سرویس اقتصادی، انصاف نیوز: ناترازی و کمبود انرژی این روزها در ادبیات مدیران اداره امور کشور زیاد مورد استفاده قرار میگیرد اما نوع رفتار و کنشهای عمومی و اجتماعی چنان است که به نظر نمیرسد کمبود انرژی به باور عمومی تبدیل شده باشد.
آنچه در پی میآید، گزارشی است از مصرف انرژی در اماکن عمومی و خصوصی شهر تهران. این گزارش حاصل پرسهزنی چند ساعته سه کارآموز خبرنگاری انصاف نیوز در یک مرکز بزرگ خدمات عمومی (پایانه بیهقی) و یک بیمارستان خصوصی در مرکز شهر و یک سینما در شمال تهران است.
نمونههایی از کنش جمعی ناشی از باور عمومی
نمونههای زیاد و قابل توجهی از کنشهای جمعی ناشی از باور عمومی در حافظه تاریخی ایرانیان وجود دارد. در تجربه اخیر مردم تهران، باور عمومی به آسیبزا بودن ماندن در شهر و رفت و آمد در خیابان، بسیاری را راهی شهرستانهای دور و نزدیک کرد.
در نمونه دیگر، باور عمومی درباره کشنده بودن بیماری کرونا به سیاستگذار اجازه داد غیرممکنی مانند تعطیلی کامل را در کلانشهرهایی مانند تهران و اصفهان و تبریز به اجرا بگذارد و حتی اماکن مقدس شهرهای زیارتی مشهد و قم و شیراز را تعطیل کند.
در نمونه دورتر، در فاصله سالهای 1376 تا 1381 و 82، باور رایج در میان دانشجویان، طبقه متوسط شهری و بخشی از کنشگران سیاسی و اقتصادی و اجتماعی این بود که اخبار و تحلیلهای سیاسی مربوط به جناح هوادار رئیسجمهور وقت موسوم به دوم خردادیها و بعد جبهه اصلاحات را نه از صداوسیما که باید از روزنامههای صبح و عصر تهران بگیرد و بنابراین روزنامه خریدن و روزنامه خواندن به رفتاری رایج تبدیل شد. آن زمان، تشکیل صف مقابل دکههای مطبوعاتی، تصویری تکرارشونده در سطح شهرهای بزرگ بود.
توقف خرید یک کالا یا برند خاص در برخی بزنگاههای سیاسی اجتماعی یا همین خوشیمنی خرید طلا در روز سیزدهم ماه صفر هم نمونههای ضعیفتر از کنشهای جمعی است که از رواج یک باور در نزد کسر بزرگی از شهروندان ناشی شده است.
درباره کمبود انرژی اما تقریبا شاهد هیچ کنش جمعی روشنی در شهر تهران نیستیم و به نظر میرسد با وجود تاکید مسئولان و تکرارها و اصرارهای بخشهای مختلف خبری رسانه ملی، هنوز کمبود انرژی باور نشده و چون باور نشده، به یک رفتار و کنش جمعی مشخص برای صرفهجویی و اصلاح الگوی مصرف تبدیل نشده است.
پایانه بیهقی؛ حساس به آب، بیاعتنا به برق
پایانه بیهقی در میدان آرژانتین تهران، مجموعهای خدماتی است که اغلب واحدهای مستقر در آن، در حوزه حملونقل برون و درونشهری و صنایع وابسته فعالیت میکنند. این مجموعه شامل یک ترمینال حمل مسافر برونشهری، یک ترمینال اتوبوسهای شهری، دفاتر فروش بلیت اتوبوس، دفاتر شرکتهای بیمهای، دفتر تاکسیرانی، چند دفتر حمل بار و… است؛ مجموعهای از ساختمانها با ساختاری ناپیوسته.
