به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، از این منظر، ایران و اسرائیل دو مدل کاملاً متفاوت از استمرار را ارائه میکنند؛ یکی با تنهایی راهبردی و استقلال قهرمانانه و دیگری با وابستگی ساختاری و حمایت مصنوعی.
اسرائیل؛ استمرار بر پایه وابستگی
از زمان تأسیس اسرائیل در سال 1948، این رژیم همواره برای بقا و رشد خود به پشتیبانی قدرتهای بزرگ، بهویژه ایالات متحده آمریکا، تکیه داشته است. در بدو امر وابسته به انگلستان بود، سپس به فرانسه متکی شد و در نهایت تا امروز به طور خاص بر آمریکا اتکا دارد.
اسرائیل از دهه 1970 تاکنون بزرگترین دریافتکننده کمک نظامی مستقیم از آمریکاست.
تنها در توافقی که در دوره اوباما امضا شد، 38 میلیارد دلار کمک نظامی برای یک دوره 10 ساله به اسرائیل اختصاص یافت (2016–2026).
طبق آمار مؤسسه CRS، میزان کمک آمریکا به اسرائیل از بدو تأسیس این رژیم تا امروز، بیش از 150 میلیارد دلار بوده است.
پوشش دیپلماتیک و امنیتی دائم
در شورای امنیت، ایالات متحده تاکنون بیش از 40 بار قطعنامههای ضداسرائیلی را وتو کرده است
حمایت اطلاعاتی (از طریق سازمان NSA و موساد) و سامانههای دفاعی پیشرفته مانند «گنبد آهنین» نیز بخش مهمی از این وابستگی است.
در نتیجه، استمرار اسرائیل برآمده از تداوم حمایت خارجی است و هرگونه خلل در این پشتیبانی، خطر فروپاشی ساختاری این رژیم را بهشدت افزایش میدهد. همانطور که مقامات پیشین اسرائیلی نیز اعتراف کردهاند، بدون آمریکا، اسرائیل تابآوری راهبردی در برابر تهدیدات منطقهای ندارد.
ایران؛ استمرار بر پایه استقلال
در نقطه مقابل، جمهوری اسلامی ایران پس از انقلاب 1357، بر پایه یک استقلال بنیادین و گسست از سلطهپذیری شکل گرفت. شعار «نه شرقی، نه غربی» دقیقاً بیانگر فلسفه استقلالطلبانهای بود که آن انقلاب را از بسیاری از جنبشهای مشابه در جهان متمایز کرد.
حقایق تاریخی در تأیید استمرار استقلالمحور ایران
سقوط پهلوی به ما این درس را میدهد که وابستگی ایران به آمریکا نه تنها عامل بقا نیست، که میتواند یکی از عوامل فروپاشی باشد؛ بهویژه وقتی یک دلیل انقلاب مردم ایران در سال 1357، مخالفت با وابستگی شاه بود.
حکومت قاجار نیز که شاهان آن به اشارت دولتین یعنی انگلستان و روسیه تغییر میکرد، در نهایت با اراده خارجیها ساقط شد.
پایداری در برابر فشارهای حداکثری
ایران در چهار دهه اخیر تحت انواع تحریمهای گسترده اقتصادی، نظامی و دیپلماتیک از سوی آمریکا و اروپا قرار داشته، ولی همچنان پابرجاست.
در جریان "فشار حداکثری" ترامپ (2018–2020)، با خروج آمریکا از برجام و تحریمهای سنگین نفتی و بانکی، بسیاری پیشبینی کردند که ایران دچار فروپاشی میشود. اما نه تنها این اتفاق نیفتاد، بلکه ایران توانست ذخایر اورانیوم، توان دفاعی و حتی عمق راهبردی منطقهای خود را توسعه دهد.
اتکا به ظرفیتهای داخلی و مردمی
ساختار جمهوری اسلامی برخلاف بسیاری از نظامهای خاورمیانه، بر ترکیبی از مشروعیت دینی، مردمی و سازمانهای مردمی مانند بسیج، سپاه، کمیتهها، شوراها و انتخابات بنا شده است.
حتی در شرایط فشار شدید، ایران بدون نیاز به پایگاههای خارجی یا پایگاههای نظامی بیگانه در خاک خود، توانسته استقلال امنیتی و دفاعی خود را حفظ کند.
فرجام سخن: استقلال عامل بقای ایران، وابستگی عامل زوال آن
اگر جمهوری اسلامی ایران در این چهار دهه بهجای تنهایی عزتمندانه، به یکی از اردوگاههای جهانی وابسته میشد (چه شوروی، چه آمریکا، یا امروز چین و روسیه)، همانند تجربه قاجار و پهلوی، دیر یا زود به فروپاشی یا انحلال سیاسی میرسید. ایران بارها در تاریخ با آزمون وابستگی شکست خورده است:
قاجار، با اتکا به روسیه تزاری و بریتانیا، استقلال سیاسی خود را از دست داد و نهایتاً سقوط کرد.
پهلوی، با وابستگی مطلق به آمریکا، نتوانست در برابر موج انقلاب مردمی ایستادگی کند.
در مقابل، جمهوری اسلامی، با وجود تنهایی، استمرار یافته است. و این استمرار نه از سر اجبار، که از سر انتخاب بوده است: انتخابی آگاهانه برای استقلال نه جدایی حتی به قیمت سختی ها، که البته در نهایت به استغنا و استکمال می انجامد.
منبع: الف
انتهای پیام/
∎