
روزبه دلاور| با پایان هفته سوم لیگ ملتهای والیبال پرونده مرحله مقدماتی بسته شد.
به گزارش روزنامه اعتماد، تیم ملی کشورمان با وجود نمایشهایی قابل قبول، نتوانست در جمع 8 تیم برتر مرحله نهایی قرار بگیرد. در شرایطی که میزبانی چین در دور نهایی، معادلات صعود را پیچیدهتر کرده و عملا یک جایگاه رقابتی را حذف کرده بود ایران با ایستادن در رتبه هشتم از رسیدن به این مرحله بازماند. برای واکاوی شرایط تیم و عملکرد سرمربی جدید، گفتوگویی با بهروز عطایی، سرمربی پیشین تیم ملی ترتیب دادهایم. ماحصل آن را در ادامه میخوانید.
در مجموع بازیهای تیم ملی در لیگ ملتها را چطور ارزیابی میکنید؟
خب بازیهای خیلی خوبی بود. با توجه به اینکه آقای پیاتزا قراردادش را تمدید کرده بود و در اواسط اردوهای تیم ملی، حدود 15 تا 20 روز در کشورمان تمرین کردند و بلافاصله برای اردوی تدارکاتی به صربستان رفتند و بهرغم اینکه بازی دوستانه با آرژانتین کنسل شده بود ما با دو بازی تدارکاتی وارد مسابقات شدیم. در دو بازی دوستانه تیم ما با دو ترکیب مختلف به میدان رفت تا عملکرد تمام بازیکنان را بررسی کند.
برسیم به هفته اول بازیها؛ عملکرد تیم ملی چطور بود؟
طبق روال سالهای گذشته، خیلی خوب شروع نکردیم، مخصوصا بازی اول که شاید بتوانیم بگوییم ضعیفترین بازی ما در لیگ ملتهای امسال بود. با این حال، هفته به هفته بهتر شدیم. بهترین بازی ما مقابل اوکراین بود، تیمی که شانس صعود داشت و شاید با بیدقتی و سهل انگاری خودشان این اتفاق را رقم نزدند! بعد از برد خوب مقابل اوکراین به امریکا باختیم که شاید به دلیل عدم خودباوری و کمتجربگی یا عوامل بیرونی بود. در هفته اول را با یک برد و سه باخت تمام کردیم.
هفته دوم چطور بود؟
خب از قبل پیشبینی میشد و فدراسیون و کادرفنی تحلیلشان این بود که در هفته دوم امتیاز جمعآوری میکنیم و همین اتفاق هم افتاد و ما در هفته دوم، در سه بازی از چهار بازی برنده شدیم و حتی مقابل آلمان هم شانس برد داشتیم اما آن تغییراتی که مربی به هر دلایلی داشت و به آن احترام میگذارم اگر اتفاق نمیافتاد و با همان ترکیب روز قبل بازی میکردیم آلمان را هم میبردیم و با چهار برد این هفته را پشت سر میگذاشتیم. روشن بود که روند تیم به درستی پیش میرود، چه در کارهای دفاعی و چه تهاجمی و مخصوصا سرویسهای بازیکنان ما و سرعت ضربات و آمادگی جسمی بازیکنانمان خیلی کمک کرد.
اما در هفته سوم باز هم معادلات به سود ما رقم نخورد!
بله، قابل پیشبینی بود که کار سختی پیش رو داریم. مقابل تیمهای اول و دوم دنیا که لهستان و فرانسه بودند بازی خیلی خوبی را ارائه دادیم، مخصوصا مقابل لهستان که بازی ما همیشه به این تیم میخورد و به سختی و خیلی نزدیک به آنها باختیم که اگر کمی شانس میآوردیم برنده میشدیم و بعد از آن هم فرانسه بود که کارمان سخت شد. ست اول را جلو بودیم اما نتوانستیم به سود خودمان تمام کنیم و بچهها به لحاظ روحی دچار چالش شدند و نتواستند در ست دوم کار خودشان را به خوبی انجام بدهند و در نهایت بازی را سه بر صفر واگذار کردیم. در دو بازی بعدی هم فوقالعاده بودیم و به بهترین شکل عمل کردیم. به نظرم بهترین بازی ما برابر بلغارستان بود، تیمی کاملا کلاسیک با ویژگیهای منحصر به فرد در تمام بخشهای زمین. بلغارستان بین تیمهای لیگ ملتها در سال ۲۰۲۵ از نظر من بیشترین رشد را دارد و رشد فوقالعادهای داشت که مقابل ما دست و پا بسته ظاهر شد و بهرغم تبلیغاتی که برای برادران نیکلوف و مربی تیمشان آقای بلینچینی شده بود بچههای ما حریف را خلع سلاح کردند و نگذاشتند در سه ست، حریف حتی به عدد ۱۸ برسد. این نشان میدهد خوب کار کردیم و روند رو به رشدی داریم. در مجموع به یک هارمونی خوب و به یک فرآیند و برآیند خیلی خوب رسیده است. هم فرآیند عملکردمان خوب است و هم برآیندی که به دست میآید، خوب است. نشاندهنده رشد است که تحلیلش میشود اینکه از راس کار، رییس فدراسیون، به شکل تمام قد و تمام و کمال پشت سر تیم بود و به بچهها و کادر فنی توجه و به آنها نشان داد که نیروی والاتر و بالاتر کنار اینها است. مساله مهم دیگر حمایت تمام قد رسانههای ایران از تیم ملی بود. جاهایی که ما ضعف داشتیم را هم بُلد نکردند و به تیم فشار نیاوردند و خیلی همراه و همگام شدند و جاهایی مثل بازی با امریکا و آلمان که باید میبرد و نبرد، فشاری وارد نکردند و به حساب کمتجربگی گذاشتند که باید صبور باشیم و در نهایت برسیم به بچهها و کادرفنی تیم. کادرفنی خیلی حمایت کرد و بچهها از تمام وجود مایه گذاشتند و تمام اینها باعث شد تا به اینجا برسیم.