این پراکندگی ساختمانها در محوطهای نسبتا بزرگ، عملا امکان برنامهریزی و مدیریت متمرکز مصرف انرژی را از بین برده است و بنابراین بیشمار کولر آبی، دهها کندانسور اسپلیتهای بزرگ و کوچک و انواع و اقسام سیستمهای روشنایی در محوطه پایانه بیهقی به چشم میخورد.
ساختمان اداری پایانه بیهقی به نسبت تاریک است و میتوان گفت جز چند لامپ، تامین روشنایی ساختمان به نور روز محول شده اما چند کمپسور روشن بیرون ساختمان، توضیح مناسبی برای سرمایی است که درون ساختمان احساس میشود.
ساختمان کوچک نمازخانه پایانه بیهقی که نزدیک به در غربی محوطه است، با سه کولر آبی خنک میشود و گرچه تلاش شده کولرها از تابش مستقیم آفتاب ظهر تابستان محافظت شوند، اما پوشششان کافی به نظر نمیرسد و بنابراین تلاششان خیلی هم موفق نبوده و محوطه نمازخانه فقط کمی خنکتر از محوطههای سایهافتادهی بیرون است.
همانطور که اشاره شد، واحدهای خدماتی در تمام محوطه ترمینال بیهقی پراکندهاند و شامل چند سازه بتی، اتاقکهای پیشساخته فایبرگلاس، کیوسکهای آجری و اتاقکهای ساخته شده از چوب و فلز میشود. این ترکیب ناهمگون ساختمانی را انواع مختلفی از وسایل سرمایشی تکمیل میکند.
برای سازههای کوچک و بزرگ محوطه ترمینال بیهقی، احتمالا معیارهایی مانند نوع کاربری، تعداد کارکنان حاضر و احیانا تعداد مراجعان در تعیین اندازه کولرهای آبی روی سقف موثر بوده است؛ کیوسک تاکسیرانی و کیوسک پیک متعلق به شهرداری تهران، بزرگترند، مراجعان بیشتری دارند و از کولرهای آبی بزرگتری استفاده میکنند. به همین نسبت کیوسکهای کوچکتر، دارای کولرهای سقفی کوچکتر هستند. دفاتر بیمهای اما با اسپیلت خنک میشوند؛ دفتر هر شرکت بیمهای، یک اسپیلت روشن دارد.
گرچه برخی کولرهای آبی در بخش سایهانداز ساختمانها تعبیه شده و طبیعتا از تابش مستقیم خورسید در امان هستند اما اغلب کولرهای آبی بدون حفاظ و پوشش، در معرض تابش مستقیم آفتاب هستند که حداقل یکچهارم راندمان کولر را از بین میبرد و به بیان دیگر، آب و برق را هدر میدهد.
دو شرکت بزرگ اتوبوسهای مسافربری برونشهری، شرکت رویال سفر ایرانیان و شرکت سیروسفر، از قدیمیترین شرکتهای مستقر در محوطه پایانه بیهقی هستند که در سالهای اخیر کیوسکهای اولیه را به ساختمانهای بزرگ سنگی تبدیل کردهاند.
محوطه بلیتفروشی و سالن انتظار رویال سفر ایرانیان علاوه بر 9 اسپیلت، یک کولر آبی هم دارد. همه این 10 سرماساز در حال کار هستند تا مشتریان این شرکت دمای 38 درجه بیرون را از یاد ببرند و ترغیب شوند با اتوبوسهای رویال عازم سفر شوند.
در ساختمان رقیب، تقریبا برعکس عمل شده؛ دفتر سیروسفر غرق نور است اما دمای محیط به خنکا یا به تعبیر بهتر سرمای محیط رویال سفر نیست.
پایانه بیهقی، یک سالن انتظار عمومی هم دارد که آن را یک اسپیلت ایستاده خنک میکند. مقارن ساعت 3 بعدازظهر یکی از روزهای وسط هفته مرداد 404، انتظار نمیرود این سالن پر از مسافران منتظر باشد اما به نظر میرسد متصدی، همان ابتدای روز اسپیلت را روشن کرده، درجه را روی 18 تنظیم کرده و دنبال کارهای اساسیترش رفته است.
