شناسهٔ خبر: 73993196 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ابنا | لینک خبر

دانشجوی فلسطینی مطرح کرد؛

قیمت نان در غزه به قیمت جان، ضرورت راه‌اندازی کارزارهای عمومی تحصن در برابر سفارت‌خانه‌های غربی

«منعم »دانشجوی فلسطینی نوشت: راه‌اندازی کارزارهای عمومی، تحصن در برابر سفارت‌خانه‌های غربی، و مختل‌کردن روند عادی فعالیت آن‌ها در کشورهای مختلف راه حل نجات مردم غزه است. وقتی این سفارت‌خانه‌ها احساس هزینه و فشار اجتماعی کنند، ناچار می‌شوند به دولت‌های‌شان فشار بیاورند.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری بین المللی اهل بیت(ع)- ابنا- «محمد منعم» دانشجوی فلسطینی که خانواده و هم وطنانش نزدیک به دوسال است تحت محاصره وحشیانه رژیم صهیونیستی هستند هر روز اخبار تلخ و دردناکی را از مردم غزه در کانال شخصی خود منعکس می کند.

قیمت نان در غزه به قیمت جان، ضرورت راه‌اندازی کارزارهای عمومی تحصن در برابر سفارت‌خانه‌های غربی

با ادامه محاصره ظالمانه رژیم صهیونیستی در سایه سکوت سنگین و بی رحمانه جهان مردم غزه در کوچه‌ها و خیابان های غزه از فرط گرسنگی جان می دهند. منعم سعی می کند در گزارشات خود از غزه راهکارهایی را برای حمایت و دفاع از مظلوم غزه ارائه دهد.

غزه، جایی که کودکان از گرسنگی می‌میرند

وی در یکی از پست های خود نوشت؛ «برادران و خواهرانم، در غزه دیگر چیزی به نام "غذا" وجود ندارد، آرد نیست، برنج نایاب شده و اگر هم پیدا شود، کیلویی ۲۹ دلار است.

برای میلیون‌ها انسان، قیمت نان، قیمت جان شده، ۶۰ روز است که هیچ کالای قابل خریدی وارد نوار غزه نشده هرچه کمک هست، فقط به دست ۵٪ از مردم می‌رسد. آن‌هایی که هنوز رمقی برای زنده ماندن دارند… آن‌هایی که ثروتمندند یا "دسترسی" دارند. ۸۰ درصد تکیه‌ها (آشپزخانه‌های مردمی) تعطیل شده‌اند،  بسیاری از آن‌ها هم با بمباران اسرائیل نابود شده‌اند و خادمان‌شان به شهادت رسیده‌اند.

قیمت نان در غزه به قیمت جان، ضرورت راه‌اندازی کارزارهای عمومی تحصن در برابر سفارت‌خانه‌های غربی

وضعیت چقدر وخیم است؟

سازمان جهانی غذا می‌گوید همه‌ی ۲.۱ میلیون ساکن غزه، در وضعیت ناامنی غذایی شدید هستند. ۴۷۰هزار نفر  بله، نزدیک به نیم میلیون انسان ، در مرحله‌ی نهایی گرسنگی، مرحله‌ای که اسمش را گذاشته‌اند «قحطی فاجعه‌بار».

هزاران کودک، هر روز با شکم خالی به خواب می‌روند و خیلی‌هایشان دیگر از خواب بیدار نمی‌شوند. سازمان ملل گفته: قحطی هنوز رسمی اعلام نشده، چون هنوز فرایند بروکراتیک‌اش تمام نشده است.

اما حقیقت این است: مردم الان دارند از گرسنگی می‌میرند. حدود هزار نفر وقتی در صف دریافت کمک غذایی ایستاده بودند، هدف گلوله اسرائیلی‌ها وآمریکایی ها قرار گرفتند. همان لحظه که به لقمه‌ای نان امید بسته بودند، تیر خوردند و جان دادند.

چه باید گفت وقتی حتی صف غذا هم به میدان تیر بدل شده؟ صدها کامیون کمک، در مرز مصر، در رفح، گیر افتاده‌اند. اجازه‌ی ورود ندارند و جهان؟ هنوز در حال مشورت و تماشاست  شاید فشار آوردن به سفارت‌ها مؤثر باشد همان‌طور که ماه‌ها پیش برخی سفارت‌های اروپایی با فشار، اجازه‌ی ورود تعدادی کامیون را گرفتند، شاید اگر ما هم صدای‌مان را بالا ببریم، تجمع کنیم، فریاد بزنیم، چیزی تغییر کند غزه بی‌آب، بی‌نان، بی‌دارو و بی‌جان شده است.»

