من عاشق موسیقی بود و ویولن ساز اصلی ایشان به شمار می‌آمد. البته سنتور و تار را هم می‌نواختند. پدربزرگ من با فعالیت موسیقایی مخالف بود، اما پدرم علاقه فراوانی داشت و همین علاقه موجب شد که همه فرزندان به سمت موسیقی بروند. اگر علاقه پدرم نبود، شاید من هم هیچ‌گاه به سمت موسیقی نمی‌رفتم.»

او درباره انتخاب ساز اصلی خود گفت: «سه برادر من پیانو را انتخاب کردند، اما به دلیل علاقه پدرم من ویولن را برگزیدم. کار با ویولن دشوارتر از پیانوست، چرا که در پیانو صدای نت‌ها از ابتدا درست شنیده می‌شود، اما در ویولن مدت زیادی طول می‌کشد تا نوازنده بتواند صدایی مطبوع تولید کند. من در هنرستان موسیقی با ویولن شروع کردم و ماه‌های نخست بسیار سخت گذشت. بارها به پدرم گفتم می‌خواهم پیانو را ادامه بدهم، اما ایشان مرا تشویق کردند. پس از یک سال علاقه‌ام به ویولن به‌قدری شد که این ساز را به عنوان ساز اصلی خود انتخاب کردم.»

روحانی درباره اولین تجربه آهنگسازی خود نیز بیان کرد: «شانزده ساله بودم که قطعه‌ای برای ارکستر رادیو نوشتم. آن اثر به رهبری آقای مرتضی حنانه اجرا و از رادیو پخش شد. خاطره شنیدن آن قطعه در کنار خانواده‌ام یکی از به‌یادماندنی‌ترین لحظات زندگی من است و پس از آن بود که فهمیدم آهنگسازی مسیری است که می‌خواهم ادامه دهم.»

این آهنگساز درباره تفاوت اجراهای مختلف یک اثر موسیقایی نیز توضیح داد: «رهبر ارکستر اجازه تغییر در نت‌ها را ندارد، اما برداشت او از اثر و تغییرات کوچک در تمپو یا دینامیک می‌تواند فضای متفاوتی ایجاد کند. به همین دلیل است که یک اثر مانند سمفونی نهم بتهوون ده‌ها اجرای مختلف دارد و هر کدام رنگ و حال متفاوتی را منتقل می‌کند. حتی ممکن است یک رهبر با یک ارکستر خاص، در سه شب پیاپی، هر بار اجرایی با تفاوت‌های کوچک اما محسوس ارائه کند. زیبایی موسیقی نیز همین است که مطلق و صددرصد ثابت نیست.»

حس رهبری ارکستر با وجود پشت‌کردن به تماشاگران هم موضوع دیگری بود که او در خصوص آن عنوان کرد: «در درجه اول رهبر باید ارتباط خود را با نوازندگان برقرار کند. اما در جریان اجرا بارها احساس کرده‌ام که انرژی و واکنش مخاطب حتی از پشت سر منتقل می‌شود. تفاوت اجرای یک کنسرت در ایران با مخاطبان ایرانی، با اجرای همان قطعه در کشوری دیگر که مخاطبان غیرایرانی دارد، کاملاً محسوس است. این انرژی و دریافت متقابل بخش مهمی از فرآیند اجراست.»

روحانی همچنین درباره خطاهای احتمالی در حین اجرا اظهار داشت: «در ارکستر ممکن است نوازنده‌ای نت اشتباه بزند، اما حرفه‌ای بودن اعضا باعث می‌شود اجرا ادامه یابد. رهبر باید در همان لحظه خطا را تشخیص دهد و با هدایت درست، مسیر کلی اثر را حفظ کند.»

شهرداد روحانی در بخش دیگری از گفت‌وگو درباره مسیر خود پس از برنامه‌های تلویزیونی و تجربه‌های گوناگون موسیقایی توضیح داد.

او با اشاره به تفاوت مسیر خود و برادرانش افزود: «من به خاطر علاقه شخصی به سمت موسیقی کلاسیک رفتم، هرچند برادرانم هم تا مقطعی در این حوزه تحصیل کردند و بعد سبک‌های دیگری را برای فعالیت انتخاب کردند. به نظر من موسیقی فرقی نمی‌کند در چه سبکی باشد، موسیقی یک علم است که باید آن را یاد گرفت. در کنار موسیقی کلاسیک، در سبک‌هایی مانند موسیقی جز، پاپ و حتی موسیقی ایرانی نیز کار کرده‌ام. اما موسیقی کلاسیک برای من جایگاه ویژه‌ای دارد، چون بسیار عمیق است و حتی پس از دویست یا سیصد سال هنوز حرف تازه‌ای برای گفتن دارد.»

