فرارو- قاسم توکلی؛ اخیراً ویدئویی از طنزطلبِ اصلاح‌پرداز کشورمان؛ بان
و زینب موسوی ملقب به «امپراطوره کوزکو» منتشر شده است که ایشان با شاهنامه فردوسی سر شوخی جنسی را باز کرده و غش غش دلش برای توصیف «مار» در شاهنامه ریسه می رود! یاللعجب! زینب خانم پوشش کامل و حجاب‌تان را باور کنیم یا ذهنیت مثبت 18 تان را درباره مار؟ اصلاً چرا با مار شوخی می کنی؟
خطبه اول: واکنش دلسوزان فرهنگ و ادب فارسی!
بعد از انتشار ویدئوی «زینب و مار سیاه شاهنامه»، در شبکه های اجتماعی دیدم که بسیاری از دوست داران فرهنگ و ادب فارسی آمده و از سر دلسوزی و خیرخواهی تلاش کرده اند زینب را متوجه ابعاد زشت کار خودش بکنند، که همین ابتدا عرض کنم بنده شدیداً با این دسته از افراد مخالفم! آیا شما تصور می کنید زینب و اتاق فکرش واقعاً نمی دانسته اند دارند با چه چیزی شوخی می کنند؟ خیر کاملاً در اشتباه هستید، اتفاقاً آنها دقیقاً می دانسته اند درباره چه چیزی «باید» شوخی کنند و کدام اثر را به سخره بگیرند تا ویو و لایک بیشتری دریافت کنند! بلاخره زندگی خرج دارد و بعد از ظهور این تعداد بسیار زیاد از استندآپ کمدینهای داخلی و خارجی، یا برنامه های پربیننده ای مثل جوکر، بلایند دیت (مرحوم)، عشق ابدی، زن روز و انفجار این حجم از بلاگر در حوزه طنز فارسی، طبیعی است که زینب احساس می کند باید بیشتر از قبل برای «دیده شدن» تلاش کند!
حالا اینکه چرا این خانم از میان این همه اثر روی شاهنامه دست گذاشته هم پرسش مهمی است! و دلیلش به نظر من چیزی نیست جز اقبال عمومی جامعه طی سالهای اخیر نسبت به شاهنامه فردوسی و بازخوانی فرهنگ و هویت اصیل ایرانی! اقبالی که البته از چشم حاسدان نیز پنهان نمانده و این قبیل هجمه ها و هرزه درایی‌های امثال ایشان را باید در همین اتمسفر دید و تحلیل کرد! بگذریم موضوع فعلاً این نیست، بلکه کمک به زینب بانو جهت ارتقاء سطح سوادش برای لودگی جنسی بهتر و بیشتر است. اما یک خطبه دیگر هم باید صبر کند!
خطبه دوم؛ ملیجک های مدرن پشت نقاب «هنر طنز»!
اخیراً در مدیای فارسی مد شده است که لودگی جنسی را «تولید محتوا» و هرزگی و رکاکت کلام را ذیل عناوین زیبایی چون «هنر کمدی» پنهان می کنند. نکته مهم آن است که بدانیم جامعه ما مواجهه نرمالی با اینترنت و به طور اخص کار بلاگری ندارد! جامعه ایران با جمعیت 85 میلیونی بعد از کشور هندوستان (با قریب به یک و نیم میلیارد جمعیت) بیشترین تعداد بلاگر، یوتوبر و تولیدکننده محتوا را در سطح جهان دارد! طبق برخی آمار جسته و گریخته، تعداد بلاگرهای ایرانی در فضای نت حتی از جوامع اروپای و کشور امریکا هم بیشتر است!
این یعنی هر کسی از ننه‌اش در ایران قهر می کند بلافاصله با یک گوشی هوشمند، نصب فیلترشکن و چند اکانت اینستاگرامی، یوتوبی، تلگرامی، تیک تاکی و... شروع می کند به تولید محتوا! آن هم چه محتوایی: تماماً جنسی و جنسیت زده، بدن نمایی ذیل برنامه مثلاً آشپزی یا آنلاین شاپ، عورت نمایی ذیل آموزش حرکات ورزشی، فحاشی و خلاصه در یک کلام تولید محتوای زردِ مایل به قهوه ای!
از آن طرف بعضاً آقا یا خانم بلاگری می آید بدترین توهینهای جنسیتی، سخیف ترین اتهامات سکسیستی تا حتی فحش خارُمادر افراد سرشناس را در اینترنت می دهد و بعد که صدای اعتراض قربانی بلند شد، بلافاصله آن بلاگر نسبتاً محترم با قیافه ای حق به جانب در صحنه ظاهر شده و هرزه درایی خود را تحت عناوینی چون «رُست کردن»، «دیس کردن» یا «ری اکت دادن» که به زعم ایشان همه هم شاخه ای از «هنر فاخر کمدی مدرن» هستند (و قطعاً شما اُمّل هستید که این چیزها را نمی دانید!) توجیه می کند.
خواهر من! برادر من! باور بفرمایید آنچه شما تولید می کنید چیزی جز هرزگی جنسی و لودگی فرهنگی نیست و فرسنگها با هنر کمدی و طنز یا اصلاً با هر شاخه ای از هنر فاصله دارد! ملیجک دربار ناصرالدین شاه به مراتب از شما شرافتمندتر بود، چون با همین شوخی های جنسی شاه را می خنداند، صِله اش را هم می گرفت و خرج خانواده اش را درمی آورد. اما هیچ جای تاریخ نیامده است که ملیجک خودش را «هنرمند» معرفی کرده باشد! دست بردارید از این ظاهرسازی و آذین کردن پوچی و انحراف های درونتان ذیل عناوین دهان پر کن!