طرفداری | قهرمانی پاری سن ژرمن در فینال لیگ قهرمانان اروپا، پیروزیِ شور جوانی و ماجراجویی بود. این پیروزی متعلق به تیمی بود که براساس یک رویکرد منسجم ساخته شده و پاسخی دندانشکن به کسانی بود که فوتبال را صرفاً در جمعکردن اسامی بزرگ در تیم میبینند.
این پیروزی، موفقیتی بزرگ برای لوئیس انریکه، مربی توانمند و اندیشمندی بود که در زندگی شخصیاش رنجی عظیم را تحمل کرد. این پیروزی، موفقیتی برای فوتبالِ پیشرو، روان و آیندهنگر بود. اگرچه این پیروزی، نمونهای از «سفیدشویی ورزشی» است.
اگر واقعاً این امکان بود که بازیِ فوتبال را از ساختارش جدا در نظر گرفت، بازی پاری سن ژرمن حقیقتاً خیرهکننده و چشمگیر است. پیاسجی درخشید و اینتر نمایش ضعیفی داشت که بخشی از این ضعف، ناشی از فشار بیامان و انرژی تمامنشدنی پاریسیها بود. سخت است باور کنیم یک فینال تا این حد یکطرفه باشد؛ برد 5-0 پاری سن ژرمن، بزرگترین پیروزی فینالها در تمام ادوار لیگ قهرمانان اروپا بود.

پیشتر چندین بار اختلاف چهار گل در فینال جام باشگاههای اروپا یا لیگ قهرمانان اروپا رقم خورده بود. یکی از آنها برد افسانهای 7-3 رئال مادرید مقابل آینتراخت فرانکفورت در سال 1960 بود که تیم آلمانی در فینال، پیش هم افتاده بود. بایرن مونیخ در سال 1974، اتلتیکو مادرید را 4-0 برد اما این بازی تکراری فینال بود. پیروزی 4-0 میلان مقابل بارسلونا در سال 1994، پیروزی بزرگ تاکتیکی فابیو کاپلو مقابل یوهان کرویف بود اما تا قبل از گل چهارم، این حس وجود داشت که بارسا شاید به بازی برگردد.
حتی وقتی که بارسلونای 2011 توانست منچستریونایتد را تحت سلطه خود درآورد، شیاطین سرخ مقاومت مهمی کردند که بلوگرانا فقط سه گل زد و هیچ تیمی چون اینتر، اینچنین در فینالهای لیگ قهرمانان تسلیم نبود. بارسلونا حتماً فینال روز شنبه را با ناباوری و حسرت تماشا کرد؛ چگونه آنها در نیمهنهایی مقابل این اینتر، بارها و بارها در ضربات ایستگاهی و ضدحملات ضربه خوردند؟
بهطور کلی این احساس وجود دارد که برد پاری سن ژرمن مقابل اینتر، نقطهی عطف بزرگی در فوتبال خواهد بود. پیاسجی تیم جوانی است و با وجود اینکه تکرار قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا بسیار سخت است – جز برای رئال مادرید – دلیلی ندارد پاری سن ژرمن نتواند یک سلطه طلایی را در این تورنمنت شروع کند. پس از سالهایی که باشگاه پاری سن ژرمن شبیه به «سیرک ستارهها» بود – که البته در برندسازیاش تأثیر مهمی داشت – حالا از سیاست نقلوانتقالاتی منطقیتری پیروی میکنند، سرمربیشان باهوش و سختکوش است و تماشای بازیهای این تیم، چشم و روح را نوازش میکند.

دقیقا «سفیدشویی ورزشی» اینجا به شکلی مرموزانه کار میکند. در زمین، پاری سن ژرمن همان چیزی است که یک تیم فوتبال باید باشد اما نباید این حقیقت را از یاد برد که مالک پاری سن ژرمن، گروه سرمایهگذاری ورزشی قطر (QSI) است. این حمایت دولتی برای پیاسجی، مزیتی بزرگ نسبت به سایر باشگاههایی میدهد که منابع مالی سنتیتری دارند.
QSI شش ماه پس از جلسه کاخ الیزه در نوامبر 2010، یعنی یک ماه پیش از آنکه میزبانی جام جهانی 2022 به قطر داده شود، تصمیم به سرمایهگذاری در PSG گرفت. در آن جلسه افرادی چون نیکولا سارکوزی (رئیسجمهور وقت فرانسه)، میشل پلاتینی (رئیس فرانسوی یوفا) و تمیم بن حمد آلثانی (ولیعهد وقت و امیر فعلی قطر) حضور داشتند. باشگاه پاری سن ژرمن تنها بخشی از موج سرمایهگذاریهای قطریها در فرانسه بود؛ اگرچه میشل پلاتینی همیشه گفته قبل از این جلسات، تصمیمش برای رأی دادن به قطر را گرفته بود.
صندوقهای سرمایهگذاری خصوصیای که مالک برخی از باشگاههای مطرح هستند هرچهقدر هم حریص و بیرحم باشند، بازهم منبع بیپایان ثروت مثل حمایت دولتی در اختیار ندارند. اینتر یکی از سه باشگاه مطرح ایتالیا است که سه مرتبه قهرمان اروپا شده و سالها خانواده موراتی از آن پشتیبانی مالی میکرده و هرگز تیمی کوچک و بیاهمیت نبوده است. اما طبق گزارش دیلویت، مرجع بزرگ حسابرسی جهان، درآمد سالیانه اینتر کمتر از نصف آن چیزی است که پاری سن ژرمن به دست میآورد. حامیان مالی پیاسجی، قطر ایرویز و سازمان گردشگری قطر هستند؛ این حمایت دولتی، چرخهای بسیاری را در این باشگاه روغنکاری میکند.
قطر کشوری است که کارگران شاغل در آنجا معمولاً استثمار میشوند، زنان بهطور کلی تحت قیمومت مردان قرار دارند و آزادی بیان را محدود میکند؛ اما با اینحال میزبان بهترین فینال جام جهانی تاریخ در سال 2022 بودند و حالا مالکیت بهترین باشگاه فوتبال اروپا و جهان هم هستند. ناصر الخلیفی، رئیس پاری سن ژرمن بهطور همزمان رئیس گروه رسانهای بیاین اسپورتس هم هست؛ شرکتی بزرگ و نامآشنا در پخش بازیهای فوتبال. البته او کسی است که ریاست اتحادیه باشگاههای فوتبال (ECA) را هم عهدهدار است و با نفوذ عظیمش، تنها به QSI جواب پس میدهد؛ گروهی که خودش رئیس آن است.

اینتر در سه فینال اخیر لیگ قهرمانان اروپا، دو بار حاضر بوده و هر دو بار را به باشگاههایی باخته که مالکیت دولتی دارند. فوتبال مدرن همین است؛ صحنهای برای مانورهای ژئوپلیتیک. در گذشتهای نهچندان دور، خندیدن به پاری سن ژرمن راحت بود چون برای جذب ستارگان مسن، میلیونها یورو خرج میکردند و در لحظهای حساس، دچار فروپاشی میشدند. حالا پاری سن ژرمنِ امروز، شباهت خیلی بیشتری به یک تیم واقعی فوتبال دارد. از جهات زیادی آنها قابل ستایش هستند، بازیهایشان جذاب و چشمنواز است؛ اما بازهم این یک پروژهی «سفیدشویی ورزشی» است.
به قلم جاناتان ویلسون از گاردین