روحانی درباره تجربه همکاری با گروه «بلک کتس» در سال‌های نوجوانی گفت: «حدود شانزده، هفده ساله بودم که مدتی کوتاه با این گروه همکاری کردم و ساز کیبورد می‌نواختم. در آن زمان آقای شهبال شب‌پره و زنده‌یاد فرهاد هم حضور داشتند. این همکاری تنها پنج یا شش ماه طول کشید، اما برای من تجربه ارزشمندی بود. در آن دوران حتی قطعاتی را برای گروه تنظیم می‌کردم، به‌ویژه تنظیم قطعات خارجی برای سازهای بادی مثل ترومپت، ترومبون و ساکسیفون. این تجربه به من کمک کرد با تکنیک‌های تنظیم برای سازهای مختلف آشنا شوم. البته از همان ابتدا می‌دانستم که مسیر اصلی من موسیقی کلاسیک و آهنگسازی خواهد بود.»

وی در ادامه با اشاره به همکاری‌اش با یانی بیان کرد: «پس از پایان تحصیل در آکادمی موسیقی وین برای ادامه تحصیل به آمریکا رفتم و در دانشگاه UCLA موسیقی فیلم خواندم. یکی از آلبوم‌های من به طور اتفاقی به دست یانی رسید و پس از شنیدن آن بسیار علاقه‌مند شد که کارهایش برای ارکستر سمفونیک تنظیم شود. چون خودش تحصیلات آکادمیک نداشت، به دنبال کسی بود که بتواند قطعاتش را برای ارکستر بازنویسی کند. یکی از قطعاتی که توجه او را جلب کرد، اثر "رقص بهار" بود که ترکیبی از تم ایرانی با ارکستراسیون غربی داشت.»

روحانی درباره روند همکاری با یانی توضیح داد:«پس از آشنایی، با هم قطعات مختلف را مرور کردیم و حدود بیست قطعه انتخاب شد تا برای ارکستر تنظیم شوند. سپس تور جهانی آغاز شد و نهایتاً به اجرای بزرگ "آکروپولیس" انجامید. در ابتدا کمپانی سونی مخالف انتشار دوباره قطعات پیشین یانی بود، اما پس از تنظیم‌های جدید، نتیجه کاملاً متفاوت شد. آلبوم "یانی در آکروپولیس" موفقیتی جهانی کسب کرد و حتی پس از ویدئوی "تریلر" مایکل جکسون، به پرفروش‌ترین ویدئوی تاریخ موسیقی بدل شد.»

او پیرامون تجربه شخصی‌اش در این اجرا افزود: «در یکی از قطعات که سولوی ویولن داشت، یانی از من خواست تا آن را اجرا کنم. در آن زمان نزدیک به نوزده سال بود که ویولن نزده بودم، اما چون ساز اصلی من ویولن بود، دوباره تمرین کردم و این بخش را در کنار خانم کریم بریگز اجرا کردم. این بازگشت به ویولن پس از سال‌ها برای من تجربه‌ای بسیار ارزشمند بود.»

روحانی درباره علت پایان همکاری با یانی نیز گفت: «این همکاری حدود سه سال طول کشید. اما بعد از مدتی متوجه شدم که بیشتر زمانم صرف تنظیم آثار او می‌شود و فرصت کافی برای کارهای شخصی ندارم. زمانی که برخی مرا به عنوان "رهبر ارکستر یانی" معرفی کردند، احساس کردم بهتر است مسیرم را جدا کنم، چون نمی‌خواستم تنها با نام فرد دیگری شناخته شوم. من همیشه چالش‌های جدید را دوست داشته‌ام و می‌خواستم دوباره روی آثار خودم متمرکز شوم.»

همکاری با زوبین مهتا در اجرای هندوستان هم از دیگر موضوعاتی بود که این رهبر ارکستر در خصوص آن عنوان کرد: با خواننده‌ای آشنا شدم با نام مهتاب مهتا که فرزند زوبین مهتا رهبر ارکستر هندوستان بود. اگر یادتان باشد ایشان جزو پارسی‌هایی هستند که به هندوستان مهاجرت کردند. من یک ماه نزد آقای مهتا روی ویولن کار کردم. بعد از یک ماه گفتند: «شما دوباره برگشتید به همان دوران گذشته و می‌توانید ادامه دهید.» برای من خیلی دل‌انگیز و جالب بود که در آن جایگاه، وقتی نیاز داشتم، باز رفتم سر کلاس، معلم گرفتم و تمرین کردم.

