به گزارش ایرنا، امروز چهارشنبه، امامزاده سید اسحاق ساوه رنگی دیگر داشت؛ رنگ سوگ، رنگ ایمان، و رنگ عهدی که از دل محرم تا عمق تاریخ جاری است.
این امامزاده در ششمین روز محرم، مصادف با ۱۱ تیرماه، میزبان سیزدهمین دانش آموزان ساوجی در سوگواره "أحلی مِنَ العَسَل" به یاد نوجوان حماسهساز کربلا، حضرت قاسم ابن الحسن(ع)، بود؛ آن شهیدی که شهادت را شیرینتر از عسل دانست و با نَفَس جوانیاش پیام وفاداری و دلدادگی را به نسلهای پس از خود سپرد.
در این آیین، نسل امروز با قلبهای ملتهب و لباسهای سیاه در صحن امامزاده گرد هم آمدند، نوجوانانی که برخیشان شاید هنوز حتی چهارده بهار از عمرشان نگذشته، اما با نگاههایی عمیقتر از سن و سالشان، به میدان آمده بودند.
سربندهای قرمز و مشکی بر پیشانیشان نقش بسته بود؛ «یا حسین»، «یا فاطمه الزهرا»، «یا قاسم بن الحسن»، و «یا اباعبدالله الحسین»… اینان فرزندان حماسهاند، فرزندان تربیتی حسینی.
در دستهای کوچکشان پرچمهایی بود با نقش ایران و عزای حسینی؛ پرچمهایی که در باد میرقصیدند و گویی ارادهای آهنین را فریاد میزدند. آنها که چند روز پیش طنین تجاوز ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی به مرزهای وطن را در خبرها شنیده بودند، حالا آمده بودند تا بگویند: «ما ایستادهایم، ما قاسمهای زمانهایم».
در میان این جمع، نگاه مادران گم نمیشد، آنها نشسته بودند، در حاشیه صحن، پشت ستونها یا کنار ضریح. چهرهشان آرام بود، اما چشمانشان پر از حرف. یکی آرام گریه میکرد، دیگری زیر لب دعا میخواند، و سومی با نگاهی محکم، پسرش را مینگریست که چطور در بین سینهزنان است؛ مادران خوب میدانستند که قاسم بودن، فقط در کربلا نبود؛ در این روزگار، قاسم بودن یعنی داشتن دل عاشق، یعنی درک حسین، یعنی دفاع از حق، حتی با دستهای کوچک.
صدای نوحهخوان بالا رفت. یکی از نوجوانان پرچم را بالاتر گرفت، و دیگران همصدا، با دستان بر سینه، ضربآهنگ عزا را به جان صحن انداختند و صدای «یا حسین» آنقدر بلند بود که حتی پرندگان نشسته بر گلدستهها را به پرواز درآورد، اشک بر گونهها میریخت و بغض در صداها میلرزید، اما هیچکس عقب نمیکشید.
آوای سنج و نوحه، صحن امامزاده را درنوردیده بود. صدای سینهزنی، همزمان با اشکهایی که از گونهها میچکید، فضای محزون مکان را احاطه کرده بود. نوجوانان، دست بر سینه و با هر ضرب نوحه، انگار ضربانی از عشق و ایمان در دل خاک ساوه کاشته میشد.
امامزاده سیاهپوش بود، اما چراغهای ایمان در دل مردمانش روشنتر از همیشه. صدای «یا حسین» نوجوانان، چنان اوج میگرفت که گویی از دل ساوه تا دشت کربلا میرسید. این صحنهها تنها عزاداری نبود، این یک اعلام حضور دوباره نسل جوان بود در جبههای که پرچم آن هنوز بر زمین نیفتاده است.
سوگواره «أحلی مِنَ العَسَل» در ساوه که به همت آموزش و پرورش شهرستان برگزار شد، تنها یادآوری یک واقعه تاریخی نبود، تجدید میثاقی بود با راه شهیدان. قاسمها بار دیگر از دل تاریخ برخاستند، نه با شمشیر، که با معرفت، اشک، و ارادت.
در دل آن صحن مطهر، فریاد نوجوانانی پیچید که میخواهند ادامهدهنده راه حماسه باشند؛ تا وقتی ندای «هل من ناصر» حسین(ع) در گوش زمان جاری است، پاسخش از دل نوجوانان ساوجی شنیده شود: «لبیک یا حسین».