عصر ایران؛ امید خزانی- ایران ما در موقعیت خطیری قرار دارد و که نیازمند تصمیم های بزرگ و فوری است. شمار بسیاری از بزرگان دلسوز به درستی سخن از "پارادایم شیفت" برای عبور از بحرانهای پیش رو به میان آوردهاند و حتی اگر قرار نباشد تغییر اساسی جهانبینی (پارادایم شیفت) صورت گیرد -که به نظر ضروری می نماید- هر نوع تصمیم حیاتی در سیاستهای کلان خارجی مستلزم افکار سنجی جهانی است. قاعدتاً هر نوع حکمرانی باید هر چند وقت یکبار خود را جلوی آیینۀ افکار عمومی داخلی و خارجی بسنجد و خروجی تاکتیکها و روشهای خود را ببیند.
افکار عمومی دنیا و MSM یا همان جریان غالب رسانهای ( Main Stream media) باعث تصمیم سازی تاکتیکی و یا حتی استراتژیک در پایتختهای مهم جهان میشود.
متاسفانه نهادهای تصمیمساز داخلی و جریان رسانهای ایران در افکارسنجی جهانی و منطقهای به نظرات تقلیلگرایانه reductionist view بسنده کردهاند به این معنی که چند نفر کارشناس معدود که در رسانه ای در منطقه در حمایت از ایران صحبت کردهاند و یا کلیپی ویرایش شده از حمایت جوانان در چند کشور منطقه که از ایران حمایت کردهاند مبنای گزارهها وکلی گویی در حمایت افکار عمومی منطقه ای و جهانی از ایران دانسته میشود.
واقعیت تلخ اما این است که اکثر نظرسنجیهای شکل گرفته در مؤسسات معتبری چون Gallup و PEW (فارغ از جانبدارانه بودن یا نبودن) نشان میدهد مردم دنیا نگاه مثبتی به ایران ندارند که حتی شامل برخی کشورهای همسایه هم میشود و نگاهی متفاوت از آنچه که درگزارههای تقلیل گرایانه ارایه شده نسبت به ایران دارند!
آن نگاه تاریخی و تمدنی که قاعدتاً باید متوجه ایران باشد فقط در بین افراد نخبه جهان یا ژورنالیستها برقرار است و حتی در یک نظرسنجی اخیر در آمریکا فقط ۲۵ درصد از مردم آمریکا توانسته بودند ایران را روی نقشۀ جهان جانمایی کنند! نظرسنجیهای غربی( باز فارغ از جانبدارانه بودن یا نبودن) نشان میدهند مردم خاورمیانه نگاهی توأم با بیاعتمادی و حتی ترس نسبت به ایران دارند.
آری، این نظرسنجیها میتوانند جانبدارانه باشند اما آیا مؤسسات داخلی چون ملت یا ایسپا توانستهاند نظرسنجیهای مستمری انجام دهند و نگاه خاورمیانه و جهان را به ایران روی میز تصمیم سازان قراردهند!؟
آیا مردم جهان تحریمهای ایران را ظالمانه میدانند؟ آیا برنامه هسته ای ایران را حق مسلم ایران میدانند ؟ بسیاری از سیاستمداران ایران اعتقادی به گزارۀ محو و نابودی اسراییل آنچنان که محمود احمدی نژاد در دوره پرتنش ریاست جمهوری مطرح کرد ندارند اما به صراحت از ناباورمندی به چنین رویکردی سخن نگفتهاند بنابراین دستمایۀ مناسبی برای سیاست مظلومنمایی در اختیارجنگ طلبان اسراییل و امریکا قرار داده که بارها انعکاس رسانهای هم یافته است.
قاعدتاً اگر مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری یا مرکز پژوهشهای مجلس ایران در طول سال دستکم چندبار و از طریق مؤسسات بین المللی افکارسنجی انجام میدادند از تبعات و اثرگذاری نظرات منفی MSM طی سالهای متمادی شکل گرفته به تدریج و با اتخاذ سیاستهای رسانهای و کمپینهای PR کاسته میشد.
