روزنامه هم میهن درباره مسائل مهم روز با بهزاد نبوی گفت و گو کرده است. بخش هایی از اظهارات رییس سابق جبهه اصلاحات را در ادامه می خوانید:
نباید اصولگرایان را یککاسه کنیم. الان بین اصولگرا و جریان پایداری تفاوت وجود دارد. مثلاً آقایان محمد مهاجری، علی مطهری و حتی آقای علی لاریجانی در طیف اصولگرا بودهاند و اینها با افرادی که در طیف پایداری هستند، تفاوت دارند و این یککاسه کردن آنها، بیخودی موجب متحدشدنشان میشود
من از رای دادن به آقای دکتر پزشکیان پشیمان نیستم بلکه الان راضیتر هستم. در این مدت، مواردی بود که تصور نمیکردم در زمان ایشان قابلیت اجرا پیدا کند؛ از جمله شروع مذاکره با آمریکا و ادامه مذاکرات با اروپا که البته ظاهراً تحت فشارهایی که بر سیاست خارجی ما وجود دارد هنوز به نتیجه قطعی نرسیدهاند. اما همین شروع این مذاکرات، کار بسیار مهمی بود و بالاخره در دوره آقای پزشکیان انجام شده است.
آقای پزشکیان نام و رویکرد اعلامی دولتش «وفاق» بود. من با بعضی از عزیزان سران قوا که دیدار داشتم به آنها گفتم که سنبل این وفاق ملی که ایشان شعارش را داده است؛ روابط سران سه قوه است. در این مدت، سران قوا روابط بسیار خوبی داشتند. در این جلساتی که به آن اشاره کردم؛ من این موضوع را تحلیل، پیشبینی و بیان کردم و آنها هم معتقد به آن (روابط خوب سران قوا) بودند. موضوع دیگر اینکه، حُسن کار آقای پزشکیان این بود که قولی به کسی نداد و نگفته بود این کار یا آن کار را میکنم. بلکه گفته بود تلاش میکنم. بنابراین از نگاه من آقای دکترپزشکیان در این مرحله روسیاه نبوده است. ممکن است نتایج خیلی درخشانی نگرفته باشد اما روسیاه هم نبوده است.
اینکه گفته میشود جمهوری اسلامی در مذاکرات گول خورده است، چنین چیزی درست نیست. این را در نظر داشته باشید، مذاکره با کسی انجام میگرفت که اصلاً قابل پیشبینی نبود، درباره آقای ترامپ کسی نمیتواند حتی پیشبینی کند فردا چه موضعی دارد. بنابراین ایشان مذاکره کرد و تا ۵ دوره خوب پیش رفت، دور ششم هم قرارش گذاشته شد ولی با حمله اسرائیل به ایران برخورد کرد. اینکه این حمله با چراغ سبز و توافق با آمریکا بوده یا آمریکا را در برابر عمل انجامشده قرار داده است؛ اینها را نمیدانم به هر حال این نفی مذاکره نیست. مذاکره خوب بود و الان هم به نظرم باید مذاکره با آمریکا و مذاکره با اروپا ادامه پیدا کند.
جبهه اصلاحات بیانیه های مختلفی را درباره مسائل داخلی و رفع حصر و آزادی زندانیان سیاسی داده بود. از این جهت من با کلیت بیانیه موافق نبودم نه به دلیل مخالفت با بخش سیاست خارجی بلکه اتفاقاً با آن کاملاً همراه و موافق بودم. ضمن اینکه جبهه اصلاحات خیلی در این موارد(بخش سیاست داخلی مطرحشده در بیانیه) تلاش میکند. چنانچه من دو ملاقات با سران سه قوه داشتم و در مورد رفع حصر، آزادی زندانیان سیاسی، عفو عمومی دادن به ایرانیان خارج از کشور و سایر موارد نظرات جبهه را به آنها منتقل کردم.