اسپیلت با تمام توان کار میکند در حالیکه از 50 شصت صندلی تعبیه شده، تنها 4 صندلی میهمان دارد. از حق نباید گذشت که آقا یا خانم متصدی لامپهای سقفی پرشمار را خاموش کرده یا شاید از یاد برده روشنشان کند.

در ضلع جنوب شرقی پایانه بیهقی، چند کانکس متعلق به شرکتهای باربری همسایه هم شدهاند. همانطور که انتظار میرود، این ساعت روز، کار زیادی در این قسمت انجام نمیشود و ارباب رجوعی به چشم نمیخورد اما کولرهای آبی روشن است و یکیشان سمفونی عجیبی هم مینوازد.
ترمینال بیهقی دو مجموعه سرویس بهداشتی عمومی دارد که در غرب و شمال شرقی محوطه جانمایی شدهاند. بر روی کاشیها سرویس بهداشتی غربی، شعار تبلیغاتی «آب هم نیاز به مراقبت دارد» نصب شده است. اینجا بر خلاف انتظار شیرهای آب چکه نمیکند، صدای هدررفت آب موسیقی متن محوطه نیست و خیسی بیدلیل به چشم نمیخورد.
برای سرویس بهداشتی شرقی هم شیرآلات هوشمند نصب شده است که به وضوح میزان آب مصرفی را کاهش میدهند. متصدی سرویس بهداشتی، کارگر مسن مهربانی است که اتاقکش را با پنکه خنک میکند؛ او میگوید به محض شنیدن صدای چک چکهی آب، شیرآلات را یا تعمیر میکنیم یا تعویض.
این حساسیت به مصرف آب در محوطه هم به چشم میخورد؛ هیچ بخشی از فضای سبز محدود پایانه بیهقی غرق آب نیست و هیچ هدررفت آبی دیده نمیشود.
رفتار مردم، کارکنان دفاتر گوناگون ترمینال بیهقی، مسافران و دیگر مراجعان، گویای نگرانی از کمبود انرژی نیست؛ جریان کار و زندگی آنقدر عادی است که هیچ ناظر بیخبری باور نمیکند بحران انرژی در کمین تهران است!
بیمارستان خصوصی است و تمیزیاش
دو سه کیلومتر بالاتر از پایانه بیهقی، حوالی میدان ونک، دو بیمارستان در فاصله کمی از هم قرار دارند، یکی دولتی است و دیگری خصوصی.
به نظر میرسد که در مقایسه، بررسی مدیریت مصرف انرژی در بیمارستان خصوصی جذابتر از همتای دولتیاش باشد. حداقل در بخش خصوصی، نگرانی از میزان هزینهکردها وجود دارد و تلقی رایج «از این جیب به آن جیب» نیست.
بعدازظهر یکی از روزهای وسط هفته مرداد ماه است و گرما بیداد میکند. چند قدمی مانده به ورودی، درها باز میشود و بادی خنک صورت را نوازش میکند. چند قدم بعد از در ورودی، نگهبانی خوشپوش با کت و شلوار سرمهای، خوشآمد میگوید و از دلیل مراجعه میپرسد.
مقصود خبرنگار را که میفهمد، یکی دو تلفن میزند و بعد با لحنی که دیگر چندان دوستانه هم نیست، میگوید فقط در همین طبقه اجازه تهیه گزارش داری؛ ساعت ملاقات در حال اتمام است و نمیتوانید به طبقات بالاتر بروید!
آقای نگهبان شاید برای دلجویی، خبر میدهد که «چند دقیقهایست که برق رفته و الان روی ژنراتور هستیم». باز هم شاید ناخواسته، سوژه خوبی برای گپ و گفت در اختیار گذاشته است. ژنراتور با گازوئیل میسوزد یا با باتری کار میکند؟ خیلی محکم میگوید گازوئیل! گازوئیل از باتری خیلی ارزانتر تمام میشود و بهصرفهتر است.