در این شرایط سخت همچنان فعالان حوزه فلسطین در ایران و سایر نقاط جهان سعی می کنند با رابط های خود در کشورهای نزدیک به غزه مبالغی پول را برای مردم غزه برسانند منعم در پست دیگری توضیح می دهد که مشکل اصلی غزه محاصره‌ است:

قیمت نان در غزه به قیمت جان، ضرورت راه‌اندازی کارزارهای عمومی تحصن در برابر سفارت‌خانه‌های غربی

 «این روزها وقتی می‌گوییم: «کامیون‌های حامل مواد غذایی پشت مرزهای غزه متوقف شده‌اند» و هم‌زمان می‌شنویم که «مردم در غزه گرسنه‌اند، کمک مالی کنید»، ممکن است این دو جمله در تضاد به نظر برسند. بعضی‌ها هم می‌پرسند: اگر کامیون‌ها وارد نمی‌شوند، کمک مالی چه فایده‌ای دارد؟

بگذارید روشن بگویم: هر دو جمله واقعیت دارند، اما صورت‌مسئله عمیق‌تر از این حرف‌هاست.

حقیقت اول: از اسفند گذشته، گذرگاه‌های اصلی ورود غذا و دارو به غزه بسته شده‌اند. آنچه اکنون در داخل غزه وجود دارد، یا از قبل انبار شده، یا با تأخیر بسیار زیاد و در حجم اندک از گذرگاه «کرم ابوسالم» وارد می‌شود؛ آن‌هم برای چند تاجر طمّاع که در هماهنگی با اشغالگران، به‌جای کمک به مردم، به بحران‌سازی و فشار بیشتر بر آن‌ها دامن می‌زنند.

تعداد کامیون‌هایی که برای این تاجران وارد غزه می‌شود بسیار کم است، و مواد غذایی را با قیمت‌های بسیار بالا به بازار سیاه می‌فرستند. بیش از ۹۹٪ این مواد،توسط تکیه‌ها و گروه‌های مردمی فعال در غزه خریداری و توزیع می‌شود، چون مردم عادی دیگر توان خرید ندارند.

این در حالی‌ست که طبق گزارش‌ها، برای یک میلیون نفر، حدود چهار ماه مواد غذایی پشت مرز رفح(مصر) مانده؛ اما اجازهٔ ورود داده نمی‌شود.

حقیقت دوم: به‌دلیل محدود شدن ورود کالاها و وابسته شدن تأمین غذا به همین چند تاجر فاسد، عملاً تنها منبع مواد غذایی در غزه همین افراد شده‌اند. این وضعیت باعث شده قیمت‌ها مطابق میل آن‌ها، ،ودرراستای اهداف بحران‌سازی‌شان تعیین شود.

در طول جنگ، گروه‌های جهادی با کمک مالی مردمی، توانستند، هرچند موقت،غذا تهیه کنند و از وقوع قحطی کامل جلوگیری نمایند. اما این اقدامات کافی نبوده و راه‌حل اصلی مسئله نیست.

نکته مهم این است که طی دو هفته گذشته، بسیاری از این تکایا و گروه‌های امدادی به‌دلیل شدت بحران و نبود منابع، متوقف شده‌اند و دیگر قادر به فعالیت نیستند.

یعنی اکنون که فضای عمومی جهان به فاجعه محاصره و قحطی در غزه توجه پیدا کرده، نباید کنش مردم صرفاً به ارسال کمک مالی محدود شود. چون این کمک‌ها،به‌رغم اهمیتشان، نتوانستند جلو قحطیِ عمدی و بحران‌سازی سازمان‌یافته را بگیرند.

خب، حالا چه کار باید کرد؟ اسرائیل با بستن گذرگاه رفح و ادامهٔ محاصرهٔ غزه که با حمایت مستقیم یا سکوت دولت‌های غربی انجام می‌شود عملاً اجازهٔ ورود کالا و کمک‌های بشردوستانه را نمی‌دهد. این یعنی مشکل اصلی، سد عبور مواد غذایی و کمک‌هاست؛ و بنابراین، کنش مردم باید به سمت شکستن این محاصره برود.

هدف باید این باشد که کمک‌ها، یا دست‌کم کالاهای تجاری، با قیمت معقول و از طریق تاجران مردمی وارد غزه شوند؛ نه از مسیر شبکهٔ فاسدی که وابسته به اشغالگران است. تا وقتی محاصره ادامه دارد، اسرائیل می‌تواند از گرسنگی به‌عنوان سلاح علیه مردم غزه استفاده کند..