وی در ادامه گفت: بعد پیشنهاد دادم که من این دیالوگ ویولن را اجرا کنم. اما قرار شد بخش‌هایی را بداهه‌نوازی کنم. این برای من چالش بزرگی بود، چون نوازنده‌های موسیقی کلاسیک معمولاً عادت دارند نت به نت بزنند و بداهه‌نوازی در کارشان نیست. با پیانو بداهه‌نوازی برایم ساده‌تر بود چون جز و موسیقی جذب خوانده بودم، اما با ویولن هیچ‌وقت چنین تجربه‌ای نداشتم. خانم «کریم بریکس» که نوازنده همراه بود، تخصصش بداهه‌نوازی بود. این چالش دوباره برایم جذاب شد؛ برگشته بودم به تکنیک قبلی ویولن، اما باید یاد می‌گرفتم چطور بداهه پاسخ بدهم.

این آهنگساز برجسته افزود: در نهایت کار خیلی خوب انجام شد. بخشی از آن سوال‌وجواب ویولن‌ها برنامه‌ریزی شده بود، شاید حدود ۴۰ درصد، اما بیشترش همان لحظه اجرا شد. خوشبختانه موفقیت‌آمیز بود، چون اگر اشتباهی رخ می‌داد دیگر قابل جبران نبود؛ برنامه زنده بود. جالب اینجاست که در آن بخش ارکستر بدون رهبر اجرا کرد و من فقط نگاه می‌کردم. همین هم برای نوازندگان ارکستر سمفونیک لندن که با ما بودند، خیلی جالب و غافلگیرکننده بود.

روحانی با اشاره به اجرای آکروپولیس اضافه کرد: آن اجرا برای خودمان هم پر از شور و هیجان بود. بعد از برنامه آکروپولیس، خیلی‌ها تلاش کردند آن لحظه را تکرار کنند، اما دیگر آن اصالت و فضای منحصربه‌فرد تکرار نشد. آکروپولیس یکی از شگفت‌انگیزترین بناهای دنیاست و در آن فضا با آن نورپردازی و جمعیت، تجربه‌ای بی‌نظیر رقم خورد. واکنش شنونده‌ها فوق‌العاده بود؛ هم برایشان عجیب بود، هم جالب، و هم بسیار تأثیرگذار. به خاطر استقبال، سه شب پشت‌سرهم اجرا داشتیم. سازمان گردشگری یونان هم حامی برنامه بود. روز بعد از کنسرت، بازدید ویژه‌ای برای ما ترتیب دادند از بخش‌هایی که مردم عادی امکان دیدنش را نداشتند. وزیر گردشگری یونان همراه ما بود.

وی در ادامه گفت: وقتی بازدید تمام شد، همه را دور هم جمع کرد و گفت:«هزاران سال پیش اسکندر به پرسپولیس رفت و آنجا را به آتش کشید. امروز ما شاهد بودیم که یک ایرانی با موسیقی‌اش، آکروپولیس را به آتش کشید.»این جمله برای من بسیار خاطره‌انگیز بود. به‌خصوص که در گروه یونانی‌ها، یک خانم ایرانی هم حضور داشت؛ اشک از چشمانش سرازیر شد. همه آمدند و تشکر کردند که ما امروز با موسیقی و هنرمان به جای آتش‌زدن، توانستیم دل‌ها را روشن کنیم و خاطره‌ای زیبا بسازیم.

او در پایان با اشاره به استفاده از ویولون قدیمی در این اجرا یادآور شد: نکته دیگر این بود که ویولنی که در آن برنامه نواختم قدمتی بیش از صد سال داشت. هر بار که آن ویولن را در دست می‌گیرم و به آن نگاه می‌کنم، تمام آن خاطرات و به‌ویژه جمله آن وزیر یونانی برایم زنده می‌شود.

شهرداد روحانی، آهنگساز و رهبر ارکستر، در گفت‌وگو با سروش صحت در تازه‌ترین قسمت برنامه «اکنون»، از خانواده هنری خود، مسیر ورودش به موسیقی، دشواری‌های آموزش ویولن و تجربه‌های بین‌المللی‌اش صحبت کرد.

