شناسهٔ خبر: 72917615 - سرویس ورزشی
نسخه قابل چاپ منبع: طرفداری | لینک خبر

پادشاهان از بندر شمالی می‌آیند؛ داستان هامبورگ 1983 به مناسبت بازگشت آنها به بوندسلیگا

صاحب‌خبر -

آب و هوای بندر مرسی‌ساید با جشن قهرمانی لیورپول و باز پس گرفتن عنوان پرافتخارترین تیم انگلستان، عالیست. بندرنشینان مارسی بار دیگر به لیگ قهرمانان اروپا بازگشته‌اند و در بندر ناپل، آبی‌پوشان سیسیل دست بالا را در رقابت داغ قهرمانی سری آ دارند.

قهرمانان و برندگان جام از فصل خوب بندرهای بزرگ اروپایی لذت می‌برند اما در قلب اروپا و در کرانه‌های راین، داستان بندرنشینان هامبورگ ، داستان دیگری است.

نه خبری از جام زرین و مدال طلای قهرمانی است و نه حضور در بالاترین سطح رقابت اروپایی. داستان بندر هامبورگ، داستان پایان رنجی 7 ساله است. داستان زخمی که فصل قبل با صعود دشمن دیرینه، سن‌پائولی به بوندسلیگا  نمک بر آن پاشیده شد. 

هفته قبل، هامبورگ توانست به این رنج پایان دهد. آنهم در فصلی که در میانه راه مربی آنها اخراج شد تا مرلین پولزن34 ساله افتخار رساندن هامبورگ به بوندسلیگا را داشته باشد. در فصلی که دیو سلکه، مهاجم تیزچنگ تیم ملی زیر 21 سال آلمان در قهرمانی سال 2017 با 10 گل آقای گل و بهترین بازیکن باشگاه بود و البته مارسل یانسن، دفاع چپ سال‌های نه چندان دور هامبورگ، بایرن مونیخ و تیم ملی آلمان در قامت مدیر باشگاه درخشید. 

آبی، سفید، سیاه

هامبورگ، زمانی در میان تمام بندرنشینان اروپایی، ارج و قرب دیگری داشت. دورانی که به اسطوره‌های قدیمی خود اووه زیلر و کوین کیگان می‌بالیدند. دورانی که با یکی از برترین ترکیب‌هایی اروپایی، هورست هروبش، فلیکس ماگات و مانفرد کالتز در زمین پیش می‌رفتند و تئوریسینی به نام ارنست هاپل بزرگ موفق شدند جام بزرگ قهرمانی اروپا را راهی شمال آلمان کنند.

42 سال از قهرمانی هامبورگ در فینال جام باشگاه‌های اروپای 1983 در آتن می‌گذرد. تیمی که بی هیچ قید و شرطی به خود ایمان داشت. داستان هامبورگ... 1983

 

این هم از این

کاپیتان هورست هروبش با سرخوشی به دنبال کلمات مناسب می‌گردد. ستاره فوتبال آلمان و باشگاه هامبورگ در میکروفون فریاد می‌زند: 

من به شما قول دادم که قهرمان اروپا شویم، این هم از این.

۶۰ هزار هوادار در منطقه خوش آب و هوای موروید در مرکز هامبورگ، در حالی که هروبش جام نقره‌ای را بالا می‌برد، او را تشویق می‌کنند. شب خاصی بود. کمی قبل‌تر هامبورگ در هفته سی و چهارم بوندسلیگا، شالکه را  ۲-۱ شکست داده بود تا با به لطف تفاضل گل بهتر بالاتر از، وردربرمن قهرمان فوتبال آلمان شود.

در آن روز، جام اصلی در وزراشتادیون بود و نویبرگر رییس فدراسیون فوتبال آلمان نسخه دیگر از سپر قهرمانی آلمان را به هامبورگی‌ها اهدا کرد. حالا و در جشنی که برای فتوحات آن فصل باشگاه تدارک دیده شده بود، نسخه اصلی جام‌ها به نمایش گذاشته می‌شد.

