علیرضا مبصر؛ گروه صنعت: در پی پایان جنگ اخیر میان ایران و رژیم صهیونیستی، فضای اقتصادی ایران همچنان زیر سایه نااطمینانی و اختلالات ساختاری قرار دارد. در گفتوگویی با تحلیل بازار، آقای حمید پورکسروی یکی از فعالان باسابقه بخش خصوصی که در حوزه تأمین مواد خام مورد نیاز صنایع لوازم آرایشی فعالیت میکند، تصویری شفاف از وضعیت تولید، فروش و چالشهای پیشروی این صنعت و دیگر بخشهای اقتصادی کشور ارائه میدهد؛ روایتی که نشان میدهد اثرات غیرمستقیم جنگ، بهمراتب گستردهتر و ماندگارتر از آسیبهای مستقیم آن بوده است.
به گفته او، پیش از آغاز جنگ، فروش در فصل نخست سال با وجود کاهش فصلی معمول، در سطحی «نرمال» جریان داشت و حتی با در نظر گرفتن شرایط اقتصادی کشور، میتوانستند وضعیت تولید و فروش را «خوب» ارزیابی کنند. او توضیح میدهد: «هر ساله در فصل اول کمی افت فروش داریم، اما اوضاع تحت کنترل بود. تولید و فروش شرکت، با همه سختیهای فضای اقتصاد ایران، روند قابلقبولی داشت.»
اما با شروع جنگ، ورق برگشت. هرچند بخش تولیدی این شرکت هیچگاه متوقف نشد، اما خطر بمباران باعث تعطیلی کامل دفتر مرکزی شد و تمامی فرآیندهای اداری و اتوماسیون عملاً از کار افتاد. او میگوید: «تولید ما حتی در اوج جنگ ادامه داشت، اما بخش اداری را به دلیل مسائل امنیتی تعطیل کردیم. این یعنی کارهای پشتیبانی و اداری برای مدتی قفل شد.»
فعالان صنعت میگویند اثرات غیرمستقیم جنگ ماندگارتر از آسیبهای مستقیم آن بوده است
اختلال زنجیره تأمین و توقف صادرات
پس از پایان جنگ، بزرگترین ضربه از جایی وارد شد که زنجیره تأمین دچار اختلال جدی شد. او تأکید میکند: «فضای امنیتی کشور و قطع شدن حلقههای زنجیره ارزش، تأمین مواد اولیه را تقریباً غیرممکن کرد. یک ماه کامل تولید در حالت تعلیق بود.» صادرات هم از روز نخست جنگ به حالت توقف درآمده و تا میانه مرداد هنوز از سر گرفته نشده است. با این حال، برخلاف پیشبینیها، بخش حملونقل داخلی و بینشهری همچنان فعال مانده است.
در زمینه هزینهها، این فعال بخش خصوصی توضیح میدهد: «در دوران جنگ هزینههای تولید ما تغییر خاصی نکرد، اما تورم ناشی از جنگ دیر یا زود به همه میرسد. فشار آن نهایتاً روی دوش مصرفکننده خواهد افتاد.»

رکود، بحران نقدینگی و فشار انرژی
اما مشکلات به همینجا ختم نمیشود. او با نگرانی از وضعیت نقدینگی میگوید: «بزرگترین ریسک ما رکودی است که بر اقتصاد ایران حاکم شده. جریان نقدینگی وجود ندارد و وصول مطالبات، حتی دو ماه پس از پایان جنگ، همچنان یک چالش جدی است.» هرچند این مجموعه تاکنون مجبور به تعدیل نیرو نشده، اما بسیاری از شرکتهای خصوصی به تعدیل گسترده روی آوردهاند.
بحران انرژی نیز ضربه دیگری است که صنایع کشور را هدف گرفته است. او توضیح میدهد: «قطعیهای برق روی همه صنایع فشار میآورد. ما مجبور شدیم از دیزلهای صنعتی استفاده کنیم، اما مشکل اینجاست که هزینه بالای دیزل و سختی تأمین گازوئیل، از خود خاموشیها هم آزاردهندهتر است.»
این فعال اقتصادی در پایان تأکید میکند: «آنچه امروز بیش از هر چیز نیاز داریم، بهبود فضای کسبوکار از طریق ایجاد امنیت و کاهش ریسکهای سیستمی است. بدون این دو، نه تنها تولید و صادرات رونق نمیگیرد، بلکه همین وضع موجود هم ممکن است از دست برود.»
رکود، بحران نقدینگی و قطعیهای برق، نفس صنایع ایران را گرفته و بدون امنیت و کاهش ریسکهای سیستمی، امیدی به رونق باقی نمیماند
سخن آخر
روایت این فعال بخش خصوصی تنها یک نمونه از واقعیت تلخ امروز اقتصاد ایران است؛ جایی که جنگ تنها یک جرقه بود، اما آتش اصلی از قبل در زیر خاکستر ساختارهای ناکارآمد شعله میکشید. وقتی تأمین مواد اولیه یک صنعت به دلیل ریسکهای سیستمی فلج میشود، وقتی نقدینگی در اقتصاد جریان ندارد و انرژی با هزینه بالا و دسترسی دشوار تأمین میشود، نمیتوان انتظار داشت که حتی صنایع پویا و بازارپسند مانند لوازم آرایشی از بحران در امان بمانند. اگر امنیت اقتصادی و پیشبینیپذیری فضای کسبوکار ایجاد نشود، رکود نه یک خطر دور، بلکه واقعیتی است که هر روز گستردهتر خواهد شد.