روحانی در ابتدای گفت‌وگو با اشاره به پیشینه خانوادگی خود اظهار کرد:«پدر من عاشق موسیقی بود و ویولن ساز اصلی ایشان به شمار می‌آمد. البته سنتور و تار را هم می‌نواختند. پدربزرگ من با فعالیت موسیقایی مخالف بود، اما پدرم علاقه فراوانی داشت و همین علاقه موجب شد که همه فرزندان به سمت موسیقی بروند. اگر علاقه پدرم نبود، شاید من هم هیچ‌گاه به سمت موسیقی نمی‌رفتم.»

او درباره انتخاب ساز اصلی خود گفت: «سه برادر من پیانو را انتخاب کردند، اما به دلیل علاقه پدرم من ویولن را برگزیدم. کار با ویولن دشوارتر از پیانوست، چرا که در پیانو صدای نت‌ها از ابتدا درست شنیده می‌شود، اما در ویولن مدت زیادی طول می‌کشد تا نوازنده بتواند صدایی مطبوع تولید کند. من در هنرستان موسیقی با ویولن شروع کردم و ماه‌های نخست بسیار سخت گذشت. بارها به پدرم گفتم می‌خواهم پیانو را ادامه بدهم، اما ایشان مرا تشویق کردند. پس از یک سال علاقه‌ام به ویولن به‌قدری شد که این ساز را به عنوان ساز اصلی خود انتخاب کردم.»

روحانی درباره اولین تجربه آهنگسازی خود نیز بیان کرد: «شانزده ساله بودم که قطعه‌ای برای ارکستر رادیو نوشتم. آن اثر به رهبری آقای مرتضی حنانه اجرا و از رادیو پخش شد. خاطره شنیدن آن قطعه در کنار خانواده‌ام یکی از به‌یادماندنی‌ترین لحظات زندگی من است و پس از آن بود که فهمیدم آهنگسازی مسیری است که می‌خواهم ادامه دهم.»

این آهنگساز درباره تفاوت اجراهای مختلف یک اثر موسیقایی نیز توضیح داد: «رهبر ارکستر اجازه تغییر در نت‌ها را ندارد، اما برداشت او از اثر و تغییرات کوچک در تمپو یا دینامیک می‌تواند فضای متفاوتی ایجاد کند. به همین دلیل است که یک اثر مانند سمفونی نهم بتهوون ده‌ها اجرای مختلف دارد و هر کدام رنگ و حال متفاوتی را منتقل می‌کند. حتی ممکن است یک رهبر با یک ارکستر خاص، در سه شب پیاپی، هر بار اجرایی با تفاوت‌های کوچک اما محسوس ارائه کند. زیبایی موسیقی نیز همین است که مطلق و صددرصد ثابت نیست.»

حس رهبری ارکستر با وجود پشت‌کردن به تماشاگران هم موضوع دیگری بود که او در خصوص آن عنوان کرد: «در درجه اول رهبر باید ارتباط خود را با نوازندگان برقرار کند. اما در جریان اجرا بارها احساس کرده‌ام که انرژی و واکنش مخاطب حتی از پشت سر منتقل می‌شود. تفاوت اجرای یک کنسرت در ایران با مخاطبان ایرانی، با اجرای همان قطعه در کشوری دیگر که مخاطبان غیرایرانی دارد، کاملاً محسوس است. این انرژی و دریافت متقابل بخش مهمی از فرآیند اجراست.»

روحانی همچنین درباره خطاهای احتمالی در حین اجرا اظهار داشت: «در ارکستر ممکن است نوازنده‌ای نت اشتباه بزند، اما حرفه‌ای بودن اعضا باعث می‌شود اجرا ادامه یابد. رهبر باید در همان لحظه خطا را تشخیص دهد و با هدایت درست، مسیر کلی اثر را حفظ کند.»

شهرداد روحانی در بخش دیگری از گفت‌وگو درباره مسیر خود پس از برنامه‌های تلویزیونی و تجربه‌های گوناگون موسیقایی توضیح داد.

