به گزارش خبرگزاری حوزه، ادبیات کودک و نوجوان در ایران همواره یکی از عرصههای پرچالش فرهنگی بوده است؛ بهویژه آنگاه که با مضامین دینی در هم میآمیزد.
در سالهای اخیر، تلاشهایی برای نظریهپردازی و تبیین رویکردهای نوین در این حوزه انجام شده که یکی از مهمترین آنها، کتاب «ادبیات دینی کودک و نوجوان؛ نظریهها و رویکردها» به قلم مریم جلالی است.
او که سالها در حوزه نظری ادبیات کودک و تولید متون دینی فعالیت داشته، در این گفتوگو که خبرنگار حوزه نیوز انجام داده با نگاهی منتقدانه به وضعیت موجود، بر ضرورت بازنگری در مسیرهای طیشده تأکید میکند.
چرا تألیف این کتاب را ضروری دانستید؟
از سالها پیش دغدغهام این بود که ادبیات دینی کودک در کشور ما با نوعی سطحینگری همراه است؛ بیشتر نگاهها معطوف به انتقال آموزههاست، نه شکلگیری تجربه دینی. در فضای دانشگاهی و تولید محتوا، ما خلأ نظریهپردازی داشتیم. این کتاب تلاش میکند نظریهها و مدلهای مختلف را بررسی و دستهبندی کند تا مسیر برای تولید فکرشده هموارتر شود.
در کتاب شما اشاره شده که برخی از الگوهای ترجمهای، با زیستبوم ما سازگار نیستند. کمی درباره این تضاد توضیح میدهید؟
بله، برخی الگوهایی که از غرب وارد شدهاند، نگاه روانشناسانه یا فردمحور دارند که وقتی به شکل خام در ادبیات دینی ما به کار میروند، نمیتوانند پاسخگوی فضای جمعگرای دینی ما باشند. در عین حال، ما نباید از این نظریهها صرفنظر کنیم؛ بلکه باید آنها را بومیسازی کنیم. کتاب من تلاش کرده میان ترجمهگرایی صرف و بومیگرایی افراطی، پلی بزند.
چه مؤلفههایی را برای موفقیت یک اثر دینی کودکانه ضروری میدانید؟
اول از همه، صداقت در مواجهه با ذهن کودک.
ما نباید کودک را با کلیشهها سرگرم کنیم، بلکه باید او را در موقعیتهایی قرار دهیم که به کشف شخصی برسد.
دوم، پیوند با زندگی روزمره است. دین در زندگی جاری است، نه فقط در مراسم یا کتابهای خاص. و سوم، احترام به تخیل کودک. متأسفانه ما گاهی با معنویتزدایی از تخیل، ادبیات دینی را از جذابیت تهی میکنیم.
آیا مخاطب امروز با گذشته تفاوتی دارد؟ نویسنده باید این تغییر را چطور در نظر بگیرد؟
قطعاً کودک امروز با حجم عظیمی از رسانه، تصویر، و محتوای غیرمتنی روبهروست.
نویسندهای که هنوز با مدلهای دهه ۶۰ یا حتی ۸۰ مینویسد، عملاً نمیتواند ارتباط برقرار کند. مخاطب امروز دانا، نقاد، و تصویرمحور است. ما باید هم زبان او را بشناسیم و هم دغدغههایش را درک کنیم.
انتهای پیام