به گزارش خبرگزاری حوزه، کارما بهظاهر اخلاقی و مثبت به نظر میرسد، اما در بنیان خود طرحی برای حذف نقش خدا از زندگی انسان ارائه میدهد.
مقدمه
این روزها اصطلاح «کارما» در فضای عمومی، شبکههای اجتماعی و حتی محافل روشنفکری زیاد شنیده میشود.
اغلب هم با عباراتی خوشرنگ و لعاب که در ظاهر درست به نظر میآید معرفی میشود، مثلا: «هرچه بدَهی همان را میگیری»، «دنیا قانون بازگشت دارد»، «به کسی بد نکنی تا به خودت برنگردد» و مانند اینها.
ظاهر این جملات زیباست، اما اگر کمی ژرفتر نگاه کنیم، درمییابیم که پشت این واژه به ظاهر ساده که با مبانی دینی هم سازگار است، دستگاه فکری و اعتقادیای نهفته است که با مبانی الهی و دینی در تضاد جدی قرار دارد.
کارما فقط یک قانون اخلاقی ساده نیست
کارما در حقیقت ریشه در آیینهای هندو و بودایی دارد و معنای اصلی آن چیزی فراتر از «پاداش و کیفر اعمال» است. در آن جهانبینی، کارما حلقهای است در زنجیره تناسخ؛ یعنی انسان بارها و بارها در قالبهای مختلف بازمیگردد و نتیجه اعمال گذشتهاش را در زندگی بعدی میبیند. این نگاه عملاً نظام معاد، حسابرسی قیامت و عدل الهی را کنار میگذارد و همهچیز را به چرخهای بیپایان و خودکار میسپارد.
حذف نقش خداوند
در اندیشه کارما، دیگر خبری از خدای آگاه، عادل و حکیم نیست؛ بلکه یک «قانون خودکار» همهچیز را تنظیم میکند. این دقیقاً همان چیزی است که با توحید و باورهای دینی ما در تضاد قرار دارد. قرآن بارها تأکید میکند که «إِنَّ اللّهَ سَریعُ الحِساب»؛ خداوند است که محاسبه میکند، نه یک نیروی کور و بیروح. کارما در لایه پنهانش در حقیقت میخواهد داوری الهی را حذف کند و جای آن را به یک سازوکار بیخدا بدهد.
تفاوت عدالت الهی و عدالت کارمایی
عدالت الهی بر پایه علم مطلق و حکمت بیپایان خداوند بنا شده است. او شرایط، نیتها، موقعیتها و ظرفیتهای هر انسان را در نظر میگیرد. اما در کارما، همهچیز به یک معادله خشک تقلیل مییابد: «بد کردی، بد میبینی؛ خوب کردی، خوب میبینی!». این تقلیلگرایی نه تنها سطحی است بلکه به نوعی ظلم پنهان منجر میشود، چون تفاوت شرایط انسانها و نیتهایشان را نادیده میگیرد.
جذابیت ظاهری، هدف پنهان
چرا این اصطلاح به سرعت در فرهنگ عمومی جا باز کرده است؟ دلیلش آن است که شعارش ساده و زیباست، با احساسات عمومی سازگار است و جایگاه سنگین «مسئولیت در برابر خدا» را سبک میکند. اما هدف پنهان آن، تغییر زاویه نگاه بشر از «خدامحور» به «قانون محور» است؛ یعنی حذف خدا از معادلات اخلاقی و جایگزینیاش با یک واژه خوشظاهر. این همان چیزی است که در مبانی سکولار و اومانیستی تبلیغ میشود.
نگاه دینی چه میگوید؟
در تعالیم اسلامی، اصل «جزاء» (پاداش و کیفر) بهوضوح بیان شده است: «فَمَن یَعمَل مِثقالَ ذَرّةٍ خَیراً یَرَه، وَمَن یَعمَل مِثقالَ ذَرّةٍ شَرّاً یَرَه». اما تفاوت اینجاست که این قانون، نه کور است و نه بیروح؛ بلکه در دستان خدای حکیم، عادل و رحیم است. همین تفاوت ظریف، مرز میان یک نظام معنوی الهی و یک شبهه فریبنده را مشخص میکند.
جمعبندی
کارما در ظاهر، پیامی اخلاقی و جذاب دارد، اما در باطن، به دنبال تغییر مبنای اعتقادی بشر است: بیرون راندن خدا از ساحت عدالت و سپردن سرنوشت انسان به یک سازوکار بیجان.
دین الهی با قدرت، معنویت و حکمتش، نه تنها عدالت را تضمین میکند، بلکه آن را در بستری الهی، آگاهانه و هدفمند محقق میسازد. بنابراین، پذیرش کارما به معنای پذیرش یک عدالت بدون خداست؛ و این دقیقاً جایی است که زیبایی ظاهری آن به قیمتی سنگین تمام میشود.