او با اشاره به تفاوت مسیر خود و برادرانش افزود: «من به خاطر علاقه شخصی به سمت موسیقی کلاسیک رفتم، هرچند برادرانم هم تا مقطعی در این حوزه تحصیل کردند و بعد سبک‌های دیگری را برای فعالیت انتخاب کردند. به نظر من موسیقی فرقی نمی‌کند در چه سبکی باشد، موسیقی یک علم است که باید آن را یاد گرفت. در کنار موسیقی کلاسیک، در سبک‌هایی مانند موسیقی جز، پاپ و حتی موسیقی ایرانی نیز کار کرده‌ام. اما موسیقی کلاسیک برای من جایگاه ویژه‌ای دارد، چون بسیار عمیق است و حتی پس از دویست یا سیصد سال هنوز حرف تازه‌ای برای گفتن دارد.»

روحانی درباره تجربه همکاری با گروه «بلک کتس» در سال‌های نوجوانی گفت: «حدود شانزده، هفده ساله بودم که مدتی کوتاه با این گروه همکاری کردم و ساز کیبورد می‌نواختم. در آن زمان آقای شهبال شب‌پره و زنده‌یاد فرهاد هم حضور داشتند. این همکاری تنها پنج یا شش ماه طول کشید، اما برای من تجربه ارزشمندی بود. در آن دوران حتی قطعاتی را برای گروه تنظیم می‌کردم، به‌ویژه تنظیم قطعات خارجی برای سازهای بادی مثل ترومپت، ترومبون و ساکسیفون. این تجربه به من کمک کرد با تکنیک‌های تنظیم برای سازهای مختلف آشنا شوم. البته از همان ابتدا می‌دانستم که مسیر اصلی من موسیقی کلاسیک و آهنگسازی خواهد بود.»

وی در ادامه با اشاره به همکاری‌اش با یانی بیان کرد: «پس از پایان تحصیل در آکادمی موسیقی وین برای ادامه تحصیل به آمریکا رفتم و در دانشگاه UCLA موسیقی فیلم خواندم. یکی از آلبوم‌های من به طور اتفاقی به دست یانی رسید و پس از شنیدن آن بسیار علاقه‌مند شد که کارهایش برای ارکستر سمفونیک تنظیم شود. چون خودش تحصیلات آکادمیک نداشت، به دنبال کسی بود که بتواند قطعاتش را برای ارکستر بازنویسی کند. یکی از قطعاتی که توجه او را جلب کرد، اثر "رقص بهار" بود که ترکیبی از تم ایرانی با ارکستراسیون غربی داشت.»

روحانی درباره روند همکاری با یانی توضیح داد:«پس از آشنایی، با هم قطعات مختلف را مرور کردیم و حدود بیست قطعه انتخاب شد تا برای ارکستر تنظیم شوند. سپس تور جهانی آغاز شد و نهایتاً به اجرای بزرگ "آکروپولیس" انجامید. در ابتدا کمپانی سونی مخالف انتشار دوباره قطعات پیشین یانی بود، اما پس از تنظیم‌های جدید، نتیجه کاملاً متفاوت شد. آلبوم "یانی در آکروپولیس" موفقیتی جهانی کسب کرد و حتی پس از ویدئوی "تریلر" مایکل جکسون، به پرفروش‌ترین ویدئوی تاریخ موسیقی بدل شد.»

او پیرامون تجربه شخصی‌اش در این اجرا افزود: «در یکی از قطعات که سولوی ویولن داشت، یانی از من خواست تا آن را اجرا کنم. در آن زمان نزدیک به نوزده سال بود که ویولن نزده بودم، اما چون ساز اصلی من ویولن بود، دوباره تمرین کردم و این بخش را در کنار خانم کریم بریگز اجرا کردم. این بازگشت به ویولن پس از سال‌ها برای من تجربه‌ای بسیار ارزشمند بود.»

روحانی درباره علت پایان همکاری با یانی نیز گفت: «این همکاری حدود سه سال طول کشید. اما بعد از مدتی متوجه شدم که بیشتر زمانم صرف تنظیم آثار او می‌شود و فرصت کافی برای کارهای شخصی ندارم. زمانی که برخی مرا به عنوان "رهبر ارکستر یانی" معرفی کردند، احساس کردم بهتر است مسیرم را جدا کنم، چون نمی‌خواستم تنها با نام فرد دیگری شناخته شوم. من همیشه چالش‌های جدید را دوست داشته‌ام و می‌خواستم دوباره روی آثار خودم متمرکز شوم.»