در لابی این بیمارستان خصوصی، نشانهای از قطع برق به چشم نمیخورد؛ همه لامپهای سقفی روشن و محیط به اندازه کافی خنک است.

یکی از پرسنل بیمارستان که به نظر میرسد کارمند اداری یا امور مالی است، چند دقیقهای با خبرنگار انصاف نیوز همکلام میشود و اولین حرفش، اعتراض به گرانشدن تعرفه انرژی بخش خدمات درمانی است. میگوید: «بیمارستانها و مراکز درمانی بهای انرژی را با تعرفه دولتی میپردازند، یعنی اگر برای مشترک برق خانگی هر کیلو وات برق را هزار و 500 تومان حساب کنند، برای بیمارستانها این رقم 300 تومان در نظر گرفته میشود. قیمت آب و گاز هم مشابه این فرمول استفاده میشود.»
لحن و شیوه سخن گفتنش، قانع کننده است و به نظر میرسد اعداد و ارقامی که به زبان میآورد، حداقل یک مبنای تجربی و مصداقی دارد. اضافه میکند که «اردیبهشت امسال با ابلاغ وزیر نیرو، تعرفه مراکز بهداشتی و درمانی اهم از بیمارستانها، درمانگاهها و داروخانهها حدود 100 درصد افزایش پیدا کرد.»
از رقم پرداختی این بیمارستان متوسط مقیاس میپرسم و او اظهار بیاطلاعی میکند و میگوید عدد دقیق قبض برق بیمارستان را نمیدانم.
حالا یک ساعت از قطعی برق و نیمساعتی از حضور خبرنگار در این بیمارستان خصوصی میگذرد. هوای لابی به وضوح از نیمساعت پیش گرمتر شده، گرچه نسبت به بیرون هنوز هوا بسیار خنک است. معلوم میشود برای مدیریت برق ژنراتور، درجه وسایل سرمایشی را بیشتر کردهاند تا اگر قطع برق طولانی شد، ژنراتور توان تامین برق بیمارستان را داشته باشد.
از پرسوجوهای خبرنگار معلوم میشود بیمارستان آشپزخانهاش را تعطیل کرده و برای تامین غذای بیماران، پرسنل و کادر درمان، با یک کترینگ قرارداد بسته است. گفته میشود یکی از دلایل این تصمیم، مدیریت مصرف گاز بوده است.
برق شهری قطع شده و برق بیمارستان را ژنراتور تامین میکند؛ در این شرایط شاید نشود ارزیابی دقیقی از میزان و مدیریت مصرف برق داشت اما میتوان از وضعیت مصرف آب پرسوجو کرد.
جالب اینجاست که چند نفر از کارکنان این بیمارستان که حاضر میشوند به پرسشهای خبرنگار انصاف نیوز پاسخ دهند، متفقالقول هستند که مصرف آب بالاست؛ «بیمارستان خصوصی است و تمیزیاش. اصرار به برق زدن زمین و در و دیوار هم باعث مصرف بالای آب میشود.» و «به ازای هر تخب بیمارستانی بین 500 تا هزار لیتر آب در روز مصرف میشود. بیمارستان ما 150 تختخوابی است و روزانه حداقل 80 یا 90هزار لیتر آب مصرف میکند.» و «خیلی از مردم بیمارستان خصوصی را انتخاب میکنند برای خدمات و نظافتش. ملافهها و لباسهای فرم پرسنل هر روز شسته میشود، راهروها و کف اتاقها روزانه چند بار نظافت میشود. سرویسهای بهداشتی بارها شسته میشود و… مصرف بالای آب طبیعی است.»