والتر بارسل از مدیران قدیمی فوتبال آلمان و از موسسان بوندسلیگا در سال 1963، از جامها رونمایی کرد و از تماشاگران خواست شعار «هیپ هیپ هورا» سر دهند. پس از آن، جمعیت با غرش آهنگ «چه کسی قهرمان آلمان خواهد شد؟» از لیف گرت و استفان هالبرگ که به مناسبت قهرمانی هامبورگ در سال ۱۹۷۹ منتشر شده بود، به آسمان پریدند و جشن مفصلی گرفتند.

شلیک به بطری کوکا

پس از قهرمانی سال 1979 هامبورگ، چیزهای زیادی تغییر کرده بود. آن قهرمانی به کوین کیگان تعلق داشت که حالا باشگاه را ترک کرده بود. همچنین به برانکو زبک، تئوریسین ییر یوگسلاو که دو دهه قبل نسل طلایی بایرن مونیخ، بکن باوئر، مولر، مایر، برایتنر، شوارتزنبک و ... تحت نظر او رشد کرده بودند. 

حالا فلیکس ماگات، هولگر هیرونیموس و توماس فون هیسن در هامبورگ دنبال بازنشستگی بودند. وقتی ارنست هاپل پای به باشگاه گذاشت، باید با این مشکلات دست و پنجه نرم می‌کرد. کالتز درباره آن روزها می‌گوید: 

هاپل به همه نشان داد که دوست ندارد چیزی را از او مخفی کنیم. حتی چیزهای بد و منفی را. این کار از همان روز اول برایش اقتدار و احترام به ارمغان آورد.

هاپل نه فقط از منظر برخورد با بازیکنان که از نظر تاکتیکی نیز برتر از رقبای خود در بوندسلیگا بود. در حالی که در آن روزها هنوز در ساختارهای دفاعی، مربیان، مدافعان را موظف به یارگیری‌های نفر به نفر می‌کردند  هاپل با پیروی از رینوس میشل با پرسینگ شدید به دنبال اجرای دفاع منطقه‌ای بود. او توضیح داد:

من طرفدار فوتبال تهاجمی، از عقب زمین هستم. در مقابل یک حریف قوی، شما باید ابتدا دفاعی بازی کنید و سپس ضدحملات سریع را ترتیب دهید. حریف همیشه باید به سرعت مورد حمله قرار گیرد؛ مجموع اینها چیزی است که من آن را پرسینگ می‌نامم.

هاپل آماده بود

با این طرز تفکر، هاپل به تیمی آمد که بازیکنان آن نیز می‌خواست پیش برود. عنوان قهرمانی بوندسلیگا در سال ۱۹۸۲ اعتماد به نفس تیم را افزایش داده بود و شکست در فینالهای اروپایی مقابل ناتینگهام فارست و گوتنبرگ سوئد، جاه‌طلبی آنها را دو چندان کرد. تیمی در حال شکل‌گیری بود که چیزی بیش از جام قهرمانی می‌خواست. یک برند قدرتمند در تمام اروپا....

آنها اولی اشتاین را داشتند. مردی که باید مدتها قبل دروازه‌بان تیم ملی می‌شد، اما یوپ دروال، سرمربی ژرمنها، حتی به عنوان بازیکن ذخیره هم دعوتش نمی‌کرد.

مانی کالتز را داشتند،  که هجومی‌ترین تفسیر را از پست یک مدافع کناری ارائه می‌داد. مدافعی که عادت داشت جورابهایش را تا زیر ساق پایین دهد و سانتر‌های خطرناکی را یکی پس از دیگری به محوطه جریمه ارسال کند.

فلیکس ماگات را داشتند. رهبر تیم و کسی که هامبورگ را در سال ۱۹۷۷ به قهرمانی جام برندگان جام اروپا و در سال ۱۹۷۹ به قهرمانی لیگ رسانده بود.