تا وقتی که ما در سیاست خارجی نتوانیم تجدیدنظر کلی و اساسی انجام دهیم، مشکل اقتصاد و معیشت مردم را نخواهیم توانست حل کنیم. اینکه تصور کنیم حل مشکل اقتصاد و معیشت فرمولهای خاص و ویژه ای دارد که ما باید آنها را کشف بکنیم، چنین نیست. بنابر آنچه من در فضای مجازی خواندم، ما کلی نفت روی دریا داریم که نمیتوانیم آن را بفروشیم (نمیدانم خبر درست است یا خیر) ولی واقعیت این است که دوستان داخل میگویند وضع از آن چیزی که فکر میکنیم خرابتر است. بر همین اساس هم میگویند مکانیزم ماشه مشکلی ایجاد نمیکند.
برای حل مشکلات اقتصاد و معیشت که خواست اکثریت قریب به اتفاق مردم است، ضروری است تجدیدنظر اساسی در سیاست خارجی انجام گیرد. این تجدیدنظر هم در چارچوب مذاکره حل میشود. اینکه به جبهه اصلاحات حمله میکنند که گفته است:«تعلیق غنیسازی در ازای رفع تحریمها» اشتباه است. این پیشنهاد خوبی است و معنی آن هم این نیست که بگوییم دستها بالا و غنیسازی را کنار گذاشتیم. مفهومش این است که:«مذاکره میکنیم برای آنکه آنها تحریمها را بردارند و در کنارش غنیسازی را تعلیق میکنیم.» این چیز خاصی نیست. به هر حال حل مشکلات اقتصاد و معیشت در گرو تجدیدنظر اساسی در سیاست خارجی است.
من اصلاً جنگ ۱۲ روزه را قابل مقایسه با جنگ ایران و عراق نمیدانم. چراکه جنگ ایران و عراق یک جنگ کلاسیک بود، من آن زمان سعادتآباد خانه داشتم و بغل خانهمان خرابهای بود و وقتی جنگ شروع شد ما با کمک همسایهها پول جمع کردیم و سفارش دادیم که دو تا دال بتُنی بزرگ برایمان ساختند. بعد بیل مکانیکی و بولدوزر آوردیم و خرابه را برایمان کندند، آن دالها را در خرابه گذاشتیم، خاک بر آن ریختیم و در گذاشتیم و همین پناهگاه اهل محل شد. آن موقع وقتی میخواست عراق حمله کند، حملهها کلاسیک بود؛ کاملاً رادارهای ما میفهمیدند، آژیر از رادیو و تلویزیون پخش میشد و همه ما به پناهگاه میرفتیم. این دوره جنگ شباهتی با آن دوره ندارد، جنگ، جنگ تکنولوژی، عوامل نفوذی و... بود.
قبل از انقلاب از دوره دانشجویی ممنوعالخروج بودم تا پیروزی انقلاب و بعد از انقلاب ماموریت دولتی چندروزه میرفتم. بعد از سال ۱۳۸۸ دوباره ممنوعالخروج شدم. لذا من فضای داخل را در آن جنگ ۱۲ روزه لمس نکردم و نمیتوانم قضاوت کنم؛ اما دوستان درباره عملکرد دولت میگویند که بد نبوده است. در این بین عملکرد نظامی ما خیلی خوب بود و حتی شاید اسرائیل اینگونه عکسالعملهای ما را باور نمیکرد. البته من با اینکه برخی بزرگنمایی میکنند نیز موافق نیستم.
قبل از رفتنم در ۱۲ خرداد بسته این نان با چند بار افزایش قیمت ۵۵ هزارتومان بود و ۴۱ روز بعد که برگشتیم شده بود ۹۵ هزار تومان. یعنی نان ۴۰ هزارتومان افزایش پیدا کرده بود. البته آنچه که من درباره سهمیهبندی میگویم به کار این نان و من نمیآید چون باید آن را آزاد بخرم. اما من گفتم برای ارزاق عمومی مثل برنج باید چنین کرد. ما آن زمان ارزاق را سهمیهبندی میکردیم و از برخی دوستان اصولگرای آن زمان خودمان فحش آن را هم میخوردیم.
