شناسهٔ خبر: 74021617 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ابنا | لینک خبر

چرا دل‌های مؤمن هم گاهی ناامید می‌شود؟

در روزگاری که اضطراب‌های اقتصادی و فشارهای اجتماعی گریبان‌گیر همه شده، حتی اهل ایمان نیز گاه در تاریکی ناامیدی گرفتار می‌شوند. این نوشته به رابطه‌ی توکل، دعا و نشاط می‌پردازد و سعی دارد نگاهی کاربردی به ایمان در دل بحران‌های واقعی بیندازد.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی اهل‌بیت(ع) ـ ابنا: حجت‌الاسلام و المسلمین محمد حسین امین، نویسنده و پژوهشگر دینی، در نوشتاری اختصاصی برای ابنا، به واکاوی این پرسش پرداخته است که چرا با وجود دین‌داری و ایمان، بسیاری از مردم دچار یأس و ناامیدی‌اند؟ او با نگاهی تحلیلی و رویکردی دینی، به دنبال آن است که نشان دهد چگونه می‌توان ایمان را از سطح به عمق کشاند و آن را به نیرویی واقعی برای آرامش و مقاومت بدل ساخت.

چرا دل‌های مؤمن هم گاهی ناامید می‌شود؟ چرا دل‌های مؤمن هم گاهی ناامید می‌شود؟
محمد حسین امین / نویسنده و پژوهشگر دینی

در عصر سرگیجه‌ها و فشارهای خردکننده، ایمان دیگر یک واژه‌ی تشریفاتی نیست؛ تبدیل به تنها تکیه‌گاه روح‌هایی شده که زیر ضربه‌های پی‌درپیِ روزگار نفس می‌کشند. این‌جا دیگر دین‌داریِ عادت‌گونه کافی نیست. باید ایمان، کار کند؛ باید به درد دلِ زندگی بخورد؛ وگرنه در برابر موج ناامیدی، تاب نمی‌آورد. این نوشته تلاشی است برای یافتن نسخه‌ای عمیق‌تر از توکل و دعا، نسخه‌ای که از جنس واقعیت امروز ما باشد.


۱. وقتی دلِ اهل ایمان هم می‌لرزد

مؤمن واقعی هرگز به ورطه‌ی ناامیدی نمی‌افتد، مگر آن‌که ایمانش تنها پوسته‌ای ظاهری و بی‌ریشه باشد. آن‌چه امروز بسیاری را دچار تردید و یأس کرده، نه نبود ایمان، بلکه ضعف در خمیرمایه و عمق ایمان است. ایمانی که صرفاً برای رفع تکلیف یا عادت اجتماعی باشد، نمی‌تواند در برابر امواج سهمگین زندگی، پناهی باشد.

ایمان باید در جان نفوذ کند، با معرفت آمیخته شود، و از حالت شعاری به منبع آرامش و تصمیم‌گیری تبدیل گردد. اگر چنین شود، همان‌طور که تاریخ نیز نشان داده، مؤمنان واقعی به انسان‌هایی قدرتمند، فعال، تأثیرگذار و امیدوار بدل می‌شوند. کسانی چون حضرت زینب(س)، امام موسی کاظم(ع) و امام خمینی(ره) نمونه‌هایی روشن از این ایمان عمیق‌اند؛ ایمانی که نه‌تنها آنان را از یأس نجات داد، بلکه جامعه‌ای را نیز به حرکت درآورد.

اما ایمان واقعی، آن‌گاه که از دل معرفت، عمل و اعتماد به وعده‌های الهی برآید، همچون سدی استوار در برابر طوفان‌های ناامیدی عمل می‌کند. تاریخ اسلام سرشار از نمونه‌هایی از مؤمنان واقعی است که در شدیدترین بحران‌ها، نه‌تنها امید خود را از دست ندادند، بلکه با قدرت و تأثیرگذاری مسیر تاریخ را تغییر دادند. حضرت زینب(س) در کربلا، امام موسی کاظم(ع) در سال‌های طولانی زندان، و امام خمینی(ره) در دوران تبعید و مبارزه با رژیم طاغوت، همگی نمادهایی از ایمان ریشه‌دار و زنده بودند که نه‌تنها خود در برابر یأس ایستادند، بلکه امید را به جامعه‌ی خسته از ظلم و ناامیدی برگرداندند.

