سرویس اجتماعی، انصاف نیوز: یک شهروند مطلع میگوید اهمالکاری بهزیستی و اورژانس اجتماعی یزد، باعث قتل یک کودک دو و نیم ساله و فوت نوزادی ۷ ماهه در این شهر شده است.
به گزارش انصاف نیوز این شهروند میگوید: «طبق طرح میزبان، خانوادهها میتوانند به صورت موقت میزبان بچههایی باشند که به بهزیستی سپرده شدهاند.»
مورد مشکوک به کودکآزاری
طبق ادعای این شهروند یزدی، «بهزیستی استان نوزاد دوقلویی را بر اساس طرح میزبان، بدون انجام بررسیهای کامل و آموزشهای لازم به زوجی میسپارد که خود فرزند زیستی دیگری داشتند و بعد از دو ماه، (آذر 1403) یکی از آن نوزادان بر اثر ضربۀ مغزی شدید در بیمارستان شهید رهنمون یزد پذیرش و پس از چند روز فوت میکند.
درحالیکه این دو نوزاد به حکم دادگاه نزد بهزیستی یزد، امانت بودهاند و مورد مشکوک به کودکآزاری از سوی مددکار اجتماعی بیمارستان به سامانه 123 اورژانس اجتماعی ارجاع میشود، مداخلهای از سوی این مرکز صورت نگرفته و پس از ورود کارکنان حوزههای غیرمرتبط بهزیستی، موضوع به شکل مشکوکی مختومه اعلام میشود. خانوادهی میزبان و کارکنان بهزیستی، موضوع کودکآزاری را رد کرده و علت ضربهی مغزی نوزاد را سقوط از مبل داخل منزل عنوان میکنند!»
مورد بنیتا
خانم ادامه میدهد «در مورد مشابه دیگری، دختربچهای با نام بنیتا متولد بهار ۱۴۰۰ در چهارم دی سال ۱۴۰۲ به قتل میرسد. مادر بنیتا مصرفکنندهی شیشه بود و همسر و دخترش را اندکی پس از زایمان، ترک میکند.
پدر بنیتا که دوران محکومیت خود را در زندان مرکزی یزد، پشت سر میگذاشت، به بهزیستی اعلام کرد که توان نگهداری از فرزندش را برای مدتی ندارد اما کارشناسان بهزیستی یزد به حرف او توجهی نمیکنند، در نهایت پدر مستاصل از ارگانهای حمایتی و متولی حقوق کودک در یزد، نگهداری از طفل خویش را در ازای دستمزد به خانوادهای غریبه میسپارد که دچار آسیبها و مشکلات اجتماعی شامل فقر، سوءمصرف مواد، طلاق، بیکاری و… بودند.
بنیتا علاوه بر محرومیت از مهر والدین، آزارهای جسمی و روحی متعددی را در این مدت تحمل کرد، درحالیکه از بیماری جسمی نیز رنج میبرد، بارها در ملاءعام توسط کسی که از او مراقبت میکرد کتک میخورد.
در نهایت یکی از شهروندان مسئولیتپذیر یزدی، موضوع کودکآزاری را در آذر سال 1402 به اورژانس اجتماعی (123) اطلاع میدهد؛ اما به رغم مراجعهی تیم ناقص خدمات سیار اورژانس اجتماعی به محل، کودکآزاری برای ایشان محرز نمیشود.
هرچند طبق قانون حمایت از اطفال و نوجوانان و آییننامههای سازمان بهزیستی کشور، شرایط زندگی بنیتا در آن لحظه، مصداق بارز وضعیت مخاطرهآمیز بود اما آن شرایط نامساعد (بیسرپرستی و طرد طفل از سوی خانواده زیستی، زندانی بودن والدین، سوء رفتار نسبت به طفل، تجربه خشونت مستمر و فقر، آثار ضرب و جرح بر پیشانی و جثه نحیف و رنجور طفل ناشی از سوءتغذیه، حضور افراد غیر مسئول و مصرفکنندهی مواد مخدر (متادون) در محل نگهداری او) از نگاه بازدیدکننده غیرمتخصص اورژانس اجتماعی یزد دور میماند تا دو روز بعد بنیتا درحالیکه موهای سر و ابروی او را تراشیده بودند، با کاهش شدید سطح هوشیاری، در بخش فوریتهای پزشکی یک بیمارستان خصوصی بستری میشود.
بنیتا با تلاش تیم پزشکی برای لحظهای از مرگ فاصله میگیرد و موضوع از سوی کارکنان فهیم بیمارستان به اورژانس اجتماعی اطلاع داده میشود، اما متأسفانه برای بار سوم نیز کودکآزاری این طفل نیمهجان برای کارشناسان سامانه تلفنی 123 یزد نیز محرز نمیشود تا در نهایت تیم سیّار خدمات اجتماعی با تاخیر به موقعیت اعزام شود.
با توجه به لزوم اقدامات پزشکی و مداخلات اجتماعی خاص، بلافاصله کودک به بیمارستان فوق تخصصی شهید صدوقی یزد منتقل و طبق حکم قضایی به بهزیستی یزد تحویل داده میشود.
تلاش کادر درمان این دو بیمارستان نیز نتیجه نمیدهد و بنیتا پس از چهار روز اغما، یعنی در سحرگاه 4 دی 1402 فوت میکند. این گزارش پس از آنکه نتیجه پزشکی قانونی مبنی بر علت اصلی مرگ مشخص شد تنظیم شده و اخبار آن تاکنون منتشر نشده است.
