شناسهٔ خبر: 73066483 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: طرفداری | لینک خبر

ناپولی؛ شهر و مردمانی که هر بار از نو قهرمان می‌شوند

در ناپل، فوتبال مثل یک مراسم جمعی و آیینی است؛ بهانه‌ای برای اتحاد، تسکین زخم‌های کهنه، و بال زدن امید در محاصرۀ کوچه‌هایی که به خاطرات تلخ اما رویایی سرشارند. این قهرمانی، نه فقط برای چهره‌های خاک‌آلود و پیرمردهای نشسته بر لبۀ میادین، که برای کودکان بازیگوش با توپ‌های پاره، گواهی تازه است بر رؤیاهایی که باید زنده نگاه داشت، حتی اگر هرگز به آن دست پیدا نکنی.

صاحب‌خبر -

طرفداری | اورلیو دی‌لورنتیس، رئیس باشگاه ناپولی، پس از قهرمانی این تیم در ورزشگاه دیه‌گو آرماندو مارادونا گفت:

این یک اسکودتوی اسکو‌نیتسو است، به‌هرحال کونته نیز اهل جنوب است. خانه‌اش در تورین است اما همیشه یکی از جنوبی‌ها بوده و تیمی از اسکو‌نیتزی‌های مو آبی در اختیار داشت.

«اسکو‌نیتسو» (scugnizzo) در زبان ایتالیایی، واژه‌ای است که به‌طور خاص به کودکان یا نوجوانان خیابانی ناپل اطلاق می‌شود. این واژه بار معنایی ویژه‌ای دارد و به نوعی نشان‌دهندۀ روحیۀ بازیگوش، سرسخت، زنده‌دل و گاهی شورشی بچه‌های شهر ناپل است که با وجود مشکلات و فقر، با زرنگی و هوش خود در زندگی روزمره موفق می‌شوند.

در بحث فوتبال ناپل، وقتی از «اسکو‌نیتزی» یاد می‌شود، اشاره به بازیکنانی است که ساده‌زیست، پرتلاش، باهوش و دارای روحیۀ جنگندگی و محلی هستند؛ کسانی که نمایندۀ انرژی، مقاومت و هویت مردمی شهر ناپل‌اند. در صحبت دلورنتیس، «اسکو‌نیتسو» بودن تیم ناپولی و کونته، به‌معنای داشتن روحیۀ بومی، جنگندگی و استقامت منحصربه‌فرد به سبک مردم جنوب ایتالیا و اهالی ناپل است.

این فصل بر روی یک دوئل حساس بین دو فلسفۀ فوتبالی مختلف شکل گرفت.

از یک‌سو ناپولی آنتونیو کونته که هنگام نیاز، هم عمل‌گرا و هم تماشایی بود؛ و از سوی دیگر اینتری تثبیت‌شده اما شاید خسته حتی با وجود داشتن ترکیبی قوی‌تر، بیشتر از نظر روانی تا جسمی تحت فشار رقابت‌های لیگ قهرمانان اروپا و صعود به فینال در مقابل پاری‌سن‌ژرمن که هفته بعد برگزار خواهد شد، قرار گرفت.

اما ناپولی موفق شد دوره‌های افت خود را مدیریت کند؛ اتفاقی که نمی‌توان پنهان کرد. در لحظات حساس فصل پیش آمد، مانند دو تساوی پیاپی مقابل جنوا و پارما. اما بدون شک مدیریت آنتونیو کونته با استفاده از فصلی بدون بازی‌های اروپایی و حذف زودهنگام از کوپا ایتالیا مزیت بزرگی بود؛ این پیروزی، پیروزی کونته مقابل اینزاگی هم بود.

در یک کلام، کونته جمع‌وجورشان کرد و در پایان فصل، هدایت و تجارب او، نقشی اساسی در قهرمانی ناپولی بازی کرد؛ و ایفای نقش اول تیم قهرمان کونته به شیرمرد جوانی از اسکاتلند سپرده شده بود و الحق به‌خوبی از پس اجرای نقش اول خود برآمد.

