شناسهٔ خبر: 73876589 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه همشهری | لینک خبر

تصویری از شهرداری‌چی‌ها

این روزها، شهر زخم‌دیده ما چشم‌به‌راه مرهم است. آجر به آجر این کوچه‌ها نشانی از مقاومت دارد و خاکش بوی غیرت می‌دهد. روزنامه همشهری امروز،روزنامه همشهری صبح،صفحه روزنامه همشهری،دانلود روزنامه همشهری امروز،همشهری آنلاین

صاحب‌خبر -

محسن مهدیان؛  مدیرمسئول

این روزها، شهر زخم‌دیده ما چشم‌به‌راه مرهم است. آجر به آجر این کوچه‌ها نشانی از مقاومت دارد و خاکش بوی غیرت می‌دهد. در چنین روزهایی، مدیریت شهر دیگر فقط سامان‌دادن امور روزمره نیست؛ مدیریت شهر، جهاد است.
مهم‌ترین دغدغه این روزها، نه فقط بازسازی ساختمان‌ها، بلکه آبادکردن دل‌هایی ا‌ست که با جنگ، ترک برداشته‌اند. در میان صحنه‌های غم‌زده شهر، اما نشانه‌هایی نیز روشنایی می‌بخشد؛ جهاد مدیریتی.
مدیری می‌گفت: «ما جنگ‌زده نداریم؛ هرکس خانه‌اش آسیب دیده، باید در هتل و کریمانه اسکان یابد.» دیگری می‌گفت: «نباید بگذاریم آب در دل‌شان تکان بخورد. باید هر چه صدمه دیدند، جبران شود حتي اگر فقط شیشه‌ای شکسته باشد.»
آن یکی، میز کارش را در دل کوچه گذاشت تا مردم آسیب‌دیده برای انجام کارهای اداری، سرگردان ساختمان‌ها و دفاتر نشوند.
بی‌تردید همه مدیران در این کارزار سهم دارند؛ اما «مدیر جهادی» را باید در همین روزهای آتش و آوار شناخت؛ روزهایی که می‌توان به سبک روزهای عادی عمل کرد، اما او ترجیح می‌دهد شانه‌اش را زیر آواربرداری قرار دهد نه تماشاگری آن.
دیدم مدیری را که می‌توانست به بهانه ناامنی کناره بگیرد، اما ترجیح داد زیر آسمان موشک‌باران، جاده و پل و بزرگراه بسازد.
شنیدم از مسئولی که نگفت «وظیفه من نیست»، بلکه خود و نیروهایش را وقف مردم غمین و صدمه‌دیده کرد؛ مردمی که جنگ، دل و خانه‌شان را شکسته بود... و عاشقانه در کنارشان بود؛ گویی خانواده خودش‌ هستند؛
 بلکه عزیزتر.
این روزها برخی در لباس خادمی شهر، معنای تازه‌ای به واژه «شهرداری‌چی» داده‌اند؛ نه فقط اداره‌گر که امانت‌دار زخم‌های شهرند.
آری، مدیر جهادی آن است که در دل ویرانی، از پرستاری دل‌های شکسته، توشه قیامتش را می‌سازد. تلاش و عاطفه و حماسه را در هم می‌آمیزد و از دل خاکستر جنگ، امید می‌سازد.
دستمریزاد
اما حقیقت آن است كه هر چه کنیم، باز هم کم است. مردمی که در خط مقدم ایستادند، شایسته خدمتی فراتر از واژه‌ها هستند.
باید نفس‌گیر، بی‌ادعا و شب و روز، خاک پایشان را طلا دانست.