به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه در تهران، حجتالاسلام والمسلمین حسین انصاریان در مراسم دهه سوم صفر در حسینیه هدایت تهران با بیان اینکه انبیاء و ائمه دلشان برای قیامت مردم میسوخت، تصریح کرد: آنان نه برای خود بلکه برای مردم میترسیدند و غصه میخوردند.
وی با استناد به آیه شریفه «إِنِّی أَخافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبِّی عَذابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ»، افزود: پیامبران همواره رنج دعوت مردم را به دوش میکشیدند.
این استاد اخلاق در ادامه به سرگذشت حضرت نوح(ع) اشاره کرد و گفت: حضرت نوح(ع) صد سال، سپس دویست سال و در مجموع ۹۵۰ سال مردم را به خداپرستی، تقوا، توبه و استغفار دعوت کرد. پس از آن حجت الهی بر مردم تمام شد و آنان خود برای خویش عذاب فراهم کردند، زیرا خداوند عذابکننده نیست.
حجت الاسلام والمسلمین انصاریان با ذکر مثالی توضیح داد: انسانی که سرمایه اندک دارد اما خریدهای سنگین میکند، خودش برای خود رنج فراهم میکند. قرآن نیز در آیه ۲۴ بقره میفرماید: «فاتقوا النار التی وقودها الناس»؛ یعنی آتشگیره دوزخ خود مردم هستند.
هشت لطف خداوند به بندگان محبوب
استاد حوزه علمیه در ادامه بیان کرد: خداوند برای بندگان محبوب خود درهای رحمت، برکت، شکوه و جلال را میگشاید. وی این الطاف را چنین برشمرد:
۱. چشمپوشی از نامحرمان: پروردگار لطفی میکند که چشم محبوبش هزینه تماشای گناه نشود.
۲. خوف از خداوند: ترس از ایستادن در پیشگاه الهی، همانگونه که قرآن میفرماید: «وأمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَوَی فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأْوَی». خوف الهی دو گونه است: خوف انبیاء که ناشی از معرفت والا نسبت به عظمت خدا بود، و خوف مثبت مؤمنان که ارزش بالایی دارد.
۳. حیا در خلوت: بنده حتی در تنهاترین خلوتها از گناه شرم میکند.
۴. آراسته شدن به اخلاق صالحان: خدا بنده محبوب را به اخلاق پیامبران، ائمه و اولیا در حد ظرفیتش مزین میکند.
۵. صبر در برابر سختی و شیرینی: او را چنان صابر میسازد که نه شیرینیها مستش کند و نه تلخیها خُردش سازد.
حجت الاسلام والمسلمین انصاریان در این بخش یادآور شد: ابوذر با وجود فقر به عالیترین مقامات رسید، سلمان با نان جو و نمک قناعت میکرد و امیرالمؤمنین(ع) میفرماید که حضرت عیسی(ع) با کفش پوستی، چراغ ماه و غار بهعنوان خانه زندگی میکرد اما هرگز پست نشد.
۶. امانتداری: محبوب خدا اگر کل بیتالمال یا هزاران سند و امانت در اختیارش باشد، کوچکترین خیانتی نمیکند.
۷. صدق و یکرنگی: به فرموده قرآن «یَوْمَ یَنْفَعُ الصَّادِقِینَ صِدْقُهُمْ»، ظاهر و باطن او یکی میشود و از نفاق دور میماند.
۸. سخاوت: محبوب خدا بیدریغ و عاشقانه بخشنده است.
داستان عبرتآموز جوان بزاز
حجت الاسلام والمسلمین انصاریان برای تبیین خوف الهی، داستانی از کتاب جامعالتمثیل نقل کرد: جوانی خوشسیما و خوشهیکل در یکی از شهرهای شام به حرفه بزازی مشغول بود. همواره پارچههای سالم و باکیفیت میآورد و به پاکیزگی و آراستگی معروف بود. روزی دو زن جوان به مغازه او آمدند و چند طاقه پارچه خریدند و یکی از آنان به بهانه پرداخت پول، او را به خانه دعوت کرد. جوان سادهدل پارچهها را برداشت و به خانه رفت، اما در همان ابتدا در خانه را از پشت قفل زدند. زن صاحب خانه با صراحت گفت که بهانه خرید پارچه دروغی بیش نبوده و هدف او وصال جوان است. بزاز مؤمن در پاسخ گفت: دامن من هرگز به گناه آلوده نشده، مرا به معصیت دعوت نکن. اما زن بارها اصرار کرد و چون نتیجه نگرفت، با صدای بلند یارانش را فراخواند تا او را شکنجه کنند. او را آنقدر زدند که نزدیک بود جان دهد. جوان برای رهایی، وانمود کرد که تسلیم شده است. زن دستور داد سفرهای بزرگ از انواع غذاها پهن کنند تا او نیرو بگیرد. پس از خوردن مختصری غذا، به بهانه نیاز به دستشویی، لباس و بدن خود را به نجاست آلوده کرد و تهدید نمود که اگر به او نزدیک شوند، آلودگی را به آنان خواهد پاشید. زن با دیدن این صحنه سخت خشمگین شد و دستور داد او را بیرون کنند. بزاز با شتاب خود را به در خانه رساند و در حالی که قفل بسته بود، دستش را روی قفل گذاشت و به اعجاز الهی در باز شد. او به کنار جوی آبی رفت تا خود را بشوید. در همان هنگام مردی ناشناس از راه رسید، لباسی تمیز به او داد و گفت: این را بپوش، که از امروز تا پایان عمر، بدن تو بوی عطر خواهد داد و رایحهاش مشام مردم را مست خواهد کرد. آن جوان به دوستش گفته بود: آنگاه که زن زیبارو بر من اصرار میکرد و نزدیک بود بلغزم، در ذهنم این آیه را تلاوت کردم: «وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَوَیٰ فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأْوَیٰ.»
حجت الاسلام والمسلمین انصاریان در پایان گفت: امیدوارم خداوند این هشت لطف بزرگ را نصیب ما کند و چشم و دل ما را به نور پاکی و صداقت روشن سازد.
انتهای پیام/