نقاط ضعف و قوت تیم ملی در این مسابقات چه بود؟
نقاط قوت ما که خیلی اثرگذار بود، سرویسهای ما بود که خیلی خیلی خوب بود و جزو تیمهای خوب مسابقات بودیم. بازیکنانی مثل حسین خانزاده و شریفی و اسفندیار و حتی پاسورمان خیلی خوب سرویس میزدند. دریافتهایمان قابل قبول بود، کارهای دفاعیمان در طول زمان بهتر شد و از اواسط هفته دوم وضعیت دفاعیمان بهتر شد. به جز توپهایی را که کامل دفع کردیم توپهایی را لمس کردیم که سبب میشد تا موج دوم حمله صورت بگیرد و در این کار هم خوب بودیم. بزرگترین مشکل ما که چند سالی است که با آن مواجهیم، توپهای برگشتی است که همچنان مثل گذشته خیلی خوب نشدیم و امیدوارم وقتی برگشتیم به ایران، مربیان کار میکنند و شکل بهتری پیدا میکنیم.
به لحاظ بدنی وضعیت بچهها چطور بود؟
خیلی خوب بود. سرعت اسپکها و سرویسهایی که بچهها میزدند نشان از بار بالای آمادگی جسمانی بچهها بود. از این مهمتر، اینکه مربی تیم از بچهها به طور تناوبی استفاده میکرد. فقط بازیکنی مثل ولیزاده بود که در تمام بازیها فیکس بازی میکرد، بازیکنان مختلف بازی کردند تا فشار جسمانی از روی بچهها برداشته شود تا دچار چالش و تخلیه بدنی نشوند و این خیلی مهم بود که بدنساز تیم ملی عملکرد خوبی داشت و کارش را به درستی انجام داد.
قبل از بازی رسمی با لهستان یک بازی دوستانه با این تیم انجام دادیم که باعث انتقاداتی به پیاتزا شد.
معمولا انجام نمیدهند اما به هر حال تیمها دیگر خیلی از هم شناخت دارند و دو تیم هم اطلاعات کاملی از هم داشتند اما بعضی از مربیان هم سعی میکنند قبل از بازی اول این کار را نکنند، همان طور که برایشان مهم نیست و اعتقاد دارند تیم مقابل تحلیل کافی دارد. خیلی چیز عجیب و غریبی نیست اما خیلیها هم انجام نمیدهند، نه میشود گفت قطعا درست است و نه اینکه قطعا غلط.
در مجموع نتایج تیم ما در این دوره قابل قبول بود؟
قطعا نتایج قابل قبول بود؛ باید ببینیم سال قبل کجا بودیم و امسال کجا هستیم. امسال هشتم لیگ ملتها شدیم و عملکردمان قابل دفاع است. در مسیر درستی هستیم اما باید آگاهانه به این موضوع نگاه کنیم. یعنی در سالهای بعد از المپیک، تیمها با ترکیب متفاوت میآیند. ما هم تغییر داشتیم اما به اندازه آنها نبود؛ مثلا امریکا که نهم یا دهم شد، تغییرات صد در صدی داشت. صربستان و اسلوونی هم تغییرات 60 درصدی داشتند. ما هم تغییراتی داشتیم اما نه به اندازه آنها. بعد از المپیک، لیگ ملتها آسانتر است اما باید به فال نیک بگیریم که روند رو به رشدی داشتیم، قطعا سال بعد سخت خواهد بود و سال قبل از المپیک بسیار سختتر میشود. فکر میکنم از فضای به دست آمده بهترین بهرهبرداری را داشتیم.
مهمترین درس برای بچههای ما از این مسابقات چه بود؟
ما پر از پتانسیل هستیم که باید آموزش دیده شوند. ما هنوز بازیکنی در سطح معروف، غفور، محمودی، موسوی و عبادیپور نداریم. پتانسیل داریم اما در آن سطح، بازیکن نداریم. با کار فنی و گروهی بیشتر میتوانیم به آن سطح یا شرایط برسیم. مهمترین درس این است که هیچ وقت برای یادگیری و آموزش دیر نیست. بازیکنی مثل اسماعیلنژاد نسبت به سال گذشته پختهتر عمل کرد که نشان میدهد درس درستی از مربیان قبلی خود گرفته. با آموزش صحیح و پذیرفتن آموزش میتوانیم روند رو به رشد خودمان را ارتقا بدهیم.
در این مدت عملکرد پیاتزا طوری بوده که با برنامهریزی بلندمدتی داشته باشیم؟
جامعه ما کوتاهمدت و نتیجهگراست و اگر همین پیاتزا هشت، نه باخت میآورد به او حمله میکردند بهرغم اینکه میگوییم باید صبوری میکردیم. مسیر، مسیر درستی است که به اعتقاد من باید همچنان به او فرصت داد.