
مردی که متهم است شریکش را به دلیل اختلاف مالی به قتل رسانده است، در دادگاه درخواست بخشش کرد.
به گزارش اعتمادآنلاین، این پرونده از دی سال ۱۴۰۱ و زمانی به جریان افتاد که زنی جوان با مراجعه به پلیس ملارد از مفقود شدن برادرش به نام مجید خبر داد و گفت برادرش در باغی در ملارد در تهران زندگی میکرد اما اکنون اثری از او نیست. این زن توضیح داد خودش خارج از کشور بود و بعد از بازگشت به ایران متوجه مفقود شدن مجید شد. او همچنین توضیح داد مجید با فردی به نام نیما شریک بود و بیشترین ارتباطات را با او داشت.
چندی بعد از طرح این شکات در حالیکه تحقیقات پلیسی برای یافتن ردی از مجید ادامه داشت، خواهر او در تماس با پلیس از کشف جسد برادرش خبر داد و گفت، در باغ محل سکونت مجید چاهی وجود داشت و او دو مقنی را به آنجا برد که آنها جسد را پیدا و از چاه خارج کردند.
کارآگاهان بعد از کشف جسد، متوجه شدند این مرد با شلیک گلوله کشته شده است. آنها سپس سراغ شریک مقتول رفتند. نیما در همان بازجوییهای اولیه به قتل اعتراف کرد و گفت زمان حادثه یکی از دوستانش نیز همراه او بود.
در نهایت، پرونده تکمیل و برای محاکمه به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه دادگاه، خواهر مقتول که ولی دم برادرش شده است، برای نیما درخواست قصاص کرد و گفت حاضر به گذشت نیست.
سپس متهم در جایگاه ایستاد و گفت: «جرمم را قبول دارم و خواهش میکنم من را ببخشید. من و مجید شریک بودیم و اختلاف مالی داشتیم. روز حادثه به باغ او رفتیم تا درباره مشکلمان صحبت کنیم اما من یکدفعه عصبانی شدم و با اسلحه به او شلیک کردم. بعد هم با کمک دوستم جسد را در چاه انداختم. من از کاری که کردهام بسیار پشیمان هستم. در زندان فهمیدم قبلاً چه زندگی خوبی داشتم. همسر و دو فرزند داشتم. پول و رفاه و امکانات داشتم اما همه را از دست دادم. خواهش میکنم من را به خاطر دو بچهام ببخشید. الان به من انگ قاتل خورده و فرزندانم هم باید انگ بچه قاتل را تحمل کنند. من به بدی کاری که کرده بودم، آگاه هستم و درخواست عفو دارم.»
در ادامه، وکیل اولیای دم به قضات توضیح داد علاوه بر قتل، اموالی از جمله ۶۰ هزار یورو نیز از خانه مجید سرقت شده است.
خواهر مقتول نیز در این باره توضیح داد: «بعد از قتل برادرم فهمیدم یورو و تعدادی سند سرقت شده است. دو سال طول کشید و نیما جای اسناد را نگفت تا اینکه من برای همه آنها المثنی گرفتم. بعد از آن بود که اصل اسناد را پس آوردند و گفتند در گاوصندوق بنگاهی که مجید و نیما شریک بودند، جا مانده بود. من بابت پولهای سرقتی شکایتی ندارم و فقط خواستار حکم قصاص هستم. در این سه سال، من مرتب کابوس میبینم. کاری که این مرد انجام داد زندگی همه خانواده را از هم متلاشی کرد و من گذشت نمیکنم.»
در ادامه، متهم ردیف دوم در جایگاه ایستاد و گفت: «روز حادثه اصلاً قرار بر درگیری و قتل نبود و ما برای مهمانی به باغ مجید رفته بودیم اما نیما یکدفعه عصبانی شد و اسلحه کشید. من در قتل نقشی نداشتم اما بعد از آن در برابر عمل انجامشده قرار گرفته بودم و به ناچار کمک کردم جسد را در چاه بیندازیم.»
بنا به این گزارش، در پایان، هیات قضات ختم جلسه را اعلام کردند و برای صدور رأی وارد شور شدند.