به گزارش گروه رسانهای شرق،
احمد طالبینژاد، منتقد صاحبنام سینمای ایران، در گفتوگو با «شرق» با اشاره به تاریخ ساخت فیلمهایی که جنگ مضمون آنها بوده است، گفت: «از بدو پیدایش سینما در جهان، جنگ به عنوان یکی از مضامین طلایی سینما مورد استفاده قرار گرفته و یکی از قویترین ژانرها در جهان نیز همین ژانر جنگ است که همه با مختصاتش آشنا هستیم. مقصودم نوعی از فیلمهاست که محتوای آن تضاد و تعارض و درگیری بین دو جبهه خودی و دشمن است و طبیعتا خودی «پروتاگونیست» یا قهرمان است و دشمن هم «آنتاگونیست» یا مخالف. بنابراین وقتی به تاریخ سینما نگاه میکنیم، میبینیم که در همه جنگهایی که درگرفته از جنگ بین دولت آمریکا با سرخپوستها یعنی جنگهای داخلی و در واقع همه جنگهای داخلی که در سراسر جهان انجام شده است تا جنگ جهانی اول و دوم و بعد، جنگ ویتنام و در زمانهای اخیر جنگ آمریکا و عراق و افغانستان یا جنگ اسرائیل با کشورهایی مثل لبنان و غزه و اکنون ایران که در جریانش هستیم و سایه سنگین آن را بالای سرمان حس میکنیم. واقعیت این است که برای فیلمسازان، این گونه خاص، جذابیتهای خاص خودش را داشته و دارد، چراکه مسئله آلات و ابزار جنگی و به هر حال تحرکاتی که در جبههها صورت میگیرد وجود دارد. این موارد برای مخاطب جذاب است و اغلب تحت تأثیر این فضاها قرار میگیرند، کمااینکه دیدیم در جنگ هشتساله ایران و عراق در یک دورانی حداقل اوایل جنگ فیلمهایی که ساخته میشد غالبا آثار تهییجکنندهای بودند و مردم بهویژه جوانها به آن فیلمها جذب میشدند و به مرور وقتی به یک جریان صرفا تبلیغاتی تبدیل میشود، جذابیتش یا تأثیرگذاریاش را از دست میدهد. کمااینکه در اواخر دوران جنگ فیلمهای جنگی مخاطبی که اوایل داشتند را دیگر نداشتند. در بسیاری از این فیلمهایی که بر اساس جنگ هشتساله ساخته شد، قهرمانها و ضدقهرمانها شمایل مخصوص خودشان را داشتند که خب در فیلمهایی که بنای آنها بر تیپسازی و گریز ازشخصیتپردازی بود، این را میدیدیم. ما کمتر فیلمی جنگی از دوران هشتساله جنگ دیدیم که عراقیها هم شخصیتپردازی شده باشند. در مورد تصویر خودیها در این فیلمها هم معدودی از سینماگران از جمله ابراهیم حاتمیکیا توانستند سمت شخصیتپردازی بروند، باقی فیلمها که پروپاگاندا بودند اغلب با تیپ سروکار داشتند. در مورد سینمای آمریکا هم وقتی نگاه میکنیم، میبینیم که در مورد جنگ ویتنام تعداد زیادی فیلم تبلیغاتی ساخته شد. در واقع فیلمسازانی مثل اسپیلبرگ، کوبریک و الیور استون توانستند و هم اجازه پیدا کردند شکل دیگری از فیلمسازی در این زمینه را تجربه کنند و به واقعیتها نزدیک شوند و شخصیتهای آمریکایی را هم به همان اندازه که در فیلمها ویتنامیها را خبیث نشان میدادند، آنها را هم شکل دیگری نشان بدهند. در مجموع منبع جنگ به عنوان یک منبع طلایی یا مضمون طلایی برای فیلمسازان مورد استفاده بوده است. یکی از بهترین فیلمهایی که در مورد جنگ علیه عراق ساخته شده، فیلم «گنجه درد» ساخته کاترین بیگلو است که بسیار مورد توجه قرار گرفت و هنوز هم فیلمهایی در مورد جنگ ویتنام ساخته میشود که در این فیلمها شاهد نگاه عمیق برخی فیلمسازان به مقوله جنگ به عنوان پدیدهای زشت و ضدبشری هستیم. در مورد جنگ عراق و افغانستان هم تعدادی فیلم ساخته شده که آنقدری که باید و شاید مطرح نشدند. اما نگاههای انسانی دارند و سازندگانشان نگاههای جالبی به مقوله جنگ داشتند و حتما در آینده هم خواهند داشت. در حال حاضر جنگی که بین ایران و اسرائیل درگرفته، جنگ کاملا نابرابری است. باید پرسید بهانه شروع این جنگ چیست؟ اگر مقابله با قدرت اتمی ایران است که راهش این نیست. مذاکره در حال انجام بود و این جنگ ناگهانی که درگرفته جز یک تراژدی کاملا ضدبشری جهان امروز هیچ اسم دیگری ندارد و نمیدانم عاقبتش چه میشود. سینمای ایران هم حتما در آینده روایتهایی از این جنگ خواهد داشت. اتفاقا جنگ با پرسشهای زیادی همراه است از جمله اینکه اصلا این جنگ چرا شروع شد و ادامه پیدا کرد که امیدوارم بیشتر از این ادامه پیدا نکند. این جنگ برای فیلمسازان جنبههای دراماتیک و تراژیک زیادی دارد.
آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.