شناسهٔ خبر: 73990236 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ابنا | لینک خبر

حجاب؛ میراث ایرانی یا دستاورد عربی؟ نگاهی به پیشینه جهانی پوشش

بررسی سیر تاریخی حجاب در تمدن‌های باستانی نشان می‌دهد پوشش زنان، ریشه در فطرت انسانی و فرهنگ‌های کهنی مانند ایران، یونان و چین دارد. در این میان، سهم ایرانیان در تکامل حجاب اسلامی پررنگ‌تر از نقش اعراب بوده است.

صاحب‌خبر -

خبرگزاری بین‌المللی اهل‌بیت (ع) ـ ابنا: پوشش و حجاب در لغت به معنی مانع (۱) است و در اصطلاح، در دو معنای عام و خاص به‌کار می‌رود. حجاب در اصطلاح عام همان پوشش آدمی در حضور دیگران است و اختصاص به زن ندارد؛ زیرا از مظاهر حیا و امری فطری و طبیعی است که از ابتدای خلقت حضرت آدم در نهاد بشر وجود داشته است (۲). محققان تاریخ بشر اذعان دارند که آدمی از آغاز با  برگ درختان، پوست حیوانات و دست بافته‌ها و... بدن خود را می‌پوشاند. در آن دوران، حجاب به‌ویژه برای زن همچون وسیله‌ای دفاعی، موجب ارتقاء ارزش وی بوده است (۳) و مورخان موارد بسیار نادری از برهنگی اقوام بدوی نقل می‌کنند (۴).
 

حجاب در اصطلاح خاص آن چیزی است که موجب شخصیت زن و مانعِ عرضه او نزد بیگانگان شود (۵) و پوششی با حدودی معین است که موجب فساد نباشد (۶). حجاب در این معنای خاص، مختص ادیان الهی است. برای بررسی پیشینه پوشش در ملل جهان، حجاب به معنی عام آن مدنظر قرار می‌گیرد.

پوشش به‌طور کلی در یونان به ‌عنوان یکی از ملت‌های مترقی در تاریخ از گرانبهاترین سرمایه زن یونانی به‌حساب می‌آمد تا آن­جا که زنان یونانی در گذشته، صورت و اندامشان را تا روی پا می‌پوشاندند. خانه‌های اشرافی آنان از دو قسمت بیرونی و اندرونی، یکی حرمسرا و دیگری ویژه پذیرایی عمومی ساخته می­شد. در این فرهنگ، زن هرگز در شب نشینی‌ها شرکت نمی‌کرد و در اماکن عمومی ظاهر نمی­‌شد.
 

حجاب در روم به‌خصوص در مورد زن، بسیار مورد احترام بود. در اروپای شمالی زنان، پیراهن بلند بر تن می‌کردند و در ایتالیا علاوه بر تونیکِ تا روی پا با آستینی بلند، پارچه‌ای روی سر و شانه خود می‌انداختند. زنان در انگلستان مو و گردن خود را با روسری پوشانده و تاج روی آن قرار می‌دادند و ماسک مخمل سیاه، ویژه زنانی بود که مرتبه والای اجتماعی داشتند. در زمان شکسپیر، زن حق نداشت روی صحنه بیاید و پسران، نقش زنان را بازی می‌کردند. گاهی زنان برای این­که اندامشان از زیر پیراهن نمایان نشود، چندین زیر دامنی می‌پوشیدند و حتی روی پیراهن یقه باز، یقه‌ای متشکل از چندین ردیف تور چین‌دار قرار می‌دادند. زن آلمانی نیز در آثار نقاشی بسیار عفیف نمایان است. در سوئیس، اسکاتلند، هلند و دانمارک نیز دامن زنان روی زمین کشیده می­شد. زنان اسپانیایی چهره خود را به استثنای چشم‌ها از مردان می‌پوشاندند و زنان فرانسوی علاوه بر این­که ردایی بلند داشتند، هنگام خروج از منزل برای پنهان ساختن هویت خود، ماسک می‌زدند (۷).
 

زنان عرب در دوران پیش از اسلام، عفیف و در عین حال شجاع بودند؛ ازاین‌رو، همراه مردان در میدان جنگ حاضر می‌شدند (۸). زنان قاهره جامه بلند و گشاد با شلوار بلند می‌پوشیدند و سر و گردن خود را با روسری‌های بلند می‌پوشاندند. زنان سواحل خلیج فارس، دریای عمان و نیز زنان بربر، با چادر یا پارچه‌ای ابریشمی و برقع خاص سرتاسر بدن خود را می‌پوشاندند (۹).
 

در هند پرده نشینی مرسوم بود و زن نجیب هندی، روی خود را فقط می‌توانست به شوهر و پسرانش نشان دهد و در منظر عموم باید با روبنده سنگینی صورتش را می‌­پوشاند و حتی نزد پزشک از پشت پرده معالجه می‌شد (۱۰). زنان هندی جامه راسته بلندی به‌نام ساری می‌پوشیدند (۱۱).


زنان در ژاپن جامه‌ای سرتاسری دارای آستین‌های بلند و گشاد تا ساق پا، به‌نام کیمونو می‌پوشیدند. در فرهنگ آنان برخاستن صدا از دهان زنان وقت خوردن یا نوشیدن ممنوع بود (۱۲). سکاها، از ملت‌های هندی – اروپایی بودند و در کنار دریای سیاه زندگی می‌کردند. آنان بیابان‌گردانی وحشی و بسیار نیرومندی بودند که در ارابه به‌سر می‌بردند و زنان خود را سخت در پرده نگه می‌داشتند (۱۳). در چین دختران پاکدامن را ارج می‌نهادند و آنان را پیش از هفت سالگی به‌ندرت نزد مردان حاضر می‌نمودند (۱۴).

طبق نقشْ برجسته‌های دوران مادها، به عنوان کهن‌ترین ادوار تاریخی و نیز به گفته بسیاری از مورخان، زنان ایرانی پوشش کامل و حتی چارقد و چادرهایی بر سر داشتند. زنانِ طبقات بالای اجتماعی بابلی، محل خاص و اندرونی داشتند و علاوه بر این­که در تختِ روانِ روپوش‌دار از خانه بیرون می‌آمدند، غلامان حرم نیز آنان را همراهی می‌کردند. زن شوهردارِ آنان حق نداشت، هیچ مردی حتی پدر یا برادر خود را ببیند (۱۵). به این ترتیب، حجاب سخت و شدیدی در ایران باستان حکم‌فرما بود، حتی پدران و برادران نسبت به زن شوهردار، نامحرم شمرده می‌شدند.


در سال ۱۹۲۰ میلادی با پذیرش این اصل که انسان و عرف جوامع، سازنده اخلاق و هنجارهاست، مبارزه با نمادهای دین از جمله حجاب و پوشش، در جوامع غربی آغاز شد (۱۶). از قرن بیستم در فرانسه، دامن‌ها تا زانو کوتاه شد که امری بی‌سابقه در تاریخ پوشش به‌شمار می‌رفت و ناشی از تحولات بنیادینی بود که پس از رنسانس و انقلاب صنعتی در غرب روی داد. از طرفی مداخله غربیان در سایر کشورها، موجب نفوذ فرهنگی و ترویج برهنگی در سایر ملل شد (۱۷). به عنوان نمونه اختلاط زن و مرد، عفاف و حجاب و اقتدار خانواده چینی را از بین برد؛ همچنین سیستم آموزش و پرورش آن را دگرگون کرد (۱۸). خیاطان و طراحان اروپایی عامل ترویج فرهنگ و مد اروپایی در ایران شدند و رفته رفته الگوی پوشش سنتی بین همه قشرها و گروه‌های اجتماعی به‌ویژه زنان دگرگون شد. جامه زنان افغانستان، ترکیه، قاهره و نیز تمام سرزمین‌های عربی و خاورمیانه، تنگ و کوتاه و نمادی از خودآرایی و جلوه‌گری و ایجاد جاذبه جنسی شد. پوشش زنان اعیان عرب عموماً دست دوخت طراحان غربی قرار گرفت. موج مبارزه با پوشش بومی سنتی و اندیشه یکسان کردن لباس مردان و زنان به سبک اروپایی از سوی حکومت‌های وقت در آسیای مرکزی تا آن­جا پیش رفت که زنانِ ازبک سمرقند علاوه بر این­که مجبور به ترک روبند و حجاب شدند، رسماً روبندهای خود را سوزاندند (۱۹)؛ اما این امر موجب نشد که پوشش به معنای عام آن نزد ملل جهان فراموش شود؛ امروزه زنان محجب در کشورهای مختلف غربی در برابر ممنوعیت‌های پوشش و محرومیت‌های ناشی از آن مقاومت می­کنند که به معنای بازگشایی جبهه جدیدی جهت جهانی شدن حجاب محسوب می‌شود؛ بنابراین، گرایش به حجاب و پوشاندن بدن برهنه، فرهنگی است که از زمان‌های باستان تاکنون پایدار بوده است و تبلیغات رسانه‌ها، دسیسه‌های سیاست‌مداران استثمارگر جهت برهنگی زنان، بر گرایش بشر به حجاب، خللی وارد نکرده است. هر امری که این چنین فراگیر و همگانی و نیز همیشگی باشد، امر فطری است که از آثار شرم و حیا در نهاد بنی‌آدم است.


تکمیل حجاب میان اعراب، دستاورد ایرانیان برای آنان است؛ چراکه جلوه­‌های پوشش در میان ایرانیان چنان چشم‌گیر بود که می‌توان ایران را منبع ترویج حجاب معرفی نمود. بر اساس شواهد تاریخی، عرب پیش از اسلام، با پیراهن بلند سرتاسری، عمامه، عبا یا ردا، خود را می‌پوشاند، سپس شلوار و قبا را از ایرانیان گرفتند. در دوره عباسیان که همه کارها به‌دست ایرانیان افتاد، عرب‌ها در بسیاری از آداب و رسوم از جمله پوشش پیرو ایرانیان شدند و رسماً مقرر گردید مانند ایرانیان قبا، شلوار، جوراب، وطیلسان (۲۰)، چکمه و ... بپوشند. هر کس نزد خلیفه عباسی می‌رفت، مجبور بود روپوش سیاهی بر تن کند (۲۱)؛ عرب به استفاده از گونه‌های پوشش ایرانی و عجمی از اوایل قرن اول هجری گرایش داشت تا جایی که نگرانی برخی متعصبین عرب موجب شد، برای جلوگیری از تقلید پوشش ایرانیان، دست به جعل حدیث بزنند، تا اعراب را از پوشش ایرانی نهی کنند (۲۲).

پی‌نوشت

۱- العین، ج‏۳، ص: ۸۶؛ لسان العرب، ج‏۴، ص: ۳۴۴؛ همان، ج‏۱، ص: ۲۹۸.

۲- قرائتی، محسن‏ (۱۳۸۸) تفسیر نور، ج۳، تهران: مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن‏، ص ۴۱؛ همان، ج۵، ص  ۴۰۲.

۳- ویل دورانت (۱۳۷۸) مشرق زمین گاهواره تمدن، ج ۱، چهاردهم، تهران: انتشارات علمی فرهنگی، ص ۶۰.

۴- نوری همدانی، حسین (۱۳۸۲) جایگاه بانوان در اسلام، قم: مهدی موعود، ص ۳۵۵؛ تاجیک، زهرا (۱۳۹۰) عفت ندای فطرت، سوم، قم: زمزم هدایت، ص ۲۱.

۵- مجددی برکتی، محمد عمیم الاحسان‏ (۲۰۰۹م) التعریفات الفقهیة، دوم، بیروت: دار الکتب العلمیة، ص ۷۶.

۶- امام‌خمینی، روح‌الله (۱۳۸۹) صحیفه امام، ج‏۴، پنجم، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی‌رحمه‌الله، ص۲۴۷؛ همان، ج ۳، ص ۴۹۹.

۷- اسلاملو، نعیمه و دیگران (۱۳۸۶) حریم ریحانه، دوم، تهران: نگارنور، ص ۲۰-۶.

۸- زیدان، جرجی (۱۳۸۶) تاریخ تمدن اسلام، ترجمه: علی جواهرالکلام، دوازدهم، تهران: امیرکبیر، ص ۹۱۸ و ۹۲۷.

۹- موسوی بجنوردی، کاظم (۱۳۸۵) دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج ۱۴،  تهران: مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، ص ۲۰و ۲۷.

۱۰- دورانت، ویلیام جیمز (۱۳۷۸) مشرق زمین گاهواره تمدن، ج ۱،  ترجمه: احمد آرام، چهاردهم، تهران: انتشارات علمی فرهنگی، ص ۴۶۵.

۱۱- همان، ص ۵۶۹ و ۵۶۵.

۱۲- همان، ص ۹۱۶-۹۷۹.

۱۳- همان، ص ۳۳۶.

۱۴- همان، ص ۸۳۷ و ۸۵۴.

۱۵- همان، ص ۲۹۱ و ۴۳۴.

۱۶- موسوی، زهره‌سادات (۱۳۹۰) عفاف و حجاب در ادیان الهی، تهران: زیتون سبز، ص ۱۰۴.

۱۷- حداد عادل، غلامعلی (۱۳۷۸) دانشنامه جهان اسلام، ج ۱۲، تهران: مؤسسه فرهنگی هنری کتاب مرجع، ص ۶۱۰.

۱۸- ویل دورانت (۱۳۷۸) مشرق زمین گاهواره تمدن، ج ۱، ترجمه: احمد آرام، چهاردهم، تهران: انتشارات علمی فرهنگی، ص ۸۸۵.

۱۹- موسوی بجنوردی، کاظم (۱۳۸۵) دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج ۱۴، تهران: مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، ص۲۰ و ۲۱.

۲۰- چادر یا پوشش بلند.

۲۱- زیدان، جرجی (۱۳۸۶) تاریخ تمدن اسلام، ترجمه: علی جواهرالکلام، دوازدهم، تهران: امیرکبیر، ص ۹۴۸.

۲۲- موسوی بجنوردی، کاظم (۱۳۸۵) دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج ۱۴، تهران: مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، ص ۴۶.