امیرحسین صدر
۲۴ مِه ۲۰۲۴

اسکات مک تومینای اسکات مک تومینای و تقدیم قهرمانی به ناپولیتن‌ها

در آخرین روز، سرنوشت در دستان ناپولی قرار داشت. مردان کونته می‌دانستند در صورت کسب پیروزی، به چهارمین قهرمانی خود دست پیدا خواهند کرد. و با اوضاع اسف‌بار منچستریونایتد در این فصل، واقعاً عجیب و پارادوکسیکال و تناقض‌آمیز و طعنۀ‌برانگیز بود تا ببینیم ستاره‌های سابق منچستریونایتد، اسکات مک‌تومینای اسکاتلندی و روملو لوکاکوی بلژیکی با گل‌های زیبای خود، در قهرمانی ناپولی بدرخشند و تیم آنتونیو کونته با پیروزی ۲-۰ مقابل کالیاری، عنوان قهرمانی سری‌آ را مسجل کرد.

مک‌تومینای نقش کلیدی در قهرمانی ناپولی داشت و دقایقی پس از سوت پایان دیدار، در حالی که در میان شادی هم‌تیمی‌هایش بغض کرده، اشک می‌ریخت، به‌عنوان بهترین بازیکن فصل سری‌آ هم انتخاب شد.

شجاع‌دل اسکاتلندی دهان خیلی‌ها را بست. از یونایتد ناموفق این دوران به ایتالیا رفت، اسکودتو را به‌دست آورد و بهترین بازیگر فصل شد. غرورانگیز و قابل ستایش است!

کونته مانند هر مربی برجستۀ دیگری سهم مهمی در موفقیت ستارۀ اسکاتلندی داشت و با استفاده از او در پست هجومی‌تر نسبت به دوران حضورش در منچستریونایتد، بهره زیادی برد و پاداش خود را با ۱۲ گل از این بازیکن ۲۸ ساله گرفت.

این تحولی بزرگ برای مک‌تومینای بود؛ بازیکنی که تنها ۱۲ ماه پیش سران یونایتد او را مازاد تشخیص داده و با مبلغ ۲۵ میلیون پوند به ناپولی فروختند؛ مبلغی که حالا یک خرید فوق‌العاده مقرون‌به‌صرفه به‌نظر می‌رسد. گل تعیین‌کنندۀ اول در دیدار پایانی فصل، خیال آبی‌پوشان را راحت کرد و هواداران نفسی به‌راحتی در استادیوم مارادونا کشیدند.

لوکاکو، دیگر بازیکن یونایتد که در تابستان با انتقال از چلسی به ناپولی پیوست، تأثیرگذاری کم‌وبیش مشابهی برای ناپولیتن‌ها داشت.

مهاجم بلژیکی در این فصل از نظر بدنی آماده و سرحال ظاهر شد و با به‌ثمر رساندن ۱۴ گل، از جمله یک گل انفرادی زیبا برای تثبیت قهرمانی، با قدرت بدنی که از او سراغ داریم، عالی عمل کرد.

لوکاکو همچنین در این فصل، مانند صلاح در لیورپول، مورد قابل‌اشارۀ جدیدی به بازی خود اضافه کرد و با ۱۰ پاس گل، عنوان بهترین گل‌ساز سری‌آ را نیز به‌دست آورد.

بعد از گل جانانه لوکاکو، قهرمانی ناپولی مسجل شد

این قهرمانی در سطح انفرادی برای مک‌تومینای و لوکاکو بسیار شیرین‌تر هم بود، زمانی‌که فقط ۴۸ ساعت پس از آن‌که تیم سابق آن‌ها، منچستریونایتد، فینال لیگ اروپا را با نتیجۀ ۱-۰ به تاتنهام در بیلبائو واگذار کرد و در فصل جاری کاملاً دست‌خالی ماند و به هیچ‌یک از رقابت‌های اروپایی هم راه پیدا نکرد، طعم دیگری داشت. گویی هر دو چیزهای زیادی برای اثبات در وجودشان داشتند.

قهرمانان جدید ایتالیا که حالا در سه سال، دو بار جام را فتح کرده‌اند، در میان آتش‌بازی‌های باشکوه جشن گرفتند و هواداران تیم جنوب ایتالیا مثل همیشه با شور زیادی این موفقیت را در برابر تیم‌های مغرور شمال جشن گرفتند.