همکاری با زوبین مهتا در اجرای هندوستان هم از دیگر موضوعاتی بود که این رهبر ارکستر در خصوص آن عنوان کرد: با خواننده‌ای آشنا شدم با نام مهتاب مهتا که فرزند زوبین مهتا رهبر ارکستر هندوستان بود. اگر یادتان باشد ایشان جزو پارسی‌هایی هستند که به هندوستان مهاجرت کردند. من یک ماه نزد آقای مهتا روی ویولن کار کردم. بعد از یک ماه گفتند: «شما دوباره برگشتید به همان دوران گذشته و می‌توانید ادامه دهید.» برای من خیلی دل‌انگیز و جالب بود که در آن جایگاه، وقتی نیاز داشتم، باز رفتم سر کلاس، معلم گرفتم و تمرین کردم.

وی در ادامه گفت: بعد پیشنهاد دادم که من این دیالوگ ویولن را اجرا کنم. اما قرار شد بخش‌هایی را بداهه‌نوازی کنم. این برای من چالش بزرگی بود، چون نوازنده‌های موسیقی کلاسیک معمولاً عادت دارند نت به نت بزنند و بداهه‌نوازی در کارشان نیست. با پیانو بداهه‌نوازی برایم ساده‌تر بود چون جز و موسیقی جذب خوانده بودم، اما با ویولن هیچ‌وقت چنین تجربه‌ای نداشتم. خانم «کریم بریکس» که نوازنده همراه بود، تخصصش بداهه‌نوازی بود. این چالش دوباره برایم جذاب شد؛ برگشته بودم به تکنیک قبلی ویولن، اما باید یاد می‌گرفتم چطور بداهه پاسخ بدهم.

این آهنگساز برجسته افزود: در نهایت کار خیلی خوب انجام شد. بخشی از آن سوال‌وجواب ویولن‌ها برنامه‌ریزی شده بود، شاید حدود ۴۰ درصد، اما بیشترش همان لحظه اجرا شد. خوشبختانه موفقیت‌آمیز بود، چون اگر اشتباهی رخ می‌داد دیگر قابل جبران نبود؛ برنامه زنده بود. جالب اینجاست که در آن بخش ارکستر بدون رهبر اجرا کرد و من فقط نگاه می‌کردم. همین هم برای نوازندگان ارکستر سمفونیک لندن که با ما بودند، خیلی جالب و غافلگیرکننده بود.

روحانی با اشاره به اجرای آکروپولیس اضافه کرد: آن اجرا برای خودمان هم پر از شور و هیجان بود. بعد از برنامه آکروپولیس، خیلی‌ها تلاش کردند آن لحظه را تکرار کنند، اما دیگر آن اصالت و فضای منحصربه‌فرد تکرار نشد. آکروپولیس یکی از شگفت‌انگیزترین بناهای دنیاست و در آن فضا با آن نورپردازی و جمعیت، تجربه‌ای بی‌نظیر رقم خورد. واکنش شنونده‌ها فوق‌العاده بود؛ هم برایشان عجیب بود، هم جالب، و هم بسیار تأثیرگذار. به خاطر استقبال، سه شب پشت‌سرهم اجرا داشتیم. سازمان گردشگری یونان هم حامی برنامه بود. روز بعد از کنسرت، بازدید ویژه‌ای برای ما ترتیب دادند از بخش‌هایی که مردم عادی امکان دیدنش را نداشتند. وزیر گردشگری یونان همراه ما بود.

وی در ادامه گفت: وقتی بازدید تمام شد، همه را دور هم جمع کرد و گفت:«هزاران سال پیش اسکندر به پرسپولیس رفت و آنجا را به آتش کشید. امروز ما شاهد بودیم که یک ایرانی با موسیقی‌اش، آکروپولیس را به آتش کشید.»این جمله برای من بسیار خاطره‌انگیز بود. به‌خصوص که در گروه یونانی‌ها، یک خانم ایرانی هم حضور داشت؛ اشک از چشمانش سرازیر شد. همه آمدند و تشکر کردند که ما امروز با موسیقی و هنرمان به جای آتش‌زدن، توانستیم دل‌ها را روشن کنیم و خاطره‌ای زیبا بسازیم.

او در پایان با اشاره به استفاده از ویولون قدیمی در این اجرا یادآور شد: نکته دیگر این بود که ویولنی که در آن برنامه نواختم قدمتی بیش از صد سال داشت. هر بار که آن ویولن را در دست می‌گیرم و به آن نگاه می‌کنم، تمام آن خاطرات و به‌ویژه جمله آن وزیر یونانی برایم زنده می‌شود.