و در نهایت هورست هروبش، مهاجم نوک  زهردار و زننده گل قهرمانی آلمان در یورو 80. بازیکنی که کسی که نمی‌دانست بهترین فصلش، آخرین فصل حضور او در هامبورگ خواهد بود. هروبش در سال ۱۹۷۸ به هامبورگ پیوست. ۴۲ گل او برای رات-وایس اسن در دسته دوم، توجه گونتر نتزر، سرمربی وقت هامبورگ را جلب نمود تا هروبش را به تیم خود بیاورد. سپس و  تحت هدایت برانکو زبچ، این بازیکن اهل وستفالن به سرعت به  قهرمان بزرگ تیم تبدیل شد. 

ارنست هاپل سرمربی تیم ملی اتریش در سال ۱۹۸۱ به عنوان جانشین برانکو زبچ به هامبورگ آمد و بلافاصله با ترکیبی مقاومت‌ناپذیر از اقتدار و ظرافت، تیم را به قهرمانی رساند. در اولین روز کاری هاپل در تابستان ۱۹۸۱، برای بازیکنان مشخص شد که او یک مربی معمولی نیست که به دنبال کارهای روتین باشد. او تیم را در زمین تمرین جمع کرد و از هورست هروبش قدبلند خواست یک قوطی خالی کوکاکولا را روی تیر دروازه قرار دهد. سپس توپ را برداشت و از فاصله بیست متری به سمت قوطی شلیک کرد. قوطی روی زمین افتاد و بازیکنان با سرمربی جدید خود آشنا شدند!

هاپل خود را به بازیکنان و کادر مربیگری نزدیک کرد. او محرم اسرار آنان بود، به مشکلات شخصی و خانوادگی‌شان رسیدگی می‌کرد و از نظرات آنها بهره می‌جست؛ برای مثال با پیشنهاد هروبش دتمار یاکوبز به هامبورگ پیوست.

پس از یک نیم فصل بدون شکست، در نیم فصل دوم اندکی فراز و نشیب طرفداران هامبورگ را نگران کرد. آنها برابر برمن و بیلفلد - که به تازگی با هورست کاپل قدرتمند شده بود- شکست خوردند تا رقابت قهرمانی میان هامبورگ و برمن، دو تیم شمال آلمان داغ شود. 

در مقطعی از بهار، پس از پیروزی 3-0 در لیگ برابر اینتراخت فرانکفورت و غلبه بر دیناموکیف شوروی به مربیگری والری لوبانفسکی در جام باشگاه‌های اروپا، همه متوجه شدند که هامبورگ می‌تواند در آن فصل تاریخ‌ساز شود. در نیمه‌نهایی، این تیم با رئال سوسیداد به تساوی رسید و اسپانیایی‌ها را در ورزشگاه فولکس‌پارک با گل‌های یاکوبز و فون هیزن شکست داد.

هروبش، ماگات، کالتز

هامبورگ، در فینال برابر یووه شانس کمتری داشت از طرفی سرخوشی اروپایی، به آنها در مسیر فتح بوندسلیگا انرژی مضاعف می‌داد. اختلاف آنها با برمن فقط یک امتیاز بود و تساوی با کایزرسلاوترن در هفته 32، باعث شد برمن با برد به هامبورگ برسد. با این حال آنچه در کمپ تمرین اخسنزول هامبورگ در آن هفته اهمیت داشت، بازی چهارشنبه شب در استادیوم المپیک آتن بود. جدال برابر میشل پلاتینی، زیگنیو بونیک، شیره‌آ، جنتیله، دینو زوف و... جدال برابر یوونتوس.

 

جراتش را داری؟ 

حتی ارنست هاپل هم کمی عصبی بود. او بارها و بارها ویدیوهای بازی تیمش را در اتاق جلسات کمپ تمرینی باشگاه مرور  می‌کرد. همچنین بازیهای تیم جوانی تراپاتونی را. یوونتوس مقابل ویدزو لودز، بازی برگشت نیمه‌نهایی جام اروپا. نتیجه نهایی ۲:۲. بازیکنان هامبورگ در سکوتی مرگبار، وقایع روی صفحه را باید به دقت تماشا می‌کنند. ایتالیایی‌ها ترکیبی رویایی دارند. شش بازیکن قهرمان جهان در سال 1982، به علاوه‌ی بهترین هافبک آن دوران نابغه‌ی فرانسوی، میشل پلاتینی، و نفر سوم توپ طلای سال قبل ، ژبیگنیو بونیک لهستانی. 

