به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، کتاب "فلسفه چگونگی اسلامی" اثر حجت الاسلام محمدمتقیان تبریزی تقریری است از نظریه فلسفی استاد سید منیرالدین حسینی الهاشمی. این نظریه تلاشی است برای تبیین چگونگی تعامل دین و عقل نظری و دانش تجربی در لایههای بنیادین و فلسفی.
این کتاب به همت انتشارات تمدن نوین اسلامی وابسته به فرهنگستان علوم اسلامی قم در شهریورماه 1403 منتشر شد.
کتاب حاضر در نگارشی سهساله بعد از چند دوره تدریس «فلسفۀ چگونگی اسلامی» به سرانجام رسید. قطعاً این کتاب عاری از خطا و اشتباه نیست، لیکن محصول تلاش و کوششی است که حتی در انتخاب واژگان و چینش جملات نیز اِعمال شده است.
مهمترین عناصر مورد نظر نگارنده، مراعات جانب «دقت» و «عمق» در مباحث بود. بهطور واضح، آن مقداری که در این کتاب منتقل گردیده، دقت و عمقی است که از ظرف کوچک نگارنده عبور کرده است. در این کتاب از هرگونه «عبارتپردازی» و «سیاههنویسی» که کاغذ پُر کند، اجتناب شده است؛ فلذا خواننده این دغدغه را در خاطرِ شریف خویش خواهد داشت که هنگام مطالعه، با حساسیت ویژهای به کلمات و جملات نظر کند، و بر اساس اینکه آنها با تکیه بر نقطه نظری خاص، گزینش شده و مرقوم گشتهاند، به داوری و ارزیابی بنشیند.
محتوای این کتاب از «مقدمه» آغاز میشود و در دروس پانزدهگانه امتداد مییابد. این سخن بدان معناست که اگر مقدمه کتاب مورد مطالعه قرار نگیرد، بخشی از نظام مفهومیای که اِشراف به آن ضروری است، به مخاطب منتقل نخواهد گردید و همین امر، سبب کژفهمیها و سپس داوریهای ناقصی خواهد شد.
نگارش این کتاب، با قلم حقیر و به همراهی ارزیابی دقیق و علمی برخی از اعضای گروه پژوهشی فلسفه صورت گرفته است. این بزرگواران، با ارزیابی دقیقشان، سهمی بسزا در تدوین این کتاب برعهده داشتهاند. البته روشن است که کم و کاستیهای متن، منتسب به نویسنده بوده و وجود شریف ایشان مبرا از آنهاست.
آنچه که از نظام فلسفی استاد حسینی(ره) به قلم این حقیر آمده، بهاندازۀ ظرفیت مفهومی آن نظریه نیست، بلکه به مقدار سعۀ ذهنی و فکری بنده است. فلذا، نقصِ این کتاب، به نگارنده نسبت داده میشود، نه به آن نظریهپرداز نابغهای که بحق، استاد میرباقری(دام عزه) از ایشان تحتعنوان «فیلسوف انقلاب اسلامی» یاد فرمودند.
در پشت جلد کتاب به قلم مؤلف آمده است: "اگر بخواهیم رابطۀ «دین» و «عقل نظری» و «دانش تجربی» را معلوم نماییم و نحوه تعامل آنها را با هم مشخص کنیم، دو احتمال و نظر می توانیم ارائه نماییم:
یک احتمال این است که یک حوزه مخصوص «دین»، یک حوزه مخصوص «عقل نظری» و یک حوزه هم مخصوص «تجربه» و «دانش تجربی» است. براساس این احتمال، این سه حوزه مستقل از یکدیگر بوده و با هم ربطی ندارند. حوزه دین، «ارزش را معین می کند؛ حوزه فلسفه درباره «هستی» صحبت می کند؛ یک حوزه هم مربوط به دانش تجربی و محصولاتی است که مربوط به «جهان ماده» هستند.
احتمال دیگر این است که این سه حوزه نمی توانند از یکدیگر منفک و مستقل باشند و با هم هیچ تعاملی نداشته باشند. چرا که حوزه، فلسفه چرایی-یعنی بحث از اصل هستی- را داراست. حوزه، فلسفه ای دارد که درباره اصل اثبات اینکه هستی، ممکن الوجود است و به واجب الوجود محتاج هستند را بحث می نماید. حوزه علاوه بر «فلسفه چرایی»، «فلسفه چیستی را نیز دارا می باشد. در این احتمال و نظر بیان می شود که علاوه بر فلسفه چرایی و فلسفه چیستی، به فلسفه دیگری به نام «فلسفه چگونگی» نیز محتاج هستیم.
منظور از چگونگی، «چگونگیِ شدن» است، نه در شکل اصلِ حول و قوه، یا در چراییِ حول و قوه؛ بلکه در چگونگی حرکت و تبدیل. حوزه این «فلسفه» را ندارد و لکن حتما باید آن را داشته باشد. اگر نداشته باشد، دینداری در معرض مشکلات مهمی قرار می گیرد."
انتهای پیام /