آیا پخش چند کلیپ از خوشحالی جوانان کشورهای منطقه در جنگ اخیر میتواند منعکس کننده افکار جهان عرب در مورد ایران باشد؟
آیا نظرات مثبت چند کارشناس اروپایی و غربی منعکس کننده افکارعمومی اروپا و آمریکا نسبت به ایران است؟
آیا نباید چندین نظرسنجی در اروپا پس از جنگ روسیه و اوکراین انجام میشد؟
پاسخ این پرسش را که چه شد روابط ایران با اروپا به پایینترین سطح در ۴۶ سال گذشته رسید باید در نقش گستره MSM و القای ورود پهبادهای ایرانی به جنگ روسیه - اوکراین و ترسیم تصویری مداخله گر از ایران در اروپا دانست.
افکار عمومی اروپا - جنگ روسیه و اوکراین
در دولت گذشته یکی از مهمترین خطاهای راهبردی سیاست خارجی ایران رخ داد و روسیه با زیرکی و منفعت طلبی تام پای ایران تحریم زده را به جنگ خود کشاند.
تکذیبهای مکرر وزارت خارجه ایران هم هرگز نتوانست تأثیر ویدیوهای وایرال شده از پهباد های ایران برفراز اوکراین را که خشم و عصبانیت اروپایی ها را برانگیخته بود از بین ببرد.
تکذیبهای ایران در تناقض با دوپهلوگوییهای مقامات روس و حتی تأییدهای ضمنی و صریحشان اروپاییها را در به تدریج در موضعی خصمانه قرارداد که در چندماه گذشته و هفتههای منتهی به تجاوز اسراییل به اوج خود رساند و تروویکایی که سدی در برابر سیاستهای یکجانبهگرایی آمریکا بود به صف اول دشمنی کشاند تا جایی که اینک مکرراً از فعالسازی مکانیسم ماشه سخن می گویند و بد نیست تصمیم گیران چنین خطای مهلکی هزینه-فایده آن را برای افکار عمومی توضیح دهند.
آیا در برابر چنین قمار بزرگی سلاحهای تاکتیکی مانند هواپیماهای نسل پنجم یا دفاع هوایی پیشرفته از روسیه دریافت شد؟
بارها و بارها پهبادهای ایرانی را بر فراز اوکراین به تصویر کشیدند و افکار عمومی اروپا را بشدت علیه ایران منفی کردند.
اگر تصمیم سازان ما درک درستی از نگاه اروپاییها - چه ساکنان اروپایی شرقی و چه غربی و حتی اسکاندیناوی- از وجهه منفی روسیه داشتند هرگز وارد چنین قماری نمی شدند!
دیپلماتهای ایران در اروپا و سازمان ملل
دیپلماتهای ایران در سازمان ملل و سایر نهادهای وابسته در اروپا نیز از توان لازم برای نمایندگی مردم ایران برخوردار نیستند.
دیپلماتهای ایران بر زبان انگلیسی وسایر زبانهای بینالمللی تسلط کافی ندارند و صرفا در حد روخوانی از بیانیههای نوشتاری از حداقل ظرفیتهای این جایگاههای مهم بین المللی استفاده می کنند. و تنها استثنا در چندین دهه گذشته شخص دکتر ظریف بوده است.
تریبون زدگی!
شاید کمتر کشوری در دنیا بتوان سراغ گرفت که افراد و مقامات آن تا این حد شیفته و دل دادۀ تریبون و سخن گفتن باشند. فارغ از اینکه شهوت کلامی که در برخی از این مقامات ریز و درشت نهفته در کوتاهترین مدت همرسانی گسترده (وایرال) میشود و برای منافع ملی کشور و ۹۰ میلیون ایرانی تبعات گستردهای به بار میآورد.
سخنی که امام جمعه ای میگوید در خیابانهای جهان عرب ایرانستیزی به دنبال میآورد. نماینده مجلسی که با ۵ درصد رای حوزه انتخابیه خود را نماینده بلافاصل افکار عمومی می داند با سخنان شاذ و بیربطی که گاه و بیگاه برزبان میآورد برای حوزههای کلان کشور هزینهسازی میکند!
ما ایرانیها اما دیر یا زود باید از چنبرۀ ذهنی خود خارج شویم و خودمان را در آیینۀ افکار عمومی جهانیان بنگریم و منافع جهانیان را با منافع خودمان گره بزنیم و الا در این خودماندگی تهدیدی مستمر متوجه تمدن ایران زمین خواهد بود.
نظرات کاربران