هاپل مختصر و مفید و با جملات ساده صحبت می‌کند. پسران او خودشان می‌دانند که چه حریفی عصر چهارشنبه در ورزشگاه المپیک آتن در انتظارشان است. بعد از تماشای بازی یووه، بازیکنان برای استراحت به خانه می‌روند و فقط ولفگانگ رولف باید بماند. هاپل غرولند کنان می‌گوید : 

جرأت داری با پلاتینی روبرو شوی؟

رولف، که از ته دل جاه‌طلب است، نیازی به فکر کردن دوباره ندارد. بنابراین هاپل دکمه‌ی دستگاه ویدیو را فشار می‌دهد و نسخه‌ی فشرده‌ی ۴۰ دقیقه‌ای از نمایش پلاتینی در بازی نیمه‌نهایی را به هافبک ۲۳ ساله تیمش می‌دهد.

صبح روز فینال، هاپل سعی می‌کند استرس بازیکنان و کادر مربیگری را کاهش دهد. آنالیزورها و تیم مربیگری برای استراحت به زمین گلف فرستاده می‌شوند. هرمان ریگر ماساژور تیم به همراه هاپل در تراس باشگاه گلف نشسته و یک از روزنامه‌های صبح آتن را ورق می‌زند. ناگهان بوی سوختگی به مشام می‌رسد، ، روزنامه از پایین در حال شعله کشیدن است. ریگر با عجله کاغذ را مچاله می‌کند و هاپل در حالی که با فندک خود ور می‌رود، پشت سر او ظاهر می‌شود:

هرمان، واقعاً می‌توانی زبان یونانی ر ا بخوانی؟

کسی می‌تواند یونانی بخواند؟ 

سپس جلسه مهمی آغاز می‌شود. هاپل کمک مربی خود دیتمار یاکوبز، و بازیکنان مهم تیم هورست هروبش، فلیکس ماگات، مانفرد کالتز و یورگن گرو را فرا می‌خواند و سوالی حیاتی می‌پرسد: 

برای مهار بازیسازهای یووه، بونیک و پلاتینی یارگیری نفر به نفر  بهتر است یا یارگیری منطقه‌ای ؟

هر کس نظر خود را شرح می‌دهد و هاپل گوش می‌دهد. بعدها، دیتمار یاکوبز با خنده توضیح می‌دهد:

در نهایت، او این کار را به روشی که خودش فکر می‌کرد درست است، انجام داد.

جلسه کوتاه بارها و بارها با صدای هواپیما قطع می‌شود. فرودگاه آتن در همسایگی هتل بازیکنان هامبورگ قرار دارد. 

بعداً از جلسه وقت نهار است. و پس از آن خواب عصر. هروبش تخت می‌خوابد. هیچ چیز برای او بهتر از یک خواب بعدازظهر نیست. و این در حالیست که گرمای هوا و احتمالا استرس بازی شب، فلیکس ماگات را کلافه کرده :

قبلاً هرگز در زندگی‌ام سابقه نداشت اینقدر عرق کرده باشم.

حدود ساعت چهار و نیم عصر، اتوبوس هامبورگی‌ها با زحمت از میان خیابان‌های شلوغ مرکز شهر عبور می‌کند، اسکورت پلیس با چراغ‌های آبی چشمک‌زن آن را به سمت ورزشگاه هدایت می‌کند. در آنجا، بازیکنان یووه با تیشرت‌های آبی تیره دو دکمه وارد زمین می‌شوند، در حالی که بازیکنان هامبورگ هرکدام با لباس ورزشی خود از اتوبوس پیاده می‌شوند. هروبش تازه متوجه می‌شود قسمتی از پایین شلوارش سوراخ است! بیشتر شبیه بچه‌های یک تیم محلی در یک بازی مهم جام حذفی هستند

هاپل می‌گوید می‌کند: 

آنها قبلاً سفارش خود بوفه ورزشگاه و همچنین و موسیقی دلخواهشان در رختکن را هماهنگ کرده بودند.