حتی اگر فرض کنیم همهٔ مردم دنیا همین حالا کمک مالی کنند، واقعیت این است که در خود غزه دیگر به‌اندازه‌ای غذا وجود ندارد که بشود آن را خرید و به مردم رساند. پول در برابر گرسنگیِ سازمان یافته شده کاری نمی‌کند؛ فقط صورت‌مسئله را پاک می‌کند، اما اصل مشکل سر جایش می‌ماند.

تنها راه‌حل واقعی این است که گذرگاه مرزی بین مصر و فلسطین (گذرگاه رفح) باز شود و ورود کمک‌های بشردوستانه یا کالاهای تجاری به غزه آزاد گردد؛ همان‌طور که بر اساس قوانین بین‌المللی، استفاده از گرسنگی به‌عنوان ابزار جنگی، جنایت جنگی محسوب می‌شود و اسرائیل نباید از آن بهره ببرد.

چطور می‌توان به این هدف رسید؟ با فشار مردمی به دولت‌ها وسفارت‌خانه های کشورها که با اسرائیل رابطه دارند. این یعنی راه‌اندازی کارزارهای عمومی، تحصن در برابر سفارت‌خانه‌های غربی، و مختل‌کردن روند عادی فعالیت آن‌ها در کشورهای مختلف. وقتی این سفارت‌خانه‌ها احساس هزینه و فشار اجتماعی کنند، ناچار می‌شوند به دولت‌های‌شان فشار بیاورند؛ و آن دولت‌ها هم ولو به‌صورت تاکتیکی اسرائیل را وادار خواهند کرد که گذرگاه‌ها را باز کند.

فشار به سفارت‌خانه‌های غربی باید مستمر و پیوسته باشد، نه موقتی و لحظه‌ای. برای این تجمعات باید برنامه‌ریزی صورت گیرد تا حضور مداوم مردم تضمین شود، نه اینکه صرفاً واکنشی آنی و احساسی باشد که به‌زودی و به‌خودی‌خود فروکش کند.

خلاصه اینکه کمک مالی لازم است، اما کافی نیست. کمک‌ مالیِ صرف، بدون شکستن محاصره، در نهایت به تداوم سیاست "گرسنگی دادن تدریجی"کمک می‌کند؛ همان سیاستی که اسرائیل از ابتدا برای «مدیریت و آوارگی جمعیت» در غزه پی گرفته است. اگر به‌دنبال کنش مؤثر مردمی هستیم، باید فراتر از ارسال پول، به دنبال شکستن محاصره باشیم؛ از راه‌های زمینی، به‌ویژه گذرگاه رفح .»

منعم با اشاره به پشتیبانی دروزی های اسراییل از دروزی های سوریه و حمایت عشایر عرب از عشایر سوریه ادامه داد:

در هفته گذشته، عشایر عرب سوریه با دروزی‌های سویداء درگیر شدند، در پی این درگیری‌ها، دروزی‌های ساکن اسرائیل برای کمک به هم‌مذهبی‌های خود از مرز گذشتند و در کنار دروزی‌های سوریه جنگیدند. امروز هم صدها کامیون حامل مواد غذایی و تجهیزات پزشکی برایشان فرستادند.

در آن‌سو، عشایر عربی سوریه، عربستان، اردن و دیگر کشورهای عربی، به سرعت با خودروهای شخصی به سمت میدان نبرد شتافتند تا در کنار عشایر عرب سوریه در السویدا بجنگند. آن‌ها خود را برای جان‌فشانی آماده کرده‌اند، و امروز کمک‌های غذایی و پشتیبانی به دستشان رساندند.

این درگیری‌ها که آشکارا در راستای منافع اسرائیل است، فقط یک هفته است که آغاز شده، اما همین مدت کوتاه کافی بود تا غیرت جاهلی عشایر عربی را به جوش آورد؛ عربستان، اردن، امارات و دیگران را به تحرک انداخت..

اما مردم غزه چه؟ مردمی که بیش از ۶۰۰ روز است زیر بمباران بی‌وقفه صهیونیست‌ها هستند، مردمی که با بدترین شرایط معیشتی، دارو، آب، غذا و پناه بی‌پناه مانده‌اند، و همین امروز، جلوی دوربین‌ها از گرسنگی جان می‌دهند.

آیا درد آن‌ها کافی نبود که "رگ غیرت" این کشورها را بلرزاند؟ آیا خون کودکان غزه کم‌ارزش‌تر از درگیری‌های قومی در سویداء است؟ شرم‌آور نیست؟ اگر رسول‌الله امروز بازمی‌گشت و این امت را می‌دید، چه می‌گفت؟ چه جوابی داریم برای سکوت، برای بی‌تفاوتی، برای این همه غفلت؟

..............

پایان پیام