برق هنوز نیامده و هوای لابی بیمارستان در حال گرم شدن است. مراجعان حاضر در لابی هم به وضوح بیشتر شدهاند و حالا دیگر خود یا بغل دستیشان را باد میزنند. واضح است که درجه اسپیلتها بالاتر رفته اما عجیب است که کسی به فکر خاموشکردن بخشی از لامپهای پرتعداد بیمارستان نیست.
نه! در این بیمارستان خصوصی هم رفتارها طوری نیست که باور کنیم کمبود انرژی به یک باور عمومی تبدیل شده است.
سینما فرهنگ؛ خلوت، خنک، نورانی
سینما فرهنگ از آن سینماهای کوچک و جمع و جور شمال شهر است که مشتریان خاص خود را دارد و به قول معروف، پاتوق نوستالژیبازهاست.
همانطور که انتظار میرود در میانه روزی غیر از سهشنبههای نیمبها و پنجشنبه و جمعههای فراغت، سینما مشتری چندانی ندارد اما بر خلاف انتظار، نه از روشنایی محیط و نه سرمایش، کم نشده است و به نظر میرسد اگر بجای ما 4-5 نفر، صد یا 150 نفر دیگر هم به لابی سینما بیایند، با همین نور و دما از آنان پذیرایی شود!
ساعت حدود 4 بعد از ظهر است و جز خبرنگار انصاف نیوز، پیرزنی و دو مرد جوان مشتری سینما فرهنگ شریعتیاند. پیرزن میگوید سالها بوده که سینما نیامده اما هفته پیش فیلم پیرپسر را در همین سینما دیده و حالا آمده است که فیلم زن و بچه را ببیند تا «حالم خوب شود.» آخرین بار برای دیدن «قهرمان» اصغر فرهادی به سینما رفته است.
دو مرد جوان مشغول موبایلهای خودشانند؛ یکی دارد بازی میکند و دیگری گوشیاش را به کابل شارژ وصل کرده اما زنگخورش بالاست و دائم مشغول جوابدادن است، گاه به پچپچ و گاه با صدایی که بدون دقت هم شنیده میشود.
نگاهم به سقف میافتد و سرگرمی تازهام را اینجا هم میآزمایم؛ شمارش تعداد لامپها. حدسزدن مصرف هر لامپ و ضرب و تقسیم و جمع و تفریق.
میشمرم؛ یک، دو، سه… هفده، هجده… پنجاه و هفت، پنجاه و هشت… تعجبآور است که عدد لامپها از 100 میگذرد؛ 100 لامپی که در وسط روز همگی روشناند برای 4 مشتری.
اسپلیتهای ایستاده هم بیصدا محیط سالن انتظار سینما را خنک کردهاند، خیلی خنک.
خنکای سالن انتظار، حتی فضای سرویسهای بهداشتی را هم خنک کرده است؛ اینجا هم همه لامپها روشن است، هواکش هم. شیرهای آب، اهرمی است اما هیچکدام چکه نمیکند. کف سرویسها برق میزند و روشن است که متصدی نظافت، چند دقیقه یکبار، زمین را تی میکشد.
فیلم شروع شده است و من باید انتخاب کنم؛ یا وارد سالن سینما شود و یا از در خروج، خارج! دومی را انتخاب میکنم چون آنچه لازم بود را دریافتهام؛ اینجا هم کسی نگران کمبود انرژی نیست.
خلاصه گزارش را میشود در یک خط تهیه کرد؛ به هزار و یک نشانه و به دلایلی که نیاز به بررسی عمیق کارشناسانه دارد، ما مردم، ما اهالی تهران هنوز باور نکردهایم وضعیت آب و برق و گاز بحرانی است. شاید هم باور کردهایم اما نگران نیستیم چون حکمرانی به هر حال فکری برای تامین آب و برق و گاز پایتخت میکند!
این سلسله گزارشهای انصاف نیوز درمورد مصرف انرژی در اماکن مختلف پایتخت ادامه دارد.
انتهای پیام