قرآن کریم نیز با تأکید بر «وَلا تَیْأَسُوا مِن رَوْحِ اللَّهِ» (یوسف: 87)، اصل امید را نه فقط برای اهل ایمان، بلکه برای همه انسان‌ها واجب می‌داند؛ اما بهره‌مندی از این روح الهی، نیازمند ایمانی است که جان را روشن کرده باشد، نه فقط زبان را.

ترس از آینده، فشار مالی، بیماری، تنهایی و فروپاشی روابط اجتماعی واقعیت‌هایی هستند که حتی دینداران با آن دست به گریبان‌اند. این‌که برخی با وجود نماز و دعا، همچنان در دل احساس پوچی یا خستگی دارند، نشانه‌ی ضعف ایمان نیست، بلکه نشانه‌ای از بی‌پاسخیِ ایمان سطحی به مشکلات عمیق زندگی است.

اگر ایمان به عمق جان نرود و به کنشی درونی تبدیل نشود، در بحران‌ها نمی‌تواند نقش پشتیبان را ایفا کند. ما نیازمند آنیم که ایمان را از حالت مناسکی خارج کرده و به منبعی درونی برای تفسیر و تاب‌آوری بدل کنیم.

۲. توکل؛ فراتر از واگذاری کارها به خدا

توکل در نگاه دینی، تنها گفتن «خدا بزرگ است» نیست، بلکه کنش آگاهانه‌ای است که از شناخت درست خداوند، هستی و نقش انسان در زندگی نشأت می‌گیرد. در روایت آمده است: «التوکلُ علی اللهِ درجاتٌ»؛ یعنی توکل مراتبی دارد[1]. بالاترین درجه‌ی آن، آرامش قلبی‌ای است که از یقین به وعده‌های الهی ناشی می‌شود.

در بحران‌های اقتصادی، وقتی پول و شغل در تنگناست، توکل باید در رفتار انسان نمود یابد: پرهیز از اضطراب، حفظ امید، تلاش منطقی و مدیریت هیجانات. این‌ها نشانه‌های توکل‌اند، نه فقط دعا کردن بدون اقدام. امام صادق(ع) می‌فرماید: «المؤمن یجتهد فی‌الدنیا کأنّه یعیش أبداً»[2]؛ مؤمن تلاش خود را متوقف نمی‌کند، حتی اگر بحران‌ها شدید باشند.

توکل، تکیه‌گاه روانیِ مؤمن است، نه به معنای بی‌برنامگی، بلکه به معنای حرکت همراه با اعتماد به نتایج خداوندی. توکل، نیرویی برای ایستادن در برابر فشارهاست.
 

۳. «لا تقنطوا»: امید حتی از دل خاکستر

آیه‌ی شریفه‌ی «قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَیٰ أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ» (زمر: 53) یکی از پرنورترین آیات امید در قرآن است. مخاطب این آیه حتی گناه‌کاران‌اند؛ چه رسد به مؤمنانی که در بحران‌ها خسته‌اند. خداوند راه امید را بر هیچ‌کس نمی‌بندد.

روایت شده که امام علی(ع) فرمود: «لا یَفْقِدُ الرَّجَاءَ مَن عَرَفَ سَعَةَ رَحْمَةِ اللَّهِ»[3]؛ کسی که وسعت رحمت خدا را بشناسد، هیچ‌گاه امید خود را از دست نمی‌دهد. یعنی شناخت درست خداوند، خودش امید می‌آفریند.

کسی که به جای تمرکز بر فقدان‌ها، بر رحمت الهی تمرکز کند، حتی در دل مشکلات، راه نجات را می‌یابد. ایمان به خدا، نگاهی مثبت به آینده می‌دهد، نه به خاطر ساده‌لوحی، بلکه به سبب شناخت قانون رحمت در نظام آفرینش.
 