روزنامه هم میهن درباره مسائل مهم روز با بهزاد نبوی گفت و گو کرده است. بخش هایی از اظهارات رییس سابق جبهه اصلاحات را در ادامه می خوانید:
نباید اصولگرایان را یککاسه کنیم. الان بین اصولگرا و جریان پایداری تفاوت وجود دارد. مثلاً آقایان محمد مهاجری، علی مطهری و حتی آقای علی لاریجانی در طیف اصولگرا بودهاند و اینها با افرادی که در طیف پایداری هستند، تفاوت دارند و این یککاسه کردن آنها، بیخودی موجب متحدشدنشان میشود
من از رای دادن به آقای دکتر پزشکیان پشیمان نیستم بلکه الان راضیتر هستم. در این مدت، مواردی بود که تصور نمیکردم در زمان ایشان قابلیت اجرا پیدا کند؛ از جمله شروع مذاکره با آمریکا و ادامه مذاکرات با اروپا که البته ظاهراً تحت فشارهایی که بر سیاست خارجی ما وجود دارد هنوز به نتیجه قطعی نرسیدهاند. اما همین شروع این مذاکرات، کار بسیار مهمی بود و بالاخره در دوره آقای پزشکیان انجام شده است.
آقای پزشکیان نام و رویکرد اعلامی دولتش «وفاق» بود. من با بعضی از عزیزان سران قوا که دیدار داشتم به آنها گفتم که سنبل این وفاق ملی که ایشان شعارش را داده است؛ روابط سران سه قوه است. در این مدت، سران قوا روابط بسیار خوبی داشتند. در این جلساتی که به آن اشاره کردم؛ من این موضوع را تحلیل، پیشبینی و بیان کردم و آنها هم معتقد به آن (روابط خوب سران قوا) بودند. موضوع دیگر اینکه، حُسن کار آقای پزشکیان این بود که قولی به کسی نداد و نگفته بود این کار یا آن کار را میکنم. بلکه گفته بود تلاش میکنم. بنابراین از نگاه من آقای دکترپزشکیان در این مرحله روسیاه نبوده است. ممکن است نتایج خیلی درخشانی نگرفته باشد اما روسیاه هم نبوده است.
اینکه گفته میشود جمهوری اسلامی در مذاکرات گول خورده است، چنین چیزی درست نیست. این را در نظر داشته باشید، مذاکره با کسی انجام میگرفت که اصلاً قابل پیشبینی نبود، درباره آقای ترامپ کسی نمیتواند حتی پیشبینی کند فردا چه موضعی دارد. بنابراین ایشان مذاکره کرد و تا ۵ دوره خوب پیش رفت، دور ششم هم قرارش گذاشته شد ولی با حمله اسرائیل به ایران برخورد کرد. اینکه این حمله با چراغ سبز و توافق با آمریکا بوده یا آمریکا را در برابر عمل انجامشده قرار داده است؛ اینها را نمیدانم به هر حال این نفی مذاکره نیست. مذاکره خوب بود و الان هم به نظرم باید مذاکره با آمریکا و مذاکره با اروپا ادامه پیدا کند.
جبهه اصلاحات بیانیه های مختلفی را درباره مسائل داخلی و رفع حصر و آزادی زندانیان سیاسی داده بود. از این جهت من با کلیت بیانیه موافق نبودم نه به دلیل مخالفت با بخش سیاست خارجی بلکه اتفاقاً با آن کاملاً همراه و موافق بودم. ضمن اینکه جبهه اصلاحات خیلی در این موارد(بخش سیاست داخلی مطرحشده در بیانیه) تلاش میکند. چنانچه من دو ملاقات با سران سه قوه داشتم و در مورد رفع حصر، آزادی زندانیان سیاسی، عفو عمومی دادن به ایرانیان خارج از کشور و سایر موارد نظرات جبهه را به آنها منتقل کردم.