هرچند کیفرخواست علیه عوامل مقصر بهزیستی استان صادر شده اما با توجه به پست اداری ایشان موضوع مسکوت مانده است.
اما گزارش پزشکی قانونی، علاوه بر آثار ضرب و جرح، وجود مقادیر زیادی متادون در خون را علت اصلی مرگ بنیتا معرفی میکند. طرد از خانوادهی زیستی، حضور افراد غیرمسئول و مصرفکننده متادون در محل زندگی کودک و نگهداری این افیون صنعتی در ظروف غیردارویی را میتوان زمینهساز قتل غیرعمد این دختر بچه محسوب کرد.»
طبق صحبتهای خبرنگار انصاف نیوز با یکی از کسانی که در بهزیستی یزد شاهد این ماجرا بوده است، «سهلانگاریهای این سازمان باعث فوت کودک شده است.»
آیا نمیشد پیشگیری کرد؟
این خانم در ادامه اظهارنظر میکند که: «اگر کارکنان بهزیستی و اورژانس اجتماعی یزد در قبال این کودک در سه مقطع زمانی مختلف (۱. هنگام مراجعهی پدر زندانی و ارجاع خانوادهی پدری بنیتا از سازمان زندانها به بهزیستی، ۲.هنگام تماس شهروندان با 123 و گزارش مورد مشکوک به کودکآزاری ـ پیش از وقوع حادثه و ۳. بدو پذیرش طفل در بیمارستان) وظایف خود را به درستی انجام داده بودند، الآن بنیتا زنده بود. قوانین این حوزه صراحتاً مداخلهی پیشگیرانه، بههنگام و تخصصی را بر عهده سازمان بهزیستی میداند.
سوال این است که آیا نمیشد از وقوع این حادثه تلخ پیشگیری کرد؟ کودکان همچون بنیتا چقدر باید این شرایط مخاطرهآمیز را تحمل کنند تا مسئولین به دادشان برسند؟
آیا هنگامی که خانواده از انجام وظایف قانونی و شرعی خود نسبت به کودک باز میماند، قانونگذار تکلیف دستگاههای دولتی و غیردولتی را روشن نکرده است؟ یا مسئولین امر به وظایف قانونی خود واقف نیستند یا متاسفانه کوتاهی میکنند؟»
او با گلایه میگوید از یکی از مسئولان بهزیستی یزد شنیده است «کمبود نیروی انسانی و منابع مالی این سازمان» باعث چنین مواردی شده است.»
او تاکید میکند: «به نظر میرسد فعالان حقوق کودک در یزد باید تلاش کنند تا متولیان و مسئولین پیشگیری از کودکآزاری، ضمن آگاهی بیشتر از شرح وظایف خود، با سوداگران مرگ، سودجویان مجاز و غیرمجاز اعتیاد و درمان آن، برخورد کنند تا شاهد تکرار موارد مشابهی از کودکآزاری منجر به فوت مثل بنیتا نباشیم.»
مرگ کودک تحت سرپرستی در کاشمر
پیشتر هم خبرهایی مبنی بر کودکآزاری و فوت بچهها در طرح میزبان منتشر شده است. به گزارش انصاف نیوز به نقل از خبرگزاری تسنیم در ۲۱ آبان ۱۴۰۳، «سیدجواد حسینی، رئیس سازمان بهزیستی کشور، با اشاره به نقش مددکاران در نظارت بر روند فرزندخواندگی گفت: در دوره آزمایشی، بازدیدهایی از سوی مددکاران انجام شد و آنها به اختلافاتی میان مهسا و مادرخوانده پی بردند که این گزارشات به بخشهای مرتبط ارسال شد. با این وجود، صبح روز چهارشنبه ۹ آبان ۱۴۰۳، مهسا با علائم کودکآزاری به بیمارستان کاشمر منتقل شد و پس از چند ساعت، جان خود را از دست داد.»
نحوهی رسیدگی اورژانس اجتماعی به بحرانها از نظر یک شهروند
خانم ادامه میدهد: «سهلانگاری و قصور کارکنان مرکز مداخله در بحرانهای فردی، خانوادگی و اجتماعی یزد، به این موارد محدود نمیشود؛ به گونهای که مناسبات اداری در این بخش از بهزیستی یزد به شکلی ترتیب داده شده که در موارد خودکشی نیز یک نفر، معمولاً غیر متخصص به عنوان تیم سیار به موقعیت اعزام میشود و خدمات روانشناختی ـ اجتماعی (حتی به شکل حداقلی) را صرفاً به اطلاع فرد میرسانند.
یک تا دو روز پس از گرفتن اطلاعات و تایید رئیس اورژانس و تشکیل پرونده، تازه روانشناس پرونده با فردی که قصد خودکشی داشته، تماس گرفته تا او به اورژانس اجتماعی مراجعه کند. درحالیکه بیشتر افراد تمایلی به این شکل خدمات نداشته و هیچ خدمت دیگری دریافت نمیکنند و صرفاً اطلاعاتشان به عنوان یک مورد اقدام به خودکشی ثبت میشود و بعد از آن پیگیری دیگری وجود نخواهد داشت.
تیم خدمات سیار اورژانس اجتماعی طبق دستورالعملهای بهزیستی کشور بایستی شامل دو نفر روانشناس و مددکار اجتماعی متخصص و آموزشدیده به همراه راننده و خودرو مخصوص باشد.»
انتهای پیام