در رختکن تنگ و کوچک ورزشگاه، بازیکنان مشغول پوشیدن پیراهن‌های راه‌راه قرمز خود هستند و ارنست هاپل آخرین کلمات خود را می‌گوید:

شما تمام سال خیلی خوب بازی کرده‌اید. شما شایسته این مسابقه هستید. حالا به آنجا بروید و جام را بگیرید.

در مسیر عبور از تونل، تیم از ورودی جایگاه ویژه عبور می‌کند. کاپیتان هروبش روی اولین پله می‌رود و رو به افراد مشهور فریاد می‌زند:

آیا اینجا جای مناسبی برای بالا بردن جام هست؟

 

خیلی زود بود

اولی اشتاین پیش از بازی قول بسته نگه داشتن دروازه تیمش را داده بود. و فقط 6 دقیقه کافیست تا اعتبار حرف او در معرض آزمایش قرار گیرد. روبرتو بتگا، روی ارسال جنتیله، با ضربه سر شیرجه‌ای از فاصله نزدیک دروازه هامبورگ را تهدید کرد و اشتاین با واکنشی معرکه توپ را دفع نمود. اشتاین درباره اعتماد بنفس خود در آن مهار می‌گوید:

از آن لحظاتی بود که یک دروازه‌بان می‌داند هیچ چیز نمی‌تواند اشتباه پیش برود.

دو دقیقه بعد ماگات، بتگا را جا می‌گذارد و از گوشه سمت چپ محوطه جریمه توپ را به سمت دروازه شلیک می‌کند، کاری از دینو زوف ساخته نیست و هامبورگ ۱-۰ پیش میفتد. کورت امریش، گزارشگر معروف آلمانی، از میکروفون رادیو با خوشحالی می‌گوید:

گل، گل، یک گل فوق‌العاده، یک گل فوق‌العاده، هامبورگ ۱-۰ جلو میفته.

گل فلیکس ماگات به دینو زوف

​​​​​ماگات می‌گوید: 

با خودم فکر کردم: لعنتی، هنوز خیلی زوده.

برعکس، لحظه‌ی مناسبی بود، گل برای مدت طولانی یوونتوس را شوکه کرد، هامبورگ توانست بر بازی مسلط شود. دیتمار یاکوبز،  پائولو روسی، بهترین گلزن جام جهانی، را ناامید می‌کند، اشتاین در نیمه اول سه شوت مهارنشدنی را مهار می‌کند و در بین دو نیمه، هاپل مثل همیشه با کوتاهترین جملات حرفش را می‌زند. او 6،7  دقیقه به بازیکنانش اجازه می‌دهد نفسی تازه کنند، سپس به آنها یادآوری می‌کند که نظم را رعایت کنند و با یک «به پیش!» دلگرم‌کننده با مردانش خداحافظی می‌کند.

در دقیقه ۵۶، جنتیله، ناامیدی اش را به روش خود بروز می‌دهد؛ در حالیکه توپ در نیمه زمین هامبورگ در حال چرخش است او با آرنج در محوطه جریمه یوونتوس، به صورت لارس باستراپ مهاجم هامبورگ می‌کوبد. بازیکن دانمارکی مستقیماً از ورزشگاه به بیمارستان منتقل می‌شود و مطابق تشخیص پزشکان فک او شکسته!

در همین حال، هاپل روی نیمکت مثل یک لوکوموتیو بخار در تکاپوست. مدام دود سیگارش را به آسمان می‌فرستد و بر سر بازیکنان فریاد می‌کشد.. در آخرین ثانیه‌ها، بازیکنان ذخیره و هاپل همگی ایستاده بازی را دنبال می‌کنند و با صدای سوت  نیکولای رینیا، داور رومانیایی، به زمین می‌ریزند. هرمان ریگر از شدت خوشحالی روی نیمکت ولو شده و اشک شوق ریخت. هاپل بدون هیچ حرفی در زمین قدم می‌زند و با دست کشیدن بر سر تک تک بازیکنان به آنها تبریک می‌گوید. فلیکس ماگات می‌گوید: 

او فقط یک بار این کار را انجام داد!

خلاصه بازی فینال

اوه! رئیس فیات آنجاست

ماگات ادامه می‌دهد:

 آن روز، چند نفر با ما به آتن آمدند که در تمام طول سال آنها را ندیده بودیم.

یاکوبز پیراهن خود را با پائولو روسی تعویض می‌کند. هر دو نفر تا پای جان دویده‌اند. در تونل، هولگر هیرونیموس سوییپر هامبورگ پیراهن گل‌آلود خود را به حریفش گائتانو شیره‌آ می‌دهد. برند وهمایر با پیراهن خود و پیراهن دروازه‌بانی اولی اشتاین وارد رختکن یوونتوس می‌شود. اشتاین مرد با اعتماد بنفس در زمین، در آن لحظه  از رویارویی با الگوی بزرگ خود دینو زوف خجالت می‌کشد و به همین دلیل پیراهنش را به وهمایر داده. این آخرین بازی رسمی زوف افسانه‌ای در ۴۱ سالگی است. 

اولی اشتاین، افتخارات کمی نداشت

برند وهمایر نیز با خجالت به رختکن ایتالیایی‌ها سرک می‌کشد، لباس خود و اشتاین را می‌دهد و لباس زوف و مارکو تاردلی، تاریخ‌سازان جام جهانی 1982 را می‌گیرد. وهمایر، با دیدن یک نفر در آنجا خشکش می‌زند. مردی مسن با موهای جو گندمی روی شقیقه که در گوشه‌ای مات و مبهوت به زمین خیره شده است: او جیانی آنیلی رئیس فیات و بسیاری کارخانه‌ها و برندهای بزرگ جهانی است.

بعد از نیم ساعت، توماس فون هیزن و یوشچی اعضای تیم پزشکی با تاکسی به ورزشگاه باز می‌گردند. اورژانس بیمارستان برای رفع مشکل فک لارس باستراپ، یک قاب فلزی به چانه او وصل کرده استو این یعنی متاسفانه مرد دانمارکی باید آبجویش را با نی بنوشد!

بازیکنان پس از جشن قهرمانی به هتل می‌روند. جشن دیگری در بار هتل به راه میفتد و درست وقتی به اوج خود می‌رسد، متصدی بار اعلام می‌کند ساعت دو نیمه شب است و وقت تعطیلی

ولفگانگ رولف پس از یک شب طاقت فرسا برابر پلاتینی، با وجود سر و صداها از اتاق بغلی در اتاق خود به خوابی عمیق می‌رود. هرمان ریگر جام را مصادره کرد و ساعت چهار صبح آن را روی پنجره گذاشت. 

 من به هیچکس اجازه نمی‌دم بیاد داخل.

بعد از بازی، سیل تبریک‌ها از سراسر جهان سرازیر می‌شود. هاپل هر تبریکی را می‌پذیرد، به جز کسانی که این برد را انتقام برد فینال 1982 قلمداد می‌کنند :

«من فرشته‌ی نجات نیستم و چیزی در گذشته من رخ نداده که بخواهم انتقامش را بگیرم.»

در اتاقی که هاپل به پیام‌های تبریک پاسخ می‌دهد، توردس کراکوف، آرایشگر درجه یک تیم و ریگر ماساژور نیز حاضرند این سه نفر تا سپیده دم گپ می‌زنند. وقتی بالاخره اولین تلالوی آفتاب بر اتاق می‌تابد، آنها به جام قهرمانی که در آفتاب صبحگاهی می‌درخشید و آکروپولیس در پس‌زمینه دیده می‌شد، خیره می‌شوند. ریگر آن لحظه را اینطور وصف می‌کند :

لحظه‌ای برای ابدیت.

 

روش صحیح دفع الکل از بدن! 

پس از یک شب درخشان، روز دیگری فرا می‌رسد. ا7000 نفر در شهر هامبورگ مهیای استقبال از قهرمانان خود هستند بازیکنان سوار بر هواپیمای مخصوص تیم، آتن را ترک می‌کنند و در فرودگاه هامبورگ سوار اتوبوس می‌شوند. مقصد آنها نه میدان شهر و نه هیچ جای دیگری برای جشن گرفتن است. در واقع اصلا جشنی در کار نیست. بازیکنان مستقیم راهی اخسنزل می‌شود تا در یک بازی تمرینی یک ساعته به مصاف هم بروند. هاپل معتقد است شب قبل بچه‌ها زیاد نوشیده اند و بهترین راه دفع الکل، تعریق است! 

به خاطر چند بازیکن مصدوم، گونتر نتزر که حالا از اعضای کادر فنی تیم است نیز در بازی شرکت می‌کند. اگرچه او علت بازی  کردن خود را چیز دیگری اعلام می‌کند :

می‌خواستم به ولفگانگ رولف ثابت کنم هافبک بهتر از پلاتینی نیز ممکن است مقابل او بازی کند" 

ولفگانگ رولف، اینطور پلاتینی را مهار کرد

البته هاپل از بازیکنان خواسته زیاد به نتزر پاس ندهند. به جز دفع الکل جشن قهرمانی، آن تمرین هدف دیگری هم دارد. 48 ساعت بعد، هامبورگ باید در فولکس‌پارک اشتادیون به مصاف  دورتموند برود. در حالیکه  وردربرمن هم امتیاز با آنها در صدر جدول ایستاده 

هورست هروبش قبل از بازی به خبرنگاران می‌گوید:

اصلاً مشکلی نیست.

با اینکه جشنی در کار نیست، اما روز شنبه و قبل از شروع بازی  بازیکنان هامبورگ با جام قهرمانی اروپا دور افتخار می‌زنند.  اتفاقی که در افزایش اعتماد بنفس تیم و همچنین حس بد دورتموندیها بی اثر نیست. "ما، مقابل قهرمان اروپا بازی می‌کنیم" 

  رولف راسمان، مانفرد بورگسمولر و بقیه بازیکنان 5 بار در از دورتموند را باز می‌کنند و یک هفته، در جدال با تیم دیگری از منطقه رویر، هامبورگ شالکه را 2-1 شکست می‌دهد. تفاضل گل بهتر از وردربرمن به معنی مسجل شدن قهرمانی آنهاست فلیکس ماگات می‌گوید:

هنوز یادم هست که در پرواز برگشت از شالکه، یک دور افتخار بر فراز اسمان برمن زدیم.

و هورست هروبش به یاد می‌آورد که در پاسخ به هشدار پلیس مبنی بر اینکه قبل از سوار شدن به اتوبوس دو طبقه جشن قهرمانی، مراقب چراغ‌های راهنمایی باشید، می‌گوید: 

همه‌شان را از زمین می‌کنم !

در حالی که بازیکنان مشغول جشن هستند، ارنست هاپل با دستیارش الکس ریستیک مشغول پوکر بازی کردن در یک رستوران ایتالیایی است،  هاپل عبوس یک بطری شراب قرمز دیگر سفارش می‌دهد و در نهایت آرامش از ورق زدن تاریخ لذت می‌برد. 

 

آنها، اینکاره نبودند

پیروزی‌ بزرگ با خداحافظی‌های بزرگ همراه هستند. هورست هروبش، قرار است باشگاه را ترک کند. اگرچه در 32 سالگی هنوز توان درخشش دارد اما می‌داند تیم به مردانی جوانتر و با انگیزه تر نیاز دارد. دیتر شاتزشنایدر، بازیکنی از هانوفر ، قرار است جانشین او باشد. هروبش با یک جشن افسانه‌ای در کلوپ شبانه «تِن» در شهر زادگاهش، هام، از فوتبال خداحافظی کرد و جملاتی را گفت که برای همیشه در قلب طرفداران هامبورگ حک شد: 

فقط یک کلمه می‌توانم بگویم: ممنون از همه شما.

خداحافظی هروبش باشکوه بود

مقامات هامبورگ خوشحالند که خداحافظی هروبش مشکلی ایجاد نمی‌کند؛ در آن روزها رابطه میان هامبورگیها و کادر فنی تیم ملی آلمان تیره و تار است. هروبش یک بار گفته بود: 

اینجا هیچ‌کس درباره تیم یوپ  دروال صحبت نمی‌کند.

این رنجش قابل درک است؛ با وجود موفقیت‌های بزرگ هامبورگ  دروال سرمربی تیم‌ ملی عمدتاً بازیکنانش را از  بازیکنان مونیخ و کلن انتخاب می‌کند، در حالی که به جز یک نفر تمام بازیکنان هامبورگ در فینال آتن آلمانی هستند. 

با خداحافظی هروبش، همه چیز در باشگاه مثل قبل پیش نمی‌رود. خریدهای جدید آنطور که هاپل و نتزر در  برنامه‌ریزی خود تصور می‌کردند، جانشینان خوبی نیستند. ولفرام ووتکه نمی تواند جایگزین خوبی برای لارس باستروپ شود و  شاتزشنایدر نیز فاصله زیادی با هورست هروبش دارد.  مهاجم 25 ساله تازه وارد هامبورگ می‌گوید :

من هنوز هم از آن اتفاق شرمنده‌ام. اما این کار من نبود! گل‌های زیادی زدم، پانزده گل، که هیچ مهاجمی در سال اول برای هامبورگ  نتوانسته بود این کار را انجام دهد. اما  هیچ محبوبیتی در تیم نداشتم. هورست هروبش، خیلی محبوب بود؛ کفش‌هایش برایم خیلی بزرگ بودند و ترجیح دادم به جای اینکه خود را نشان دهم، آنجا را ترک کردم.

در فصل پس از قهرمانی، هامبورگ به هیچ وجه تیم بدی نبود، حتی با دیتر شاتزشنایدر و ولفرام ووتکه. اما اعتماد به نفس تزلزل‌ناپذیری که در سال‌های اخیر تیم را متمایز کرده بود، دیگر وجود نداشت. در جام باشگاه‌های اروپا، کار انها مقابل دینامو بخارست در دور یک هشتم نهایی تمام شد و شکست خانگی مقابل تیم شانزدهم جدول، اینتراخت فرانکفورت، در هفته ماقبل پایانی باعث شد هامبورگ قهرمانی بوندسلیگا را برابر اشتوتگارت با برادران فورستر از دست بدهند

فاتحان آتن قهرمانان اروپا 

پس از پایان دهه 1980، هامبورگ دیگر موفق به کسب هیچ جامی در فوتبال نشد. هنوز هم شکوه آن شب در آتن، نه تنها برای فلیکس ماگات، بلکه برای همه پابرجاست. حتی چهل سال بعد، گل ماگات در حافظه جمعی فوتبالدوستان فراتر از مرزهای آبی بندر هامبورگ باقی مانده است. دینو زوف بعدها در توصیف آن گل گفت:

«گل ماگات سخت‌ترین ضربه دوران حرفه‌ای من بود» 

گفته می‌شود بونیپرتی، بازیکن و رئیس سابق یوونتوس، به طور خصوصی به ماگات گفته: 

نفرین بر روزی که به دنیا آمدی!

در حالی که ماگات تا به امروز برای هواداران یووه یک بازیکن منحوس باقی مانده است، برای بقیه تیمها و شهرهای ایتالیایی یک قهرمان است. صبح روز بعد از فینال، عبارت

«ماگات دمت گرم» 

روی دیوارهای رم و ناپل نقاشی شده بود، و بعدها وقتی در قامت مربی اشتوتگارت برای بازی با لاتزیو راهی رم شده بود یک طرفدار تیفوسی لاتزیو به او گفته بود . 

«فانتاستیکو گل، فورزا ماگات!» 

سال 1983،  مرزی عجیب برای باشگاه هامبورگ است. است. آغاز یک دوران افول از سطح برترینهای بوندسلیگا به تیمی درجه 2. و البته اگر از منظری دیگر بنگریم، آن سال، برای هامبورگیها با یک خاطره به یاد آورده می‌شود : پادشاهان اروپا  از بندر هامبورگ می‌آیند..