تا وقتی که ما در سیاست خارجی نتوانیم تجدیدنظر کلی و اساسی انجام دهیم، مشکل اقتصاد و معیشت مردم را نخواهیم توانست حل کنیم. اینکه تصور کنیم حل مشکل اقتصاد و معیشت فرمولهای خاص و ویژه ای دارد که ما باید آنها را کشف بکنیم، چنین نیست. بنابر آنچه من در فضای مجازی خواندم، ما کلی نفت روی دریا داریم که نمیتوانیم آن را بفروشیم (نمیدانم خبر درست است یا خیر) ولی واقعیت این است که دوستان داخل میگویند وضع از آن چیزی که فکر میکنیم خرابتر است. بر همین اساس هم میگویند مکانیزم ماشه مشکلی ایجاد نمیکند.
برای حل مشکلات اقتصاد و معیشت که خواست اکثریت قریب به اتفاق مردم است، ضروری است تجدیدنظر اساسی در سیاست خارجی انجام گیرد. این تجدیدنظر هم در چارچوب مذاکره حل میشود. اینکه به جبهه اصلاحات حمله میکنند که گفته است:«تعلیق غنیسازی در ازای رفع تحریمها» اشتباه است. این پیشنهاد خوبی است و معنی آن هم این نیست که بگوییم دستها بالا و غنیسازی را کنار گذاشتیم. مفهومش این است که:«مذاکره میکنیم برای آنکه آنها تحریمها را بردارند و در کنارش غنیسازی را تعلیق میکنیم.» این چیز خاصی نیست. به هر حال حل مشکلات اقتصاد و معیشت در گرو تجدیدنظر اساسی در سیاست خارجی است.
من اصلاً جنگ ۱۲ روزه را قابل مقایسه با جنگ ایران و عراق نمیدانم. چراکه جنگ ایران و عراق یک جنگ کلاسیک بود، من آن زمان سعادتآباد خانه داشتم و بغل خانهمان خرابهای بود و وقتی جنگ شروع شد ما با کمک همسایهها پول جمع کردیم و سفارش دادیم که دو تا دال بتُنی بزرگ برایمان ساختند. بعد بیل مکانیکی و بولدوزر آوردیم و خرابه را برایمان کندند، آن دالها را در خرابه گذاشتیم، خاک بر آن ریختیم و در گذاشتیم و همین پناهگاه اهل محل شد. آن موقع وقتی میخواست عراق حمله کند، حملهها کلاسیک بود؛ کاملاً رادارهای ما میفهمیدند، آژیر از رادیو و تلویزیون پخش میشد و همه ما به پناهگاه میرفتیم. این دوره جنگ شباهتی با آن دوره ندارد، جنگ، جنگ تکنولوژی، عوامل نفوذی و... بود.
قبل از انقلاب از دوره دانشجویی ممنوعالخروج بودم تا پیروزی انقلاب و بعد از انقلاب ماموریت دولتی چندروزه میرفتم. بعد از سال ۱۳۸۸ دوباره ممنوعالخروج شدم. لذا من فضای داخل را در آن جنگ ۱۲ روزه لمس نکردم و نمیتوانم قضاوت کنم؛ اما دوستان درباره عملکرد دولت میگویند که بد نبوده است. در این بین عملکرد نظامی ما خیلی خوب بود و حتی شاید اسرائیل اینگونه عکسالعملهای ما را باور نمیکرد. البته من با اینکه برخی بزرگنمایی میکنند نیز موافق نیستم.
قبل از رفتنم در ۱۲ خرداد بسته این نان با چند بار افزایش قیمت ۵۵ هزارتومان بود و ۴۱ روز بعد که برگشتیم شده بود ۹۵ هزار تومان. یعنی نان ۴۰ هزارتومان افزایش پیدا کرده بود. البته آنچه که من درباره سهمیهبندی میگویم به کار این نان و من نمیآید چون باید آن را آزاد بخرم. اما من گفتم برای ارزاق عمومی مثل برنج باید چنین کرد. ما آن زمان ارزاق را سهمیهبندی میکردیم و از برخی دوستان اصولگرای آن زمان خودمان فحش آن را هم میخوردیم.