شناسهٔ خبر: 74448836 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: اعتماد آنلاین | لینک خبر

«اعتمادآنلاین» گزارش می‌دهد:

آیا ترامپ به سوریه به دید یک کشور نگاه می‌کند؟

به اعتقاد یک تحلیلگر عرب، ترامپ هیچ‌گاه سوریه را به دید یک کشور دارای حاکمیت نگاه نکرده، بلکه آن را ملکی دیده که به حراج گذاشته شده است.

صاحب‌خبر -
آیا ترامپ به سوریه به دید یک کشور نگاه می‌کند؟
کد خبر: 729845
|
۱۴۰۴/۰۵/۲۸ ۰۹:۱۵:۰۰

به اعتقاد یک تحلیلگر عرب، ترامپ هیچ‌گاه سوریه را به دید یک کشور دارای حاکمیت نگاه نکرده، بلکه آن را ملکی دیده که به حراج گذاشته شده است.

به گزارش اعتمادآنلاین، باسل قس نصرالله در مقاله‌ای در این رابطه نوشت: «از لحظه ورود به کاخ سفید، «دونالد ترامپ» با سوریه به چشم کشوری دارای حاکمیت، تاریخ و ملت نگاه نکرد، بلکه آن را ملکی در معرض حراج سیاست بین‌الملل دید. سخنرانی‌ها و تصمیماتش درباره پرونده سوریه هیچ‌گاه از ذهنیت تاجر ملک فراتر نرفت؛ زبان «معامله» جایگزین ملاحظات ژئوپلیتیک و انسانی شد.»

در ژانویه ۲۰۱۹، «ترامپ» سوریه را «سرزمین شن و مرگ» خواند؛ توصیفی که آشکارا نگاه متکبرانه و فاقد هر گونه بعد انسانی یا تمدنی او را نسبت به کشوری با ریشه‌ای به عمق هزاران سال فاش می‌کند.

در چشمان او، آن سرزمین جز زمینی بایر قابل معاوضه یا رها کردن نبود، دقیقاً همان‌گونه که دلال به قطعه زمینی متروکه در حاشیه شهر می‌نگرد.

در دسامبر ۲۰۱۸، خروج نیروهای آمریکایی از شرق سوریه را اعلام کرد و مدیریت آن منطقه را به رئیس‌جمهور ترکیه، رجب طیب اردوغان، واگذار کرد؛ گامی شبیه تحویل دادن کلید یک مغازه به مستاجر جدید بدون هیچ‌گونه توجه به مشروعیت یا اخلاقی بودن انجام این کار. این تصمیم تنها یکی از سلسله اقداماتی بود که ذهنیت تاجر – نه سیاستمدار – را آشکار می‌کرد. استراتژی منسجمی وجود نداشت، تعهدی به اصول نبود، تنها محاسبات لحظه‌ای بود که از یک تماس تا یک توییت تغییر می‌کرد.

و در جولای ۲۰۱۷، توافقی عجولانه با رئیس‌جمهور روسیه، ولادیمیر پوتین، درباره کاهش تنش در جنوب غرب سوریه (شامل استان‌های درعا و قنیطره) امضا کرد که ظرف دو روز اجرا شد.

چنین تصمیمات شتاب‌زده‌ای  فهمی از پیچیدگی‌های جغرافیایی ندارد، بلکه شبیه بستن معامله فروش ملک در حراجی است که به ساکنان یا تاریخ آن بی‌توجه است.

و در نوامبر همان سال، ترامپ به همتای ترکیه‌ای خود اطمینان داد که مسلح کردن «واحدهای حفاظت از خلق کُرد» (YPG) را متوقف خواهد کرد؛ تعهدی که مبتنی بر بینش استراتژیک نبود، بلکه حاصل معامله‌ای لحظه‌ای بود. امری که در عهدی تبدیل به عادت شده بود که تصمیمات سرنوشت‌ساز از طریق توییتر اداره می‌شد.

آنگلا مرکل، صدر اعظم پیشین آلمان، این ذهنیت را به دقت خلاصه کرد و در مورد او گفت: «ترامپ معتقد است همیشه برنده‌ای و بازنده‌ای وجود دارد»؛ فلسفه‌ای که بیشتر با ذهنیت دلال همخوانی دارد تا مردی سیاستمدار.

ترامپ در سوریه چیزی جز برگه‌ای برای مذاکره نمی‌دید؛ با روسیه معامله می‌کرد، با ترکیه عشوه‌گری می‌کرد و با اسرائیل دست به معاوضه می‌زد، این در حالی است که در این طناب‌کشی بازی با منطق معامله نه چارچوب‌های آرمانی اداره می‌شود.

حتی در اولین سخنرانی پس از پیروزی در انتخابات ۲۰۱۶، که از «عدم مداخله در امور کشورها» سخن گفت، هم تنها یک اعتراف ضمنی به آمادگی‌اش برای واگذاری مدیریت «ملک سوریه» به قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی داشت، به شرطی که منافع شخصی‌اش هم در این فرایند محفوظ بماند.

و شاید اوج تناقض در جلدهای تقلبی مجله «تایم» نمایان شود که ترامپ با افتخار در باشگاه‌های گلف خود آویخته بود؛ دقیقاً همان‌گونه که روایتش درباره سوریه را جعل کرد، سعی در تبلیغ چهره «رئیس جمهور صلح» کرد، در حالی که او در واقعیت تنها مذاکره‌کننده‌ای بر سر سرزمینی بود که مال او نبود و خون‌های ریخته در آن هم  برایش مفهومی بود.

برای ترامپ، سوریه چیزی جز «شن و مرگ» نیست، اما قابل فروش است... به قیمت مناسب قابل فروش  است.

اما ما (سوری‌ها)، تنها می‌توانیم شهادت‌مان را برابر تاریخ ثبت کنیم.

 

برچسب‌ها: