شفقنا- القدس العربی نوشت: اقدام عمدی بمباران محیط کاخ ریاست جمهوری، ساختمان وزارت دفاع و فرماندهی کل ارتش سوریه در میدان امویین در قلب دمشق در چهارشنبه گذشته، تحولی جدی و بیسابقه در تشدید اقدامات نتانیاهو و ائتلاف تندرو او در تاریخ رژیم اشغالگر به شمار میرود.
به گزارش شفقنا، «عبدالله خلیفه الشایجی» استاد علوم سیاسی دانشگاه کویت با اشاره به این موضوع در مقاله ای در روزنامه القدس العربی نوشت: به این مسئله باید فخرفروشیهای نتانیاهو را اضافه کرد که در هر فرصتی مدعی مبارزه در هفت جبهه مختلف در غزه، کرانه باختری، قدس، لبنان، سوریه، یمن و حتی ایران میشود. واضح شده که هدف، احیای رویای «اسرائیل بزرگ» با گسترش منطقهای به قیمت امنیت ملی عربی است تا اسرائیل به عنوان نیروی پلیس منطقه اعمال نفوذ کند.
جنگهای اسرائیل در جبهههای نتانیاهو، جنگهای انتخابی هستند نه جنگهای ضرورت. هدف آنها اثبات برتری کیفی است که به ادعای او، تمدن در برابر بربریت و تاریکی میجنگد تا بماند. اما هدف واقعی، طبق تحلیل مستند و دقیق نیویورک تایمز که یک هفته پیش منتشر شد، این است که این جنگها و جبهههای باز نتانیاهو برخلاف توصیههای نهادهای نظامی و اطلاعاتی است و صرفاً برای منافع شخصی خودش و جلوگیری از فروپاشی دولتش و باقی ماندن در قدرت است. همچنین برای منحرف کردن توجه از بحرانهای داخلی و متوقف کردن دادگاههایی که بر اساس پروندههای جنایی شامل فساد، خیانت به امانت، سوءاستفاده از قدرت و کسب منفعت علیه او در جریان است. این امر هدف اصلی او برای حفظ قدرت است، چیزی که نتانیاهو طی دههها دوست داشته و میخواهد حتی در نهایت سقوط سیاسیاش به آن وفادار باشد.
پیامهای دردناک ابوعبیده که پر از خشم، اندوه و حس رهاشدگی بود تحت عنوان: «خداوند بر کار خود غالب است ولی بیشتر مردم نمیدانند» بود. او از سکوت عربی و اسلامی نسبت به جنایات اسرائیل انتقاد کرد و خطاب به «رهبران این امت اسلامی و عربی و نخبگان و احزاب بزرگ آن» گفت: شما دشمنان ما هستید تا روز قیامت پیش خداوند… این دشمن جنایتکار نازی فقط به این خاطر این نسلکشی را انجام داده که مطمئن شده است هیچ مجازاتی نخواهد دید و سکوت و خیانت خریداری کرده است. ما هیچکس را از مسئولیت خون ریخته شده مبرا نمیکنیم و هیچکس را که توان و نفوذ برای اقدام دارد مستثنی نمیکنیم.
چیزی که بیشتر دردناک و غیرقابل درک است، اینکه چگونه و چرا همه این تهدیدات وجودی برای امنیت مردم و کشورهای عربی، نتوانسته خلل واضح در توازن قوا که تهدید واقعی برای حاکمیت و امنیت ما در سطح فردی و جمعی است ایجاد کند تا پروژهای عربی بازدارنده شکل بگیرد.
از سوی دیگر، قدرت و جسارت اسرائیل در تجاوز و استیلا بر امنیت ملی عربی و حتی ایرانی در جنگ دوازده روزه و بازکردن جبهههای متعدد نشان از ضعف و شکنندگی بازدارندگی عربی در سطوح فردی و جمعی دارد. ناتوانی جهان عرب در تشکیل قدرتهای بازدارنده که بتواند گستاخی و تجاوز اسرائیل را متعادل و بازدارد، کاملاً آشکار است. شاهد آن، حمله اسرائیل به کشورهای عربی یکییکی و فخر رهبران اشغالگر است که میگویند دست بلند اسرائیل میتواند به هر نقطهای در منطقه برسد. این اوج گستاخی و تحقیر نظام عربی و نیم میلیارد عرب در ۲۲ کشور است که اسرائیل را برای ادامه تجاوزاتش تشویق میکند.
چه زمانی جهان عرب تواناییهای جمعی خود را برای پیشبرد هماهنگی و همکاری نظامی و امنیتی به کار خواهد گرفت تا خلأ استراتژیک را پر کند و به رفتار گستاخانه اسرائیل پایان دهند؟ باید واقعیتی جدید تحمیل شود که تهدید وجودی پروژه صهیونیستی را پایان دهد؛ پروژهای عربی جامع و بازدارنده که با توان نظامی و استراتژیک به اسرائیل پاسخ دهد، آن را برای تجاوزاتش مجازات کند و تجاوزات اسرائیل را متوقف سازد و نقشه راه بازگشت به پایان جنگها، به ویژه جنگ غزه و فشار به جامعه بینالملل برای برپایی دولت فلسطینی را پیگیری کند. این امر بدون تعادل واقعی قوا ممکن نیست و نمیتوان ادامه ناامنی، تفرقه و بحرانهای متحرک عربی را پایان داد.
این امر مستلزم تلاش مشترک اعراب، جامعه بینالملل و سازمان ملل است. خطر این است که اگر تلاشهای اعراب شکست بخورد، وضع موجود تداوم خواهد یافت و به درگیریهای دائمی، بیملاحظگی و هرج و مرج دامن خواهد زد و اصرار صهیونیستها را بر سوءاستفاده از نظم عربی در مسیر تشکیل «اسرائیل بزرگ» به قیمت امنیت و حاکمیت ما، تشدید خواهد کرد و آن زمان است که دیگر پشیمانی سودی ندارد.
متن مطلب در القدس العربی