همه چیز به جنوبی‌ها تعلق گرفت و آنتونیو کونته، سرمربی سابق چلسی هم به‌عنوان بهترین مربی سال سری‌آ معرفی شد. کونته اولین سرمربی تاریخ فوتبال ایتالیا است که موفق شده اسکودتو را با سه تیم مختلف کسب کند.

ناپولی این بازی خانگی را در حالی شروع کرد که یک امتیاز بیشتر از اینتر داشت؛ اینتری که فینالیست لیگ قهرمانان اروپا است.

اینتر وظیفۀ خود را با پیروزی ۲-۰ مقابل کومو - به سرمربی‌گری سسک فابرگاس - به‌خوبی انجام داد، اما سرنوشت در جای دیگری رقم می‌خورد. کومو و خصوصاً رینا، دروازه‌بان تیم، خیلی بدشانس بودند که در آخرین بازی، او با خطایی که روی مهدی طارمی انجام داد با کارت قرمز روبه‌رو شد؛ دروازه‌بانی که روزگاری نگهبانی لیورپول و ناپولی را هم برعهده داشت. در سکوها، دوربین بازی توسط کارگردان دائماً به چهرۀ همسر رینا قطع می‌شد. لحظۀ احساسی بود، همسر او در حالی‌که شاهد پایان تلخ آخرین بازی حرفه‌ای همسرش بود، اشک می‌ریخت. این صحنه تأثیرگذار، توجه بسیاری از هواداران و بینندگان را به خود جلب کرد.

دلداری فابرگاس به په په رینا در آخرین بازی دوران حرفه‌ای‌اش

این چهارمین قهرمانی سری‌آ برای ناپولی است؛ عنوانی که بعد از یک فصل بد، بازگشتی تحسین‌برانگیز به اوج برای پارتنوپی‌ها بود. تیمی که فصل قبل، پس از دفاع ضعیف از عنوان قهرمانی، فقط در رتبۀ دهم قرار گرفته بود.

دیه‌گو مارادونای کبیر، نخستین دو جام قهرمانی ناپولی را در سال‌های ۱۹۸۷ و ۱۹۹۰ نصیب این تیم کرد، پیش از آنکه دورۀ طولانی و کم‌فروغی برای این باشگاه جنوبی رقم بخورد.

تیم ناپولی در سال ۲۰۲۳ با الهام از ویکتور اوسیمن و خویچا کواراتسخلیا، پنج هفته مانده به پایان لیگ، سومین قهرمانی خود را مسجل کرد. و حالا بار دیگر عنوان را از چنگال بزرگان شمال خارج کرد.

این نتیجه برای اینتر، تنها هشت روز پیش از فینال لیگ قهرمانان برابر پاری‌سن‌ژرمن، ضربه‌ای تلخ بود؛ سیمونه اینزاگی دست به قمار خفیفی زد و در این بازی بیشتر بازیکنان اصلی خود، از جمله مهاجمان همیشگی‌اش لائوتارو مارتینز و مارکوس تورام را در ترکیب قرار نداد تا با استراحت کامل در دیدار مونیخ حاضر باشند. از کسی پنهان نیست اینتر و اینزاگی خواهان کدام عنوان هستند. دردناک خواهد بود اگر اینتر و اینزاگی دست از پا درازتر از مونیخ بازگردند.

اینزاگی بعد از طعم تلخ از دست دادن اسکودتو، حالا در کمین لیگ قهرمانان نشسته

در این بین، اسکات مک‌تومینای، پس از اولین حضور در ناپولی، به بیشتر از آنچه در مخیلۀ‌اش می‌گنجید دست یافت.

وقتی تابستان گذشته باشگاه منچستریونایتد را به مقصد ناپولی ترک کرد، کمتر کسی تصور می‌کرد با چنین درخششی روبه‌رو شود. اما همین انتقال ۲۵ میلیون پوندی، فوتبال اسکاتلندی را وارد دوران و سرزمین جدیدی کرد و مسیر زیبا و شگفت‌انگیزی را برای خود و باشگاه تازه‌اش شکل داد.