۴. دعا؛ نیرویی بی بدیل برای درهم شکستن ناامیدی ناامیدی

دعا نه فقط برای برآورده‌شدن حاجات، بلکه ابزاری برای تخلیه‌ی روانی، بازیابی آرامش، و بازسازی امید است. امام سجاد(ع) در دعای ابوحمزه ثمالی، بارها از حالت‌های ضعف، ترس و شکایت سخن می‌گوید و نشان می‌دهد دعا جای پنهان‌کردن زخم‌ها نیست، بلکه فضای آشکار کردن آن‌ها در برابر خداوند است.

قرآن نیز می‌فرماید: «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ» (غافر: 60). خداوند انسان را به گفت‌وگو فرا می‌خواند، حتی وقتی گمان می‌کنیم پاسخی در کار نیست. دعا، اتصال به منبعی نامتناهی از قدرت است.

باید دعا را از حالت تشریفاتی خارج کرده و آن را به گفت‌وگویی زنده، درونی و صادقانه با پروردگار تبدیل کرد. دعایی که تنها از زبان برخیزد، اثرش سطحی و گذراست؛ اما وقتی از اعماق دل و جان بجوشد، می‌تواند دیوارهای ناامیدی را بشکند و دل را به نور یقین آرام کند. در دل بحران‌ها، بهترین شکل دعا آن است که با اشک و امید، با شکایت عاشقانه و با زبانی بی‌تکلف، انسان خود را در آغوش رحمت الهی رها کند. این دعا نه‌تنها در پی اجابت فوری است، بلکه خودِ دعا کردن، مایه‌ی تسکین و بازسازی روان رنج‌دیده‌ی انسان می‌شود.
 

۵. کاربردی‌کردن ایمان؛ چگونه؟

نمی‌توان از مردم خواست فقط با ذکر گفتن، بر بحران‌های معیشتی، بیکاری یا ترس‌های اجتماعی غلبه کنند. ایمان باید به ابزار مقاومت تبدیل شود. این یعنی آموزش مهارت‌های روانی، اجتماعی و اقتصادی بر بستر باور دینی.

برای مثال، امیدبخشی در اسلام با وعده‌ی پاداش اخروی تمام نمی‌شود؛ بلکه باید دید که چگونه صبر و مقاومت می‌تواند ساختارهای زندگی را بهبود بخشد. امام علی(ع) می‌فرماید: «الصبر من الایمان بمنزلة الرأس من الجسد»[4]. پس بی‌صبر، ایمان هم کارکرد ندارد.

ایمان کاربردی، ایمانی است که انسان را از انفعال بیرون می‌آورد. در جلسات مذهبی، مدارس و رسانه‌ها، باید بیش از آن‌که به ذکر مصیبت پرداخت، راهکارهای دینی برای مدیریت بحران آموزش داده شود.
 

نتیجه‌ اینکه:

بحران‌ها بخشی جدایی‌ناپذیر از زندگی انسان‌اند؛ هیچ‌کس از سختی‌ها و افت‌وخیزهای روزگار در امان نیست. اما انسان مؤمن، بر خلاف ظاهر ماجرا، تنها نیست. تکیه‌گاه او در دل طوفان‌ها، باوری است که اگر ریشه در جان بدواند، می‌تواند سراسر وجودش را از امید و مقاومت لبریز کند.

ایمان، اگر صرفاً به ظواهر مناسکی و تکرار عبارات محدود شود، در برابر فشارهای طاقت‌فرسای زندگی فرو می‌ریزد. اما اگر با شناخت، تفکر و زیست عمیق همراه باشد، می‌تواند به منبعی برای نشاط درونی، تلاش خستگی‌ناپذیر و امیدی سرشار تبدیل شود.

عبور از ایمان سطحی به ایمان زنده و کارآمد، تنها راه بازسازی روانی جامعه‌ای است که درگیر زخم‌های اقتصادی و اجتماعی است. ایمان زنده، نوری است که در دل تاریکی‌ها می‌درخشد، نه شعاری در آرامش، بلکه پناهی در آشفتگی.

پاورقی‌ها:

1. الکافی، ج 2، ص 61

2. وسائل‌الشیعه، ج 12، ص 47

3. نهج‌البلاغه، حکمت 93

4. نهج‌البلاغه، حکمت 82