شاید مهم‌ترین عامل موفقیت کم‌نظیر مک‌تومینای را بتوان به تغییر نقش او توسط آنتونیو کونته نسبت داد. اگر در یونایتد مسئولیت او عمدتاً محدود به وظایف تدافعی و سنگ انداختن و قطع توپ رقبا بود، مربی ایتالیایی به مهارت‌های تهاجمی و پتانسیل هجومی او پی برد، به او اعتمادبه‌نفس و میدان داد و با جلو کشیدن مک‌تومینای به یک نقش آزادتر و پیشروتر در میانه میدان، فرصت‌های جدیدی برای او و ناپولی خلق کرد.

مک‌تومینای در این نقش، نه تنها با هوش تاکتیکی و قدرت بدنی‌اش خط میانی تیم را مدیریت ‌کرد، بلکه چنان‌که اشاره شد، بارها در موقعیت‌های گل‌زنی قرار گرفت و در نهایت با ۱۲ گل زده و چهار پاس گل، نقشی سرنوشت‌ساز در قهرمانی ناپولی ایفا کرد. تحول و رهایی او در پست و مسئولیت جدید، دیدنی بود.

ویژگی دیگری که هم‌تیمی‌ها و هم هواداران دربارۀ مک‌تومینای اشاره می‌کنند، کاریزما و شور و شخصیت مبارزۀ حوی اسکاتلندی او است. مک‌تومینای با تلاش بی‌وقفه، امید را در زمین و در رختکن به همه تحمیل می‌کرد؛ بارها تیم را از لحظات سخت فصل نجات داد و در بازی‌های بزرگ، با گل و حرکت تعیین‌کننده تفاوت‌های زیادی ایجاد کرد.

شخصاً انگیزۀ ناشی از جدایی او از یونایتد را بسیار مهم تلقی می‌کنم. فروش مک‌تومینای نمونه‌ای عالی از تحول انگیزه‌های یک بازیکن پس از خروج و فروشی ناخواسته است. پس از اینکه سران منچستر در میان آن‌همه بازیکن بی‌مورد تیم، او را در معرض فروش قرار دادند، باعث شد او با انگیزه‌ای مضاعف پا به ایتالیا بگذارد تا به همه ثابت کند چه بازیکن باکیفیتی است. همه شاهد آن بودیم. این انگیزه تا آخرین هفته‌های لیگ در حرکات، گل‌ها و اشک‌هایش پس از سوت پایان، حس می‌شد.

اعتماد کونته، تحسین رسانه‌ها و پشتیبانی هواداران در تمام طول فصل ادامه داشت. او به یکی از ستاره‌های قابل اعتماد کونته تبدیل شد، رسانه‌ها هر هفته با تیترهایی از او یاد می‌کردند و هواداران ناپولی با دویدن، تلاش، گل و پاس‌های او، قدردان مبارز تازه‌وارد خود بودند.

در نهایت، این ترکیبی از نقش جدید، انگیزه، شخصیت جنگنده و اعتماد مربی، مک‌تومینای را به بهترین بازیکن فصل سری‌آ ایتالیا تبدیل کرد؛ جایگاهی که شایستۀ او و تیمش بود. و چه بهتر از این؟ در ورزشگاه مارادونا، با اشک‌های شوق، این موفقیت را جشن گرفت. با ستایش از مک‌تومینای، باید به تعریف از سرمربی قهرمان جدید ایتالیا هم پرداخت.

با ورود آنتونیو کونته به جمع آبی‌پوشان ناپل، تیم نظم تاکتیکی و شخصیت برندۀ جدیدی پیدا کرد. سابقۀ موفقیت‌آمیز کونته در باشگاه‌های ایتالیایی دیگر، به او کمک کرد تا ناپولی را در لحظات حساس، به‌ویژه مقابل رقبای معروف، منسجم و قدرتمند نگه دارد.

ثبات خط دفاع ناپولی نسبت به فصل پیش از آن محسوس بود و بازیکنانی مثل الساندرو بونجورنو و جیووانی دی لورنزو نقش مهمی ایفا کردند و مرت، دروازه‌بان تیم، با واکنش‌های عالی‌اش در بازی‌های دشوار، نقش تعیین‌کننده‌ای را به‌عهده گرفت.

آنتونیو کونته در آسمان ناپل هم به پرواز درآمد

تعادل و عمق تیم قابل‌توجه بود، هرچند ارزش کل ترکیب ناپولی نسبت به اینتر پایین‌تر است، اما ترکیبی باتجربه و منعطف باعث شد کونته بتواند، به‌ویژه با نبود رقابت‌های اروپایی، به‌بهترین نحو از بازیکنان خود نهایت استفاده را ببرد.

ناکامی‌ها و افت‌های زودگذر می‌توانست تیم را وارد بحران ناخوشایندی کند، اما مدیریت کادر فنی و رهبری بازیکنان، تیم را یک‌پارچه و متمرکز نگه داشت تا به راه خود تا پایان با موفقیت ادامه دهند.

انگیزه و روحیۀ تیمی پس از فصلی ناامیدکننده عالی بود و مجموعۀ تیم با روحیۀ‌ای قوی، جنگندگی و باور وارد مسابقات می‌شد؛ چیزی که کونته با آوردن نگرش برندۀ و جاه‌طلبی خود، آن را به‌تمامی بازیکنان تیم تزریق کرد.

و البته عملکرد درخشان خریدهای جدید تحت نظر او، همچون اسکات مک‌تومینای و روملو لوکاکو که در تیم‌های قبلی خود کم‌فروغ بودند ولی در ناپولی تبدیل به مهره‌های کلیدی تبدیل شدند، نیز حائز اهمیت بسیاری بود.

ناپولی تا آخرین هفته، برتری امتیاز خود را مقابل اینتر حفظ کرد و پیروزی سرنوشت‌ساز در خانه، چهارمین اسکودتو را به‌نام این تیم محبوب جنوب زد. با قدم زدن در کوچه‌های این شهر، بوی فوتبال را حس می‌کنید.

چهارمین قهرمانی ناپولی، نغمه‌ای‌ست از امید و رؤیا که بار دیگر، سایه‌به‌سایۀ وزوویوس (Vesuvio یا Mount Vesuvius) و خلیج همیشه‌خواب‌آلود ناپل همراه شد. اگر وزوویوس و فوران آتشفشانش، شهرهای پمپی و هِرکولانئوم را در خود بلعید و آب کرد، جزئی جدانشدنی از فرهنگ، تاریخ، افسانه‌ها و هویت شهری مردم ناپل است؛ نامش در شعرها، داستان‌ها و زندگی روزمرۀ شهر جاری است و برای مردم ناپل، نماد صبر، استقامت و پیوند همیشگی با سرزمین آبا و اجدادی‌شان به‌شمار می‌رود.

و شب گذشته مردمان این شهر، در چشم‌انداز دامنه‌های آن که شهر ناپل و خلیج ناپل را شکل داده‌اند، با دلی به پهنای دریا و شوری بی‌پایان، دوباره در خیابان‌ها تا خود صبح آواز شادی سر دادند؛ گویی یاد دیه‌گو مارادونا، ستارۀ افسانه‌ای که خاک این شهر را با جادوی پایش زنده کرد، در تک‌تک ضربان طبل‌ها و فریادهای شبانه جاری بود.

در ناپل، فوتبال مثل یک مراسم جمعی و آیینی است؛ بهانه‌ای برای اتحاد، تسکین زخم‌های کهنه، و بال زدن امید در محاصرۀ کوچه‌هایی که به خاطرات تلخ اما رویایی سرشارند. این قهرمانی، نه فقط برای چهره‌های خاک‌آلود و پیرمردهای نشسته بر لبۀ میادین، که برای کودکان بازیگوش با توپ‌های پاره، گواهی تازه است بر رؤیاهایی که باید زنده نگاه داشت، حتی اگر هرگز به آن دست پیدا نکنی.

ناپولی با چهره‌ای مردمی، ریشه در غرور جنوب، فرهنگ عاشقانۀ محلات قدیم و رویای قهرمانی به‌رنگ آبی‌آسمانی، معجزه را دوباره به زمینی‌ها بخشید. صدای «فورزا ناپولی!» هنوز تا دوردست‌ها می‌پیچد و نام دیه‌گو در هر جشن و اشک تکرار می‌شود؛ ناپل بدون فوتبال، بدون مارادونا، بدون این شور شکوهمند، ناپل نخواهد بود. این، قصیده‌ای‌ست برای شهر فراموش‌نشدنی و مردمانی که هر بار از